۱۳۹۰ آذر ۱۷, پنجشنبه

احمد شهید: انکار نقض حقوق بشر در ایران، نشانه وخامت اوضاع است

article picture

احمد شهید، گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران در تور اروپایی خود با بسیاری از نخبگان و کنشگران ایرانی دیدار می‌کند تا به تصویر کامل‌تری از اوضاع ایران برسد. او در سفرش به فرانکفورت، با دویچه‌وله گفت‌وگو کرده است.
دکتر احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل که مقامات ایرانی از ورودش به کشور جلوگیری کرده‌اند، برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران، در حال گذراندن یک تور اروپایی برای دیدار با نخبگان، فعالان و کنشگران ایرانی است. او پس از سفرش به فرانسه، به فرانکفورت آمد تا با فعالان ایرانی ساکن آلمان هم دیدار کند؛ دیدارهایی که به گفته او با هدف «واقعیت‌یابی» انجام می‌شود.
احمد شهید گزارش مقطعی خود درباره وضعیت حقوق بشر در ایران را اواخر ماه گذشته ارائه کرد و در پی آن سازمان ملل با رایی بی‌سابقه قطعنامه‌ای در محکومیت نقض گسترده حقوق بشر در ایران صادر کرد. او قرار است گزارش نهایی خود را اوایل ماه مارس به شورای حقوق بشر سازمان ملل ارائه کند و حالا در صدد است تا با ملاقات شبکه گسترده فعالان ایرانی در خارج از کشور، تصویر درست‌تر و کامل‌تری از اوضاع ایران را در گزارش خود منعکس کند.
دویچه‌وله در فرانکفورت به گفت‌وگو با احمد شهید نشسته است که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید.
دویچه‌ وله: بگذارید از تور اروپایی‌تان شروع کنیم. هدف‌تان از سفر به اروپا پیش از تدوین نهایی گزارش وضعیت حقوق بشر در ایران چیست؟ با چه افراد و گروه‌هایی دیدار می‌کنید؟
احمد شهید: سفر من به کشورهای اروپایی و ملاقات با نخبگان و فعالان ایرانی، واقعیت‌یابی است. با توجه به این‌که امکان سفر به ایران از من سلب شده، تلاش کرده‌ام تا با ایرانیان ساکن اروپا دیدار کنم، از جمله با کسانی که پس از انتخابات مجبور به ترک کشورشان شده‌اند و نیز کسانی که از مدت‌ها پیش ناظر تحولات و رویدادهای ایران بوده‌اند و با چهره‌های فعال در حوزه حقوق بشر در ایران ارتباط نزدیک دارند.
ملاقات با شبکه گسترده‌ای از کنشگران، خانواده‌های زندانیان، بستگان قربانیان شکنجه و اعدام، روزنامه‌نگاران، بلاگرها و سازمان‌های فعال در حوزه‌های مرتبط با حقوق بشر، از اولویت‌های کار من در ارتباط با ایران است و پیش از ارائه گزارش به شورای حقوق بشر سازمان ملل در نقاط دیگری از دنیا از جمله آمریکای شمالی هم ادامه خواهد یافت.
نمایندگان یا وابستگان دولت در این میان چه جایگاهی خواهند داشت؟ آیا برای برقراری ارتباط با آنها هم تلاش کرده‌اید؟ دیدگاه‌های دولت ایران و وابستگانش در این گزارش چه‌طور منعکس خواهد شد؟


اگر بخواهم تلاشی برای ملاقات با نمایندگان دولتی بکنم، ترجیح می‌دهم که چنین ملاقاتی در جایی مانند ژنو انجام شود که هیات رسمی ایران در سازمان ملل آنجا حضور دارد. هم‌چنان به تلاش‌هایم برای متقاعد کردن مقامات ایرانی برای سفر به این کشور هم ادامه خواهم داد. سفر به کشوری که حوزه ماموریت من است، ضرورتی است که توسط مقامات ایرانی نادیده گرفته شده. این می‌تواند سریع‌ترین راه برای ایجاد تغییرات مثبت باشد. کار کردن با دولت ضرورتی انکارناپذیر است، چون آنها در جایگاهی هستند که اگر بخواهند می‌توانند به بهترین نحو و با بیشترین سرعت، تغییرات لازم را اعمال کنند.
پس از تدوین گزارش، پیش‌نویس آن را برای هیات رسمی ایران در ژنو ارسال خواهم کرد تا نظرات آنها را هم بدانم. اما همه این‌ها فقط در صورتی ممکن است که آنها بخواهند با من ارتباط داشته باشند.
با توجه به اظهارات مقامات ارشد جمهوری اسلامی، فکر می‌کنید مهم‌ترین دلایل ممانعت آنها از سفر شما به ایران چیست؟
مساله این است که بسیاری از کشورها گمان می‌کنند انتصاب گزارشگر ویژه سازمان ملل، اقدامی تنبیهی علیه آنان است و به همین خاطر است که از همکاری با گزارشگران ویژه سر باز می‌زنند. اگر مثلا به سخنان محمدجواد لاریجانی در یک کنفرانس خبری در نیویورک درباره ماموریت من دقت کنید، می‌بینید که به اعتقاد او این ماموریت بخشی از سناریوی قدرت‌های بزرگ جهانی برای اعمال فشار بر ایران است. واقعیت این نیست. من یک گزارشگر مستقلم و گزارشم را به شورای حقوق بشر ارائه می‌کنم و همه زوایای کارم شفاف است؛‌ حتی باید همه منابعی که برای تدوین گزارش از آنها بهره گرفته‌ام را به‌صورت شفاف به شورا ارائه کنم.
شاید آنها از این می‌ترسند که گزارش نهایی، گزارشی منصفانه و متوازن نباشد. آقای لاریجانی گفته اگر من به ایران بروم و برگردم، ممکن است بگویم شرایط از آنچه گفته می‌شود بسیار وخیم‌تر و نگران‌کننده‌تر است. اگر وضعیت ایران واقعا از آنچه دیگران درباره این کشور می‌گویند بدتر و وخیم‌تر نیست، مسئولان جمهوری اسلامی نباید درباره آن نگرانی خاصی داشته باشند.
وقتی سازمان ملل قطعنامه‌ای در محکومیت نقض حقوق بشر در ایران صادر کرد، آقای لاریجانی گفت باید به گزارشگر ویژه وقت و فرصت بیشتری داد تا به دور از پیش‌داوری به کار خود ادامه دهد. این سخنان به نوعی پذیرش مشروعیت ماموریت من بود که پیش‌تر آقای لاریجانی آن را زیر سوال برده بود. اتفاقا یکی از کسانی که می‌توانند چنین فرصتی در اختیار من قرار دهد، شخص محمدجواد لاریجانی است. مقامات ایران باید اجازه سفر من را صادر کنند. در این سفر من باید بتوانم با هر کسی که می‌خواهم ملاقات داشته باشم، از هر مکانی که می‌خواهم دیدن کنم، از جمله زندان‌ها و زندانیان، قربانیان خشونت دولتی و تجاوزها و ... همه این‌ها فرصت‌هایی است که دولت ایران باید در اختیار من قرار دهد اما از پذیرش آن امتناع می‌کند.
اما دست‌کم از پس از انتخابات پرشبهه و بحث‌برانگیز ریاست‌جمهوری در ایران، مقامات جمهوری اسلامی نشان داده‌اند که نه فقط برای شما، که برای هیچ شخص یا نهاد دیگری هم چنین امکانی را فراهم نخواهند کرد.
به نظر من هنوز همه درها بسته نیست. ایران چندی پیش اعلام کرد که سال آینده از دو گزارشگر ویژه دعوت خواهد کرد، البته اشاره‌ای به هویت آنها نشد. اگر چنین دعوتی صورت گیرد و امکان فعالیت آزادانه به آنها داده شود، نشانه مثبتی است. آنها حتی هنوز در پاسخ درخواست‌های من، مستقیما آن را رد نکرده‌اند و گفته‌اند که می‌خواهند پیش از هرچیز درباره متدولوژی گزارش، در ژنو بحث کنند. سیگنال‌هایی که تا کنون آقای لاریجانی فرستاده، کمی آشفته و ترکیبی از سیگنال‌های مثبت و منفی بوده، اما آخرین سیگنال به نظرم مثبت بوده و قابل تامل.
با بررسی‌هایی که تا کنون درباره وضعیت حقوق بشر در ایران انجام داده‌اید، آیا با واقعیت‌های شوکه‌کننده‌ای مواجه شده‌اید؟ به نظرتان اوضاع حقوق بشر در داخل کشور، تا چه اندازه با توصیفی که مقامات ایرانی در نشست‌های رسمی ارائه می‌دهند، تفاوت دارد؟
همه دولت‌ها تلاش می‌کنند که تصویر مثبتی از وضعیت کشورشان ارائه دهند و به همین خاطر بین ادعاهای آنان با واقعیت‌ها معمولا فاصله وجود دارد، به‌خصوص وقتی این ادعاها از سوی دولت‌هایی بیان می‌شوند که با باز شدن فضا در کشورشان به شدت مخالف‌اند. اما کشورهایی هم هستند که نواقص و کاستی‌ها را می‌پذیرند و اعتراف می‌کنند که مشکلاتی وجود دارد، اما می‌توان در یک فضای باز و آزاد برای حل آنها تلاش کرد. وقتی کشوری وجود مشکلات را انکار می‌کند، معمولا واقعیت این است که اوضاع در آنجا به‌شدت وخیم است.
در سطح شخصی، من روایت‌های واقعا شوکه‌کننده‌ای از موارد نقض حقوق بشر در ایران شنیده‌ام. گزارش‌هایی که از شکنجه در زندان‌ها، اعدام‌ها، نقض حقوق اساسی متهمان در روند دادرسی، تهدید و بازداشت وکلا و فعالان حقوق بشر، نقض حقوق زنان و سرکوب فعالان زن، نقض حقوق اقلیت‌های دینی و قومی و محدودیت‌های عجیبی که برای بهاییان وجود دارد، واقعا نگران‌کننده است، اما همه این موارد نیازمند بررسی بیشتر است.
نسبت به حاکمیت قانون و استقلال قوه قضاییه در ایران نیز تردیدهای جدی وجود دارد. گسترش روزافزون سرکوب و سانسور رسانه‌ها، فیلترینگ اینترنت، حمله به جریان اطلاع‌رسانی و کنشگران مدنی هم از موارد مهمی است که بسیار نگران‌کننده است.
بخش عمده‌ای از موارد نقض حقوق بشر در ایران توسط نهادهای موازی غیررسمی یا نیمه‌رسمی انجام می‌شود. این نهادها که وابستگی مستقیم به مراکز قدرت دارند، امکانات گسترده‌ای در سراسر کشور در اختیار دارند؛ از جمله زندان‌های مخفی و بی‌نام و نشان و سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی زیرزمینی با کارکردهای خاص. برای بررسی این نهادهای موازی چه تدابیری اندیشیده‌اید؟
وجود چنین نهادهایی مانع از درک درست ساختار قدرت در ایران می‌شود. اگر دولت ایران واقعا درصدد این است که چهره مثبتی از خود به جامعه جهانی ارائه کند، باید با گشایش فضا برای بررسی‌های دقیق و عمیق، همه سوءتفاهم‌ها و نگرانی‌های موجود را برطرف کند. من هنوز به نتیجه مشخصی در این باره نرسیده‌ام، اما مطمئنا از موضوعات مهمی است که باید موشکافانه بررسی شود. همان‌طور که گفتید همین مراکز موازی در بسیاری از موارد، نقشی کلیدی در نقض حقوق شهروندان ایفا کرده‌اند و نیروی محرکه ماشین نقض حقوق بشر بوده‌اند.
انتشار گزارش وضعیت حقوق بشر در ایران، از چه راه‌هایی می‌تواند به بهبود وضعیت حقوق بشر در داخل کشور کمک کند و چه پیامدهایی می‌تواند برای دولت ایران داشته باشد؟
مستندسازی موارد نقض حقوق بشر و ارائه راهکارها و توصیه‌هایی برای ارتقای وضعیت در داخل کشور، از جمله وظایفی است که بر عهده گزارشگر گذاشته شده. نتیجه این است که در ابعاد گسترده‌تری درباره نگرانی‌های موجود اطلاع‌رسانی می‌شود و توجه جامعه جهانی به نقض گسترده حقوق اساسی شهروندان در یک کشور خاص جلب خواهد شد. تا همین الان هم تاثیر زیادی گذاشته و اگر به پیامدهای تصویب قطعنامه بر ضد ایران نگاه کنید، دشواری‌های پدید آمده برای ایران را خواهید دید.
درباره پیامدهای احتمالی، اگر موارد پیشین را در نظر بگیریم، مشخص است که اگر نقض حقوق بشر به‌صورت جدی در کشوری صورت گیرد، تحریم‌های سازمان ملل را به دنبال خواهد داشت. من در شرایط کنونی همه تلاشم را می‌کنم که به بهترین نحو با بهره‌گیری از معتبرترین منابع، اطلاعات را جمع‌آوری کنم و مشخصا نمی‌توانم به پیامدهای آتی اشاره کنم.
با توجه به آنچه درباره نگرانی‌های موجود نسبت به گسترش فزاینده سانسور و سرکوب رسانه‌ها و تشدید فیلترینگ در ایران گفتید، مایلم بدانم برای مستندسازی موارد سرکوب اکتیویست‌های آنلاین چه اقداماتی انجام داده‌اید. مقابله جمهوری اسلامی با گردش آزاد اطلاعات در جهان آنلاین و آفلاین، موج گسترده‌ای از سرکوب و نقض حقوق اساسی فعالانی را به دنبال داشته که تمرکز فعالیت‌هایشان بر دنیای مجازی بود و خیلی از آنها حتی چندان شناخته‌شده نیستند. یکی از آنها حسین رونقی است، که چندی پیش در اثر برخوردهای سوء مسئولان زندان، یکی از کلیه‌هایش را از دست داده است.
بستن فضا برای فعالیت رسانه‌ها و رسانه‌نگاران، از جمله ژورنالیست‌ها، بلاگرها و همین‌طور اکتیویست‌های آنلاین، از نگرانی‌های جدی من است. در توصیه‌هایی که به ایران ارائه خواهیم کرد، بخشی را به ضرورت بهبود وضعیت در این زمینه اختصاص خواهیم داد. آزادی بیان و اندیشه و آزادی دسترسی به اطلاعات، از حقوق اساسی است که به فضای سایبر هم قابل تعمیم است. یکی از مواردی که در قطعنامه اخیرا صادرشده توسط سازمان ملل بارها تکرار شده، ضرورت آزادی رسانه‌ها است.
دویچه وله

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر