از نگاه مدیریتی، زمانی که بحران در رابطه ایجاد میشود، مهم نیست که چه کسی چه استدلالی برای مقصر بودن طرف ِ مقابل دارد. آنچه مسالهی اساسی است این است که طرفین ِ رابطه نتوانستهاند روشی برای حل مشکلات پیدا کنند یا در اجرایی کردن این روش شکست خوردهاند. همهی نکات ِ دیگر در این وضعیت، فرعی و کماهمیتتر هستند.
دیپلماتهای ایرانی از انگلیس اخراج شدهاند، و بیبیسی لازم میبیند که روی کلمه ی «اخراجی»تاکید کند. یک هواپیمای ایرانایر برای برگرداندن ِ کارمندان سفارت ایران از کلن به لندن رفتهاست. مدارک ِ سفارت در کارتنهایی با برچسبهای «امور کنسولی» و «اسناد مالی» بستهبندی شدهاست. هواپیما قرار است پیش از خروج از حریم هوایی انگلیس در شهر کنت سوختگیری کند. فرودگاه این شهر گفته است که به هواپیماهای ایرانی سوخت نمیدهد اما برای دیپلماتها استثناء قایل خواهد شد.
رابطه کار نکردهاست. یک طرف اسبابش را جمع کردهاست و باکش را بنزین زدهاند، و تاکید کردهاند که این آخرین بار است که بهش بنزین میفروشند، و فرستادهاندش به جزیرهاش. اخراج کننده توانسته گروهی از دیپلماتهای اروپایی ساکن ایران را برای مشاهدهی «تخریب و غارت» به محل سابق سفارتاش بفرستد. یک طرف رابطه، آس ِ قدرت و مظلومیت را با هم دارد. طرف ِ دیگر کارتنهایش را زیر ِ بغلاش زدهاند.
ایران در زورآزمایی ِ سفارتخانهای شکست خورد. اسبابش را دادند دستش و پرتش کردند بیرون. در را هم پشت سرش بههم کوبیدند. جواب ایران چه بود؟ «جرات داری محکمتر بزن». و این فاجعهای است که هنوز همهی ابعادش را ندیدهایم.
برگرفته از: وبلاگ آرش کمانگیر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر