مهدی (کوروش) کوهکن، زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین نیازمند عمل جراحی است اما مسئولین قضایی و دادستانی تهران با توقف درمان وی و عدم اعزام این زندان به بیمارستان وضعیت بدی برای وی به وجود آورده است. وضعیتی که ممکن است باعث از دست دادن پایش شود.
به گزارش «خانه حقوق بشر ایران» مهدی کوهکن با نگارش نامهای از درون زندان درباره این موضوع نوشته است: «توقیف اجباری روند درمانی باعث عفونت پایم شده و ناچار برای جلوگیری از گسترش عفونت و مهار شدن آن به استفاده از قرص های آنتی بیوتیک روی آوردم که استفاده مکرر از این داروها مشکلات گوارشی برایم به وجود آورده است.»
متن کامل این نامه که در اختیار خانه حقوق بشر ایران قرار گرفته بدین شرح است
«بارها گفته ام که در زیر شکنجه در بند ۲۴۰ بازداشتگاه اوین زانوی پای راستم از ناحیه مینیسک آسیب دید و بعد از ۱۷ ماه پیگیری مستمر خودم و خانواده ام بالاخره دادستان با شرط پرداخت هزینهها از جانب خودم، مجوز اعزام به بیمارستان را صادر کرد. به این ترتیب در اول خرداد ماه سال جاری(۱۳۹۰) در بیمارستان طالقانی تهران مورد عمل جراحی قرار گرفتم، آن هم در حالی که دست و پایم با دست بند و پا بند به تخت بیمارستان بسته شده بود و مأموران از بدرفتاری در حق من کوتاهی نمی کردند.
این وضعیت باعث گرفتگی کمر و گردنم شد و تا هفته ها بعد از عمل از درد ناشی از گرفتگی رنج می بردم. یکی دو روز بعد از عمل، و در حالی که روند درمانی اینجانب هنوز به پایان نرسیده بود، دوباره به بازداشتگاه اوین بازگردانده شدم، از همین روی قرار شد که بعد از یک هفته به بیمارستان اعزام گردم، تا درمان من ادامه یابد. اما اکنون یک ماه از آن تاریخ می گذرد و علی رغم تقاضاهای مکرر و پیگیری های خود و خانواده ام، دادستان هنوز برای بازگشت به بیمارستان من مجوز صادر نکرده است.
توقیف اجباری روند درمانی باعث عفونت پایم شده و ناچار برای جلوگیری از گسترش عفونت و مهار شدن آن به استفاده از قرص های آنتی بیوتیک روی آوردم که استفاده مکرر از این داروها مشکلات گوارشی برایم به وجود آورده است. البته این مسأله و حتی شدت یافتن عفونت پا که ممکن است به قطع پای من منجر شود، چندان برای دادستان مهم نیست. پیش از من چند تن از هم بندیانم، محسن دکمه چی، البرز قاسمی، حسن ناهید و آخرین آنها هم هدی صابر بر اثز عدم رسیدگی های پزشکی در وضعیت بحرانی قرار گرفتند و جانشان را از دست دادند. از این جهت به نظر می رسد که حتی قطع شدن پای من نگرانی آقای دادستان را به همراه داشته باشد.
از این روی اعلام می کنم، هر گونه آسیبی بر اثر کوتاهی در ادامه ی مداوا به من وارد شود، مقصر اصلی آن شخص دادستان تهران است. آیا این نوشته باعث خواهد شد که فریاد رسی برای من پیدا شود.
رهانا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر