۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه

جمعی از فعالان صنفی خواستار شکسته شدن اعتصاب غذای زندانیان رجایی شهر شدند




جمعی از فعالان تشکل‌های صنفی کشور (کانون‌ها و انجمن‌های صنفی) با انتشار نامه‌ای سرگشاده ضمن حمایت از اعتصاب غذای جمعی از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر عموما و رسول بداقی، معلم زندانی خصوصا، خواستار شکست این اعتصاب غذا به علت حفظ سلامت جسمی و روحی ایشان شده‌اند. 

در بخشی از این نامه آمده است: "هر گونه صدمه‌ای که بر جسم و روح شما وارد شود مضافاٌ بر اینکه باعث فشار و نگرانی بیشتر خانواده و دوستان شما خواهد شد بدون تردید باعث صدمه بر کشور و ملت نیز می‌باشد چرا که کشور و ملت ما بابت از دست دادن صد‌ها و هزاران نفر از عزیز‌ترین فرزندانش چه در دو سال اخیر و بعد از کودتای انتخاباتی و چه قبل ازآن و خصوصا در دههٔ ۶۰ متحمل خسران و صدمات فراوانی شده است و دیگر تحمل از دست دادن فرزندان برومندش را ندارد."
متن کامل نامهٔ مذکور را که در اختیار ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران "هرانا" قرار گرفته است؛ در زیر می‌خوانید:

به نام خالق هستی بخش

نامهٔ جمعی از فعالان تشکل‌های صنفی کشور (کانون‌ها و انجمن‌های صنفی) به زندانیان اعتصاب کننده به ویژه همکارعزیزمان آقای رسول بداقی.



عزیزان و مبارزان راه آزادی و عدالت ما معلمان و فعالان صنفی و فرهنگی در سراسر کشور ضمن ستایش و ارج نهادن به روحیهٔ بالای ظلم ستیزی و آزادیخواهی شما و ارزش و احترام وافری که برای شما آزادگان آزادی خواه قائلیم و ضمن حمایت بی‌چون وچرا ازخواسته‌های به حق و انسانی و متعالی همهٔ شما عزیزان، نگرانی شدید خود را از ادامهٔ اعتصاب غذای شما عزیزان اعلام می‌داریم و از شما عزیزان و آزادگان جهل ستیز که به حق مایهٔ مباهات، افتخار، سربلندی و عزت همهٔ مردم ایران هستید مصرانه می‌خواهیم که برای جلوگیری از صدمات جسمی و روحی بیشتربه اعتصاب غذایتان پایان دهید.
بدون شک و تردید شما از هر طیف و قشری که باشید، دانشجو، فعال کارگری، روزنامه نگار، معلم، فعال سیاسی و مدنی و دارای هرگونه عقیده‌ای که باشید نزد ملت ایران و آزادیخواهان دارای ارج و احترام فراوانی هستید و کشور و ملت به ویژه آزادی خواهان و وجدان‌های بیدار هیچ وقت مجاهدت‌های شما را فراموش نخواهند کرد و بدون تردید و به حق شما سرمایه‌های انسانی و ملی کشور هستید، بنابراین ما فعالان فرهنگی و اعضای تشکل‌های صنفی معلمان کشور از شما می‌خواهیم که برای حفظ سلامتی خود به اعتصاب غذایتان پایان دهید چرا که شما امید ملت و چراغ آیندهٔ کشور هستید و جامعه بعد از این دورهٔ گذار سخت و دشوار و روزهای سیاه که ظلم، جور، جهل و جنایت بر کشور حاکم شده است سخت نیازمند تجارب و عزم شما برای پیشبرد کشور می‌باشد و در واقع امر، هر گونه صدمه‌ای که بر جسم و روح شما وارد شود مضافاٌ بر اینکه باعث فشار و نگرانی بیشتر خانواده و دوستان شما خواهد شد بدون تردید باعث صدمه بر کشور و ملت نیز می باشد چرا که کشور و ملت ما بابت از دست دادن صد‌ها و هزاران نفر از عزیز‌ترین فرزندانش چه در دو سال اخیر و بعد از کودتای انتخاباتی و چه قبل ازآن و خصوصا در دههٔ ۶۰ متحمل خسران و صدمات فراوانی شده است و دیگر تحمل از دست دادن فرزندان برومندش را ندارد.
عزیزان دربند شک نکنید که شما صفحات زندهٔ تاریخ این مرز و بوم هستید که در آینده و بعد از وزیدن نسیم آزادی بر فراز میهن ازهر آنچه غدر و ظلم برفرزندان و عزیزانمان رفته و شما به عنوان شاهدان زنده در سینه‌های خود جا داده‌اید باید به فرزندان و نوه‌های آیندهٔ این سرزمین درس تاریخ را زنده زنده آموزش دهید تا آیندگان بفهمند و بدانند و خفتگان امروز و آنهایی که خود را به خواب خرگوشی زده‌اند و به راحتی از کنار این همه جنایت و ظلم می‌گذرند متوجه شوند که درسیه چال‌ها، انفرادی‌ها و شکنجه‌گاه‌ها چه بر سر فرزندان ایران رفته است، شما هستید که از هر آنچه در زندانهای وکیل آباد مشهد، دیزل آباد کرمانشاه، اوین تهران، زندان مرکزی سنندج، عادل آباد شیراز، زندان زاهدان، زندان مرکزی ارومیه، کارون اهواز، زندان مخوف رجایی شهر (گوهردشت) کرج، هتل کهریزک! و دیگر زندان‌ها و بازداشتگاهای شناخته شده و ناشناختهٔ کشور خبر دارید و باید به فرزندان آینده درس حقوق بشر وانسان دوستی را آموزش دهید و به آن‌ها بگویید و آموزش دهید که چگونه بعد از وزیدن نسیم آزادی این سیه چال‌ها باید به موزهٔ تاریخ بدل شوند تا مایهٔ شرمساری حاکمان مستبد و برگهای زرین آزادیخواهی و عزت ملت باشند.
عزیزان عزیز‌تر ازجان ماندگاری شما یعنی ماندگاری ملتی که آثارضربات ناجوانمردانهٔ مشت و لگد صورت و بدن او را کبود کرده است اما همچنان بابک وار با خون خود صورتش را سرخ نگه داشته تا در برابر دشمن ضعف نشان ندهد و سرتعظیم فرود نیاورد، ماندگاری شما یعنی ماندگاری فرهنگ و ادب کشوریعنی ماندگاری حافظ، سعدی، مولوی و فردوسی، ماندگاری شما یعنی ماندگاری آرش و کاوه آهنگر وهمهٔ بزرگان این مرزوبوم، ماندگاری شما یعنی زنده نگه داشتن سند شکنجه‌ها، ظلم‌ها و بی‌عدالتی‌ها یعنی زنده نگه داشتن فکر و اندیشهٔ فرزاد کمانگر‌ها، یاد محسن روح الامینی‌ها در کهریزک‌ها، یعنی یاد خون‌های ریختهٔ ندا‌ها، سهراب‌ها، کیانوش آسا‌ها، صانع ژاله‌ها و صدها انسان بی‌گناه دیگر در کف خیابان‌های تهران و دیگر شهر‌ها و در یک کلام ماندگاری شما یعنی ماندگاری همهٔ مقاومت، ظلم ستیزی و عزت مردم ایران. بدون شک وجود نازنین و مقاوم رسول بداقی‌ها، نسرین ستوده‌ها، شیوانظرآهاری‌ها، بهاره هدایت‌ها، مجیدتوکلی‌ها، اسانلو‌ها، کیوان صمیمی‌ها و مهدی محمودیان‌ها سند افتخار، عزت و آزادی خواهی ملت هستند، پس ازشما می‌خواهیم که در این دورهٔ گذار به آزادی که نه چشم بینایی هست و نه گوش شنوایی ونه وجدانی بیدار و ترس و واهمهٔ دادرسی ودادخواهی وجود همهٔ مسؤلان و افرادی را که دستشان به خون آلوده شده را فراگرفته است بیش ازاین جسم خودرا به مخاطره نیاندازید چراکه شما سند عزت ملت وشاهدان دادگاههادر آینده هستید.
و اما در پایان سخنی با همکار عزیز، نستوه، مقاوم و ظلم ستیزمان آقای رسول بداقی که به حق نمادی است از انسانی بزرگ و معلمی نستوه:
رسول جان شک نکن که همهٔ ملت و خصوصاٌ دانش آموزان و معلمان و فرهنگیان کشور هیچ‌گاه مجاهدت‌ها و ملالت‌های شما را در جهت بهبود و ضعیت آموزشی کشور و وضعیت معیشتی معلمان فراموش نخواهند کرد و نیک می‌دانند که شما چه روزهایی را در تلاش برای بهبود وضعییت معیشتی ما معلمان صرف نکردی و حالاناجوانمردانه تو را حبس کرده و اندک حقوق معلمی رانیز از خانوادهٔ گرامیت قطع کرده و حتی دفترچهٔ بیمهٔ خدمات درمانی خانواده‌ات را از آنها باز ستانده‌اند و جالب است که خود را مهرورز، عادل و معصوم نیز معرفی می‌کنند! رسول جان ملت زحمات، سختی‌ها و شکنجه‌های شما و فرزاد کمانگر‌ها را چراغی فروزان در مسیر آیندهٔ آموزش و پرورش کشورمی داند، بنابراین جامعه و کشور به شدت نیازمند تجارب و آگاهی شما می‌باشد پس به ما حق بده که نسبت به و ضعیت جسمی و روحی شما و خانواده‌ات نگران باشیم.
رسول جان در پایان یک بار دیگر ضمن حمایت قاطع از خواسته‌های شما و دیگر عزیزان اعتصاب کننده خواهان آزادی شم اعزیزان هستیم و ازشما می‌خواهیم که به اعتصاب غذایتان پایان دهیدچراکه چشمان نگران شکیبا و ستایش همچنان و هر لحظه به در خانه است تا بلکه بابا رسول دوباره پا در منزل نهد و دو قلوهای نازش را دربغل گیرد و مثل هرپدری آن‌ها را ببوسد و نوازششان دهد، رسول جان شکیبا و ستایش هنوز و بعد از دو سال حبس شما که بابای عزیز و فداکار و عدالتخواه‌شان را ندیده‌اند با شنیدن هر صدای موتورسیکلتی همچون برق و باد خود را به دم در خانه می‌رسانند تا بابای عزیزشان را که تنها جرمش معلم بودن و میهن دوستی است را ببینند و بعد از یک روز تدریس و خستگی از او استقبال کنند و او نیز آن‌ها را بغل گیرد اما، اما و اما..... هر روز با چشمانی پر از اشک دروازه را می‌بندند و نا‌امیدانه و در روزگاری که مدعیان رأفت اسلامی و مهرورزی و معصومیت خود رابه خواب خرگوشی زده‌اند سر بر بالش می‌نهند و هر روز به امید دیدن بابا رسول ازخواب بیدار می‌شوند، البته در این سرزمین امثال شکیبا و ستایش کم نیستند، هزاران چشم گریان بچه‌های نازنین این آب و خاک رو به در خانه است تا بلکه پدر دوباره بازآید، هزاران زن منتظر شوهران اسیر دربند جهلند و ده‌ها مرد مقاوم منتظرزنان اسیرشان هستنند، هزاران پدر و مادر منتظر آزادی عزیزان و جگر گوشه‌هایشان هستند و هزاران دانشجو منتظربازگشت همکلاسی‌ها و هزاران استاد دانشگاه منتظر بازگشت دانشجو‌هایشان به کلاسهای درس هستند و هزاران گوش هر روز منتظر زنگ تلفن و شنیدن خبری خوش از عزیزان اسیرشان می‌باشد.
رسول جان ما سخت نگرانیم و از شما می‌خواهیم که در این روز‌ها که وجدان‌های مسئولین کشور بسان کویری بی‌آب و گیاه می‌باشد و به غیر از تیغ و خارهای بیابانی چیزدیگری در آن نروییده است شما باید مواظب سلامتی خود باشید چرا که شما تنها به خودتان متعلق نیستید بلکه متعلق به خانواده و دیگر هم میهنانتان هستید.


به امید پایان هر چه زودتر شب جهل و شکنجه و دمیدن سحر انسانیت و آزادی و برابری ایران

هرانا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر