۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

روايتی از زندگی روزنامه نگاران زندانی اعتصاب کننده در اوين، خبرنگاران ايران


محمد داوری روزنامه نگاری که هرگز از مواضعش کوتاه نيامد
دو سال از حبس محمد داروی گذشته است. روزنامه نگار و سردبير سايت سحام نيوز.اما او نه يک روز به مرخصی آمده و نه اسمش خيلی برده شده است ، به قول هم بندانش بی ادعا است و ساکت اما هر جا اعتراضی به ظلم و بی عدالتی هست محمد داوری هم حضور دارد .
اين اولين بار نيست که محمد دست به اعتصاب غذا می زند، او پس از نامه ای که توسط مهدی کروبی به رئيس مجلس خبرگان درباره شکنجه و آزار زندانيان سياسی در شکنجه گاه کهريزک نوشت بازداشت شد تا عليه مهدی کروبی در تلويزيون جمهوری اسلامی اقرار کند.
وی در مدت بيش از ۷ ماه بازداشت در بند ۲۰۹ چندبار اعتصاب غذا کرد ، مهدی کروبی در نامه‌ای به دادستان تهران، مسئوليت تمام اسناد و فيلم‌هايی را که به عنوان مستندات وجود شکنجه و تجاوز جنسی در زندان‌های ايران ارائه کرده بود بر عهده گرفت و محمد داوری را تنها فيلمبردار مصاحبه‌ها عنوان کرد و گفت او هيج نقش ديگری در اين ماجرا نداشته است.اما همه اينها بی فايده بود و محمد در دادگاه انقلاب به شش سال حبس قطعی محکوم شد .


او چندی پيش در نامه ای به مادرش نوشت : هفته ی گذشته آغوش گرم تو و خواهر عزيزم در ملاقات حضوری وجود مرا پر از عشق کرد و هرچند بغض خواهرم ترکيد و قلب شکسته ی من و تو به تپش افتاد و گونه هايمان خيس باران صداقت شد اما چه خوب شد اين غرش بهاری بغض خواهرانه !چشمان خشکيده ی مرا خيس کرد . مادر صبورم ،وقتی رنج سفر مسير هزار کيلومتری را تحمل می کنی و به ملاقاتم می آيی از شرمندگی می مانم چه بگويم …
محمد که خانواده اش در شهرستان زندگی می کنند حتی از امکان ملاقات منظم با او هم محروم اند ، او چندی پيش در نامه ای به خانواده اش گفت ديگر به ملاقاتم نياييد چرا که هر بار به اوين می آييد تا زمانی که به خانه برسيد هزار فکر به ذهنم می رسد و حالا که تلفنی نيست تا از سلامت تان مطلع شوم بيشتر زجر می کشم .
و اکنون مادر محمد کيلومترها دورتر از او برای او که لب بر غذا بسته اشک می ريزد .
بهمن احمدی امويی روزنامه نگاری که از غم نان مردم گفت
به پنج سال زندان محکوم شده ، فقط برای اينکه سياستهای اقتصادی دولت را نقد کرده ، دومين بار است که اعتصاب غذا می کند اين بار با يازده نفر و بار قبل با شانزده نفر ديگر از هم بندانش. سال گذشته بود که به همراه ۱۶ نفر به انفرادی منتقل شد و دست به اعتصاب غذا زد ، هم بندی هايش می گويند هرگز نتوانسته نسبت به ظلم و بی عدالتی بی تفاوت باشد، آن گونه که همکارانش هم می گويند . سرش را بالا گرفته و دوران حبسش را می گذراند، اما حتی قدمی از مواضعش کوتاه نيامده، او و همسرش ژيلا بنی يعقوب که به مدت سی سال از روزنامه نگاری محروم شده و حکم زندان دارد فقط روزنامه نگارند و جرم شان همين است انگار .
بهمن درست در هفتصد و سی و امين روز بازداشتش لب بر غذا بسته است .حالا دو سال است که در بند است و فقط يک بار به مرخصی آمده است. دانش ‌آموخته رشته اقتصاد از دانشگاه مازندران است و با روزنامه‌های جامعه، توس، صبح امروز، نوروز، شرق، وقايع اتفاقيه و سرمايه همکاری داشته دو کتاب هم نوشته ، به نام‌های «اقتصاد سياسی جمهوری اسلامی» و «مردان جمهوری اسلامی چگونه تکنوکرات شدند»
او از از جمله روزنامه‌نگاران حامی جنبش سبز است که روز ۳۰ خرداد ماه سال ۱۳۸۸ به همراه همسرش دستگير و زندانی شد. انتشار شعری حماسی از فردوسی در سايت خرداد نو يکی ديگر از اتهامات اوست .وی مدتها بدون ملاقات در بند ۲۰۹ زندان اوين محبوس بود و اکنون نزديک به يک سال است که از ملاقات حضوری با همسرش محروم است . تلفنهای بند ۳۵۰ قطع است و هيچ تماسی با خانواده اش که در شهرستان زندگی می کنند ندارد .بهمن دراعتصاب غذاست و همه خانواده و دوستانش برايش نگرانند …
محمد رضا مقيسه از کشته شدگان پس از انتخابات پر مناقشه نوشت
محمدرضا مقيسه، عضو کميته پيگيری امور بازداشت شدگان و آسيب ديدگان حوادث پس از انتخابات و روزنامه نگار است .
کميته پيگيری امور بازداشت شدگان و آسيب ديدگان حوادث پس از انتخابات به صورت مشترک توسط مير حسين موسوی و مهدی کروبی تاسيس شده بود . در اين کميته اسامی همه اسيب ديدگان حوادث پس از انتخابات چه کسانی که دراين حوادث جان خود را از دست داده بودند و چه زندانيان و مجروحان تهيه شده بود ، در روزهای بحرانی تابستان ۸۸ اين دفتر توسط نيروهای امنيتی بسته و همه مدارک آن مصادره شد.
مقيسه به اتهام همکاری در اين کميته و همچنين اطلاعاتی که درباره گورهای کشته شدگان بعد از انتخابات به دست آورده بود در مهر ماه سال ۸۸ توسط ماموران وزارت اطلاعات در منزلش بازداشت شد، طبق اطلاعات کسب شده توسط اين زندانی سياسی و تعداد ديگری از فعالان حقوق بشر در ايران مشخص شد که تعدادی از کشته شدگان حوادث بعد از انتخابات توسط دولت به صورت مخفيانه در بهشت زهرای تهران و در گورهای جمعی و بدون نام و نشان دفن شده اند.
مادر محمد رضا مقيسه چندی پيش رنجنامه ای را برای پسر زندانی اش در يکی از سايتهای خبری منتشر کرد ، نامه ای که در آن اين مادر نسبت به دوری پسرش احساس دلتنگی خود را بيان می کرد و از مسوولان می خواست که به حقوق اين زندانی هم مانند ساير زندانيان عادی توجه کنند و او را از حق ملاقات حضوری و مرخصی محروم نکنند .
نامه اين مادر دردمند موجب خشم دادستان تهران جعفری دولت آبادی شده است و به همين دليل دادستان ، مقيسه را در تاريخ ۲۱ فروردين ماه ۹۰ به دادسرای مستقر در زندان اوين احضار کرد و مورد بازخواست قرار داد .
اين اعتراض مقيسه به دادستان تهران به مشاجره بين اين دو و تهديد بيشتر محمد رضا مقيسه توسط دادستان منجر می شود تا جايی که دادستان تهران اعلام می کند که بازگرداندن مجدد مقيسه به زندان پس از آنکه مدتی وی با قيد ضمانت به مرخصی آمده بود خواسته مسوولان امنيتی برای فشار مجدد بر اين زندانی سياسی بوده است و خانواده وی حق انتشار هيچ مطلبی را ندارند.
محمد رضا مقيسه نيز مانند ديگر روزنامه نگاران بند ۳۵۰ در اعتراض به نحوه جانباختن هدی صابر و هاله سحابی دست به اعتصاب غذا زده است .
عماد الدين باقی در سومين روز اعتصاب غذايش آزاد شد
عمادالدين باقی ، فعال حقوق بشر، زندانی سياسی سابق ، روزنامه‌نگار و رئيس و بنيان گذار ‌ کميته دفاع از حقوق زندانيان است ، او نيز روز ۲۸ خرداد ماه به همراه يازده تن از زندانيان بند ۳۵۰ اعلام کرد که اعتصاب غذای اعتراضی خود را آغاز می کند اما با پايان يافتن دوره محکوميتش روز دوشنبه بعد از يک سال و نيم از زندان آزاد شد . وی قبلا نيز چهار سال و نيم را در زندان اوين گذرانده است .
او نويسنده کتاب درسی تاريخ معاصر دبيرستان‌های ايران در اوخر دهه هفتاد است. کتاب «تراژدی دمکراسی در ايران» و چندين کتاب ديگرش در ايران توقيف شده‌اند.
روزنامه نگاران زندانی که در زندان اوين دست به اعتصاب غذا زده بودند، به جز عماد الدين باقی که دو روز پيش از زندان اوين آزاد شد همچنان در اعتصاب غذا به سر می برند . چهار روزنامه نگاری که تنها اتهام شان نوشتن و انتقاد کردن بوده است . اين روزنامه نگاران که هر کدام ماه هاست در زندان اوين به سر می برند اکنون در اعتراض به کشته شدن هم بندی شان هدی صابر ديگر روزنامه نگار و فعال مدنی که بر اثر عوارض ناشی از اعتصاب غذا و غفلت مسوولان زندان در انتقالش به بيمارستان جان باخت دست به اعتصاب غذا زده اند .آنها همچنين به نحوه جان باختن هاله سحابی نيز اعتراض کرده اند .اين روزنامه نگاران چه کسانی هستند ؟
عماد بهاور ،روزنامه نگاری که به ده سال زندان محکوم شد
هنوز هم خيلی ها به سختی حکمی را که عماد بهاور ،روزنامه نگار و فعال سياسی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به رياست قاضی صلواتی دريافت کرد، باور می کنند کمتر کسی می تواند از ياد ببرد که بازجويان هنگام دستگيری عماد در منزلش رو به او همه خانواده اش گفتند که برايت ده سال زندان می گيريم و اين چنين شد که بازجوی پرونده عماد وعده داده بود .
عماد بهاور که سالهاست در نشريات مختلف مطلب می نويسد به اتهام نوشتن نامه ای به رهبری ايران برای چندمين بار در يک سال بازداشت شد .
بهاور در متن دفاعياتش نوشت که همواره در طول بازجويی ، بازجويانش اصرار داشتند او به حضور در اعتراضات عاشورا اعتراف کرده و دو مصاحبه تلويزيونی انجام دهد.او می نويسد : «آنها تهديد کردند که در صورت عدم اعتراف و مصاحبه ، نوشته هايم را جمع آوری کرده و به همراه تمام بيانيه های نهضت آزادی ، پرونده ای جديد عليه من تشکيل خواهند داد . اينگونه بود که پس از ماهها بازداشت موقت و پس از آنکه مدت ها از آخرين بازجويی ام گذشته بود ، اتهام جديد ( تبليغ عليه نظام) را با استناد به مطالب و نوشته های منتسب به من ، تفهيم مجددکردند .».
عماد بهاور ريس شاخه جوانان نهضت آزادی ايران هم هست از جوانان سبز پوشی که از فردای انتخابات راهی زندان شد. بهاور در سال ۸۸ چهار بار بازداشت شد .
بنا بر گفته وکيل عماد خانم غيرت، قاضی حتی دفاعيه اين جوان را در دادگاه نخواند و با سرعت غيرمنتظره حکم دادگاه بدوی را تاييد کرد.
او هم اکنون در اعتصاب غذا به سر می برد بدون اينکه خانواده اش از آخرين وضعيت او اطلاعی داشته باشند .

خبرنامه گویا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر