دانشجویان دانشگاه آزاد کرج در قسمتی از این نامه به مسئولان دانشگاه این گونه آورده اند که «بالاخره توانستید پروژه ای را که چند سال خوابتان را آشفته ساخته بود و آرامش را از روزگارتان سلب نموده بود به اتمام برسانید.»
متن کامل نامه که در اختیار«رهانا»، سامانه خبری خانه حقوق بشر ایران، قرار گرفته است به شرح ذیل است:
راه ما امروز راه دیگریست
اختصاص ۸ دفتر مجزا به بسیج تنها در یک ساختمان و عدم تحمل “تنها تشکل منتقد دانشگاه” حکایت از عمق وحشت و هراس مسئولان دانشگاه دارد.
در کنار دیگر یاران دبستانیمان مصمم تر از قبل عقیده و راه خویش را ادامه خواهیم داد
شرمتان باد ای خداوندان قدرت بس کنید
بس کنید از این همه ظلم و قساوت بس کنید
گر نه کورید و نه کر ، گر مسلسلهایتان یک لحظه ساکت می شوند ، بشنوید و بنگرید
بنگرید این کشتزاران را که مزدورانتان روز و شب با خون مردم آبیاری می کنند
گرچه می دانم آنچه بیداری ندارد خواب مرگ بی گناهان است و وجدان شماست
آقای رییس ممنون !
آقای رییس حراست ممنون !
آقای رییس واحد ممنون !
آقای ریاست عالیه دانشگاه ممنون!
آقای رییس اطلاعات ممنون!
تمام آقایان رییس ممنون !
بالاخره تلاش های شبانه روزیتان نتیجه داد. بالاخره توانستید پروژه ای را که چند سال خوابتان را آشفته ساخته بود و آرامش را از روزگارتان سلب نموده بود به اتمام برسانید.
دست مریزاد. سرانجام تمامش کردید، در پایان به خواسته خود جامه عمل پوشاندید و انجمن اسلامی واحد کرج را هم پلمپ کردید. آن هم چند روز مانده به سال جدید و در حالی که دانشگاه تعطیل بود. اما شمایان چنان برای اتمام کار عجله داشتید که تعطیل و غیرتعطیل نمی شناختید ؛ گویی چنان مشتاق عیدی دادن به دانشجویان و عیدی گرفتن از مافوقانتان بودید که تاب نداشتید پلمپ انجمن را حتی چند روز به تاخیر بیاندازید. البته این عجله و شتاب دلیل دیگری نیز داشته و دارد : ترس . ترس از ما دانشجویان. ترسی که نه تنها دامان شما که گریبان گیر مافوقانتان نیز شده است . بی شک تخریب دفتر انجمن در ایام تعطیل نشان از عمق وحشت و ترس شمایان دارد.شمایانی که برای خوش آمد سروان و روسایتان دست به هر کاری می زنید و تنها تشکل منتقدی را که پشتوانه ای جز دانشجویان منتقد و مستقل نداشت به محاق توقیف و تخریب بردید.
آری این چنین است رئیس! بهانه شمایان این بار نیز عدم برگزاری انتخابات انجمن اسلامی بود ، حیله ای بسیار ساده و در عین حال پلید، پروژه ای که در تمامی دانشگاه های این سرزمین و برای تمام دوستانمان پیاده کردید.با کارشکنی های مداوم و هر روزه و در روندی فرسایشی هرگز شرایط برگزاری انتخابات را مهیا نکردید.
هنگامی که لیست کاندیدا های انتخابات شورای مرکزی را به شمایان ارایه نمودیم، فرصتی برای تایید صلاحیت آنان طلب کردید، پس از چند ماه بلاتکلیفی با رد صلاحیت های بی دلیل ، فراقانونی و غیر حقوقی تعداد انگشت شماری را تایید صلاحیت نمودید ، تعدادی که حتی کمتر از صندلی های شورای مرکزی بود! و باز لیستی دیگر و دانشجویانی دیگر و … . این روند را طی سه سال طاقت فرسا بارها و بارها تکرار نمودید ، و هر بار با بهانه ای جدید . باری سخن از نفوذ گروه های خارج از دانشگاه زدید و بار دیگر شرایط سیاسی جامعه را بهانه نمودید . باری فشارهای نهاد های امنیتی و اطلاعاتی را دست مایه قراردادید و بار دیگر غیبت فردی از هیئت نظارت دانشگاه را پیش کشیدید . آری اینچنین است رییس! که سرانجام بازی شومتان عدم برگزاری انتخابات انجمن گردید .
اما دست مریزاد. چراکه کارتان را به خوبی انجام دادید ، شمایان نه تنها درب انجمن را پلمپ نمودید بلکه حتی به اطاق انجمن نیز رحم نکردید ؛ گویی آن اتاقک ساده و محقر در نظرتان چونان سدی محکم در برابر قدرت طلبی و زورگوییتان بود . شمایان این اتاقک ساده را نیز تاب نیاوردید و آن را بکلی از صحن دانشگاه محو نمودید . دست مریزاد ، حتی مافوقانتان نیز انتظار چنین دم تکان دادنی را از شمایان نداشتند .
آری اینچنین است رییس ! این چنین است که تو و تمام رییسانت در هراسی شبانه روزی به سر می برید ، هراسی که موجب شده تا زندان ها را به دانشگاه و دانشگاه ها را به پادگان تبدیل کنید و اینگونه است که امروز، تعداد دانشجویان زندانی، درتاریخ این سرزمین بی سابقه است،ولی ایمان داشته باشید هرکس که باد می کارد ، طوفان درو خواهد کرد .
آری این چنین است رئیس! شمایان به دلیل عدم توانایی در اقناع دانشجویان و پاسخ گویی به مطالبات به حق تشکل های منتقد دانشجویی از بلند شدن حتی یک صدای مخالف در سطح دانشگاه بیم دارید، لذا از سر استیصال دست به چنین برخوردهایی می زنید.شمایانی که تنها در یک ساختمان، ۸ دفتر مجزا به بسیج اختصاص داده اید از تحمل حتی یک دفتر انجمن اسلامی در سراسر دانشگاه ۳۵ هزار نفری عاجزید.درست به مثابه مافوقان کودتاچی تان که حتی تاب شنیدن یک صدای مخالف را نیز ندارند و ندای آزادی خواهی مردم را با گلوله پاسخ می گویند.
اما، اما به هوش باشید ، به هوش باشید که این ابتدای راه است ، راهی که برای ما از امروز آغاز شده است ، ما هیچ گاه به فکر اتاق و دفتر و … برای خویش نبودیم ، چراکه انجمن اسلامی یک اتاق نیست که با پلمپ یا نابودی آن ، از بین برود . انجمن یک تفکر است و ما به همراه دیگر یاران دبستانیمان مصمم تر از قبل، عقیده و راه خویش را ادامه خواهیم داد ؛ راه ما از امروز راه دیگریست …
رهانا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر