۱۳۹۰ مهر ۲۰, چهارشنبه

نامه سناتور کانادایی در مورد آزار و اذیت بهائیان در ایران


۵ اکتبر ۲۰۱۱
بهائیان ایران
استعلام  ادامۀ مذاکره
در دستور:
از سر گیری مذاکره دربارۀ استعلام جناب سناتور جافر در جلب توجّه سنا به وضعیت رو به وخامت حقوق بشر برای جمعیّت بهائی ایران.
جناب هیو سیگال: سناتورهای گرامی، امروز در مقابل شما می ایستم تا دربارۀ استعلامی در زمینۀ شرایط پیش روی شهروندان بهائی در جمهوری اسلامی ایران که توسط عالیجناب سناتور جافر در دستور کار قرار گرفته، صحبت کنم.
درس های تاریخ زندان هایی نیستند که انتخاب های ما را محدود کنند. اما اگر)و هنگامی که( این درس ها نادیده گرفته شود، ما برای فجیع ترین بخش تاریخ، برای هولناک ترین و جنايت بار ترین افراط های آن، بهترین فرصت را فراهم می کنیم تا آن درس ها، به ضرر همۀ نوع بشر، بار دیگر خود را تکرار کنند. دقیقاً در این زمینه است که باید با چشمانی باز، با صراحت و بدون غرض ورزی، به جمهوری اسلامی ایران و رفتار آن با شهروندان بهائی اش توجّه کنیم. این کار باید با نهایت توجّه به تاریخ، تمدّن و فرهنگ ایران و نهایت احترام و توجّه به مردم آن انجام گیرد، مردمی که مستحقّ همان حقّ آزادی، فرصت اقتصادی و خوشبختی هستند که ما از آن برخورداریم. ما باید به رویدادهای درون ایران، نحوۀ عمل حکومت، تدابیر آن در برابر طرفداران واقعی دموکراسی در کشور و ظلم آشکار به اقلیت ها درون مرزهايش نیز با دقّت و شفّافیت نگاه کنیم.
من به نگرش غیرتاریخی و اساساً قتل عام گرایانۀ ایران و هدفش در زمینۀ جمهوری اسرائیل نمی پردازم، نه به خاطر آن که ایران به نحوی در این زمینه موضع معقولی اتّخاذ کرده باشد، بلکه چون ایجاد تشنّج و نفرت ضد اسرائیلی دستمایه ای است که بیشتر مستبدان، افراطیون، شارلاتان های دینی، دیکتاتورها و دیگر ضد يهوديان در سراسر تاریخ  نه فقط در آن بخش از جهان که ایران سعی در سلطه بر آن را دارد، بلکه در همه جا  به آن دست یازیده اند. اخیراً نیروهای تاریکی در جاهای مختلفی مانند ونزوئلا و مالزی این بازی قدیمی و خسته کننده را آغاز کرده اند. همراهي با اين جریان نشان دهندۂ فقدان جسارت شرم آوری است، امّا به طور معمول، وقتی نوبت به نفرت از یهودیان و اسرائیل می رسد،جریان های معمول فاشیسم، کمونیسم و همۀ جناح های افراطی که در بسیاری از تاریخ های سیاسی دیده می شود، در دام آن میافتند. فقط تعداد کمی از کشورها در شرق و غرب، دنیای مسیحی، مسلمان یا غیر فرقه ای کاملاً از آن مصون مانده اند. بر اين اساس اين گونه تجاوزها از جانب رهبری عالی دینی، سیاسی یا سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، که از آخرین روزهای حکومت شاه در ۱۹۷۹شروع شده، نيز منحصر بفرد نيستند، اما نفرت انگیز و رسواکننده اند.
آنچه در اين ميان تازه و هولناک است، اقداماتی است که برای زندانی کردن، سرکوب و ارعاب حامیان آئین بهائی در ایران انجام شده است. حکومتی که مأموران استخدامیِ گارد انقلابیِ خود را برای سرکوب شهروندانِ خود، که تنها خواهان شمارش عادلانۀ آرای انتخابات عمومی اخیر بودند، به کار گیرد، توانایی انجام هر کاری را دارد. آنچه آنها بر سر ایرانیان پیرو آئین بهائی آورده اند گویای نامردمی اساسی و ناشکیبایی محرزی است که ویژگی مشخصۀ نگرش تحریف شدۀ این حکومت خاص ایرانی نسبت به اسلام و دست کاری آنها در افراطی ترین تفسیرهای قرآن برای اهداف کوته فکرانۀ سیاسی و ظالمانۀ خودشان است.


تاریخ در اینجا چیزی به ما می گوید که رئیس جمهور احمدی نژاد و تشیکلات القدس سپاه پاسداران انقلاب نمی توانند نادیده بگیرند. اگر حاضريد مردم خود را به خاطر باورهای سیاسی و دینی شان دسته دسته سرکوب کنید و به قتل رسانید، زمانی که فرصت همان کار در کشورهای همسایه یا تمام مناطقی که مردمی با سیاست و دین متفاوت با سلطۀ شما مخالف باشند، پیش آید، آسان تر به سرکوب یا حتی کشتن آنها دست خواهيد زد. آقای استالین و آقای هیتلر دهه ها پیش این درس را به ما آموختند.
وقت آن رسیده که از دیدگاه های خوشبينانه ای که مدیریت کنونی جمهوری اسلامی ایران را تنها یک رویداد نامتعارف در میان نیروهای مسالمت آمیز و سازنده در سیاست جهان و منطقه می پندارد، دست برداریم. کوچک ترین شاهدی وجود ندارد که نشان دهد یک انتخابات کاملاً دموکراتیک با نتیجه ای کاملاً دموکراتیک می تواند رخ دهد. آقای هیتلر در ۱۹۳۳ تحت قوانین جمهوری وایمارِ آن زمان به شکل عادلانه و بی غرض انتخاب شده بود. اما این آخرین انتخابات آزاد جمهوری فدرال آلمان بود تا بعد از یک جنگ جهانی که بیشتر اروپا را ویران کرد و متجاوز از ۵۰ میلیون فرد انسانی را به قتل رساند.
آیا من می گویم که سرکوب ایرانیان بهائی توسط حکومت حاضر، همراه سرکوب نیروهای دموکراتیک و فعالیت خرابکارانه و سرمایه گذاری شدۀ ایران برای بی ثبات کردن لبنان، فلسطین، سوریه و عراق، تهدید وجودی مشابهی برای بخش های بزرگی از جمعیت جهان است؟ بله، سناتورهای گرامی، مقصدم دقیقاً همین است.
وظیفۀ ما به عنوان متّحد چندین دولت دوست در منطقه، از جمله دولت های عرب سنّی یا متّحدان ناتوی ما در ترکیه، و نيزمردم لبنان، فلسطین و اسرائیل، که می خواهند آزادانه خودشان دربارۀ کشور و آیندۀ خود تصمیم بگیرند، آن است که در برابر مقاصد شوم و شیطانی که راهنمای مدیریت حاضر جمهوری اسلامی ایران است شفاف و بی پرده بايستيم. وظیفۀ ما آن است که تضمین کنیم به هر راهی و در هر سطحی، با متّحدان خود و با توجه به منافع سیاسی خود در منطقه، برای هرچه لازم است تا جلوی این مدیریت شرم آور و آزارگر گرفته شود، آماده ايم و در آن جهت برنامه ریزی می کنیم. این مدیریت سلطه جو و غیر انسانی، اگر به خاطر تجاوزات و نامردمی های خود مورد نظارت و مجازات قرار نگیرد، عامل یک جنگ جهانی سوم خواهد شد و این مطلب همان قدر مسلّم است که حضور امروز عصر ما در این تالار بالایی.
آنچه لازم است، فقط ادامۀ تلاش هایِ واکنشیِ گروه تماس برای اعمال بعضی از محدودیت های هسته ای و بازرسیِ بین المللی نیست. دفتر تازۀ آزادی دینی کانادا باید به دیگر واحدهای مشابه در سراسر دنیا بپیوندد تا یک مسیر اقدام جمعی به نیابت از جامعۀ بهائی در ایران پیش گرفته شود و مجموعه ای از چالش های جدّی در هیئت های مختلف در سراسر جهان در مقابل حکومت ایران ایجاد شود. این را باید تحریم های بهائی نام گذاشت تا دوستان ایرانی ما مقصد انسانی و اصولی جمعی ما را دقیقاً بفهمند. سرکوب دینی همیشه اولین و پایدارترین وسیلۀ استبداد است. اگر مستقیم با آن روبرو نشویم، فقط حيوان درنده را جری تر خواهيم کرد.
لازم به ذکر نیست که باید شبکه های نظامی، اطلاعاتی، دیپلماتیک و دیگر شبکه های کانادا در داخل و خارج از کشور بذرهای تهدیدکننده ای را که توسط نیروهای مختلف ایرانی در سراسر جهان پراکنده می شود، شناسائی کنند. نمونۂ این تهدیدها را در کشورهایی مثل افغانستان، عراق، لبنان و فلسطین می توان ديد. ما باید با نیروهای نظامی، دیپلماتیک و اطلاعاتی در میان یاران خود در خاورمیانه، اروپا و آسیا که با ایرانیان روابط متنوعی دارند، همکاری کنیم تا روشی منسجم و هماهنگ برای خنثی کردن تسلّط خودسرانۀ رهبری جمهوری ایرانی بر منطقه و جهانی که به آن منطقه وابسته است، پیدا کنيم. من جزئیات اقدامات، حرکت ها و جنبه های آن برنامه و ابتکارهای همگام برای دفاع و عمل را به کارشناسان رسمی و تشکیلات نظامی، دیپلماتیک و زیر زمینی مختلف سراسر جهان می سپارم. فقط می گویم باید الان همه حاضر باشیم و نقش خود را ایفا کنیم.
کانادا، در کنار کشورهای دیگر، جلساتی را که رئیس جمهور احمدی نژاد در آنها گفتمان منفور و شرم آور خود را عنوان کرده، ترک و تحریم کرده است، گفتمانی که مطرح کردنش بی حرمتی به سازمان ملل متّحد است و تاریخِ شگفت انگیز و غنی و قهرمانانۀ فرهنگی ملّت ایران را غارت می کند، ملّتی که اخطار امروزم به هیچ وجه از احترام و علاقه ام به ایشان کم نمی کند.
خوب خواهد بود اگر وزیر امور خارجۀ ما همکاران خود را در جهان متمدّن تشویق کند تا در استعلام از سفیران ایران در کشورهای مربوطه به او بپیوندند و همان پیام شدید اللحن را دربارۀ روش برخورد با مؤمنان به آئین بهائی به آنها بدهند. ما باید توصیه کنیم چندین «تحریم بهائیِ» تازه، دقیق و مؤثّر توسط کشورهای خیرخواه و معتقد به انسان دوستی مشترک در سطح جهانی اعمال شود.
این وضعیت برای آلمان دهۀ ۱۹۳۰ پیش نیامد. وقتی ظلم، زندان و براندازی اقلیت ها نخست درون آلمان و سپس در میان همسایگانش و بعد در سرتاسر اروپای غربی و شرقی ادامه می یافت، جهانی که در آن زمان گرفتار بلاتکلیفی اقتصادی و آثار جدّی آن رکود مصیبت بار بود، به جهت دیگری توجّه کرد. وقتی سرانجام بریتانیا و متّحدان مشترک المنافعش از جمله کانادا وارد ماجرا شدند، و در سال های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۱ تنها در برابر آلمان ها ایستادند و آمریکایی ها و روس ها پس از آن که خود مورد حمله قرار گرفتند، وارد شدند، دیگر میلیون ها نفر مرده بودند و ماشین های جنگ و براندازی به خوبی راه اندازی شده بودند، چیزی که به قیمت وحشت مطلق نوع بشر طیّ نسل ها و دهه های آینده تمام شد. حالا ما باید برای جلوگیری از چنین چیزی اقدام کنیم.
رنجی که به دوستان بهائی ما وارد می آید نه محدود و نه جانبی است. برعکس روشمند و ظالمانه است، به ویژه هنگامی که بدانيم دین بهائی آئینی مسالمت جو است که تقدّس همۀ ادیان را می پذیرد. ستم رسمی ایران به بهائیان بسی ظالمانه تر از گيرافتادن يک قناری در فضای مسموم است. این ندایی به تمام بشریت و انسان های آزاده و دموکراسی های تمام دنیا است تا به صورت مستقیم وضعیت تلخ ایران را بنگرند و تا زمانی که با این چالش برخورد مستقیم نشده، رو برنگردانند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر