۱۳۹۰ مرداد ۲۴, دوشنبه

مهدی خزعلی: شرایط بند ۲۰۹ و۲۴۰ زندان اوین فاجعه‌بار ‌است

دکتر مهدی خزعلی، پس از ۲۶ روز اعتصاب غذا، ۲۲ مرداد از زندان آزاد شد


مهدی خزعلی پس از آزادی از زندان و در گفت‌و‌گو با دویچه وله بهانه بازداشت خود را "توهین به مهدوی کنی" عنوان می‌کند. آقای خزعلی می‌گوید، «می‌خواستند با نگه‌داشتن من در سلول انفرادی از آقای مهدوی کنی در جامعه بت بسازند.»


دکتر مهدی خزعلی، پزشک و نویسنده و منتقد سیاست‌های جمهوری اسلامی پس از ۲۶ روز اعتصاب غذا در زندان اوین، شامگاه شنبه (۲۲ مرداد / ۱۳ اوت) آزاد شده است. آقای خزعلی، ۲۷ تیرماه، ساعت ۳ بعد از ظهر رو‌به‌روی ساختمان وزارت اطلاعات ایران بازداشت شده بود. بازداشت آقای خزعلی به استناد حکم جلبی صورت گرفت که ۵ روز قبل از دستگیری به ۶۰ میلیون تومان قرار وثیقه تبدیل و پرداخت شده بود.
مهدی خزعلی قرار است به اتهام "توهین به مهدوی کنی" محاکمه شود. او شرایط روحی دیگر زندانیان بند ۳۵۰ اوین را خوب توصیف می‌کند و می‌گوید: «بند ۳۵۰ زندان اوین، آزادترین جای ایران است.»
دویچه وله: بعد از آزادی، وضعیت جسمی  شما به خاطر اعتصاب غذا در زندان آیا به حالت عادی برگشته؟ در حال حاضر وضع جسمی شما چه‌طور است؟
مهدی خزعلی: کاهش وزن زیادی داشتم. دو روز آخر هم دچار افت فشار خون شده بودم. الان حال من خوب است و از بابت اعتصاب غذا مشکلی ندارم. ولی بابت برخوردی که هنگام دستگیری با من شد، پا روی گردن من گذاشته بودند، هنوز صدمه گردن پابرجاست و باید تحت درمان قرار بگیرم.
آیا بالاخره مشخص شد چرا شما را با "حکم بازداشت تاریخ گذشته"، دستگیر کرده بودند؟


تعبیر من این است که، آقایان وزارت اطلاعات فکر می‌کنند مسائل مملکت بچه‌بازی است. آقایان باید بدانند که دوره بازی با مسائل مملکت، گذشته است. می‌دانستند که من وثیقه سپرده‌ام و حکم بازداشت منقضی شده است. آن‌جا هم به آن‌ها تذکر دادم. بازپرس هم نوشت و حق را به ما داد. آقایان گفتند، "ما می‌خواستیم فقط گفت‌وگو کنیم ولی چون شما در سایت خود نوشتید، فردا به وزارت اطلاعات می‌روم، کفر ما درآمد و با تو این کار را کردیم." فکر نمی‌کنم اگر کفر یک نفر از وزارت اطلاعات دربیاید حق داشته باشند او را به انفرادی ببرند و با او این‌کارها را بکنند. به‌خصوص که در مدت این ۲۷ روز یک بازجویی هم از من صورت نگرفت؛ نه برای تحقیق و نه بررسی. این که من را زندانی کردند، فقط برای اذیت کردن بود.
در طول این مدت یک بازجویی هم نداشتم برای این‌که آن فرد اطلاعاتی جرئت نمی‌کند بنشیند و صحبت کند. چون حرفی برای گفتن ندارد. از وزیر اطلاعات هم می‌خواهم تخلف رفتار این افراد با من را بررسی کند و با  این افراد جدی برخورد کنند. این افراد مشخص هستند و من هم شکایت خواهم کرد.
من یک نمونه هستم. خیلی‌های دیگر هم گرفتار رفتار بچه‌گانه ماموران وزارت اطلاعات شده‌اند. الان با صراحت صحبت می‌کنم، چون هنگام دستگیری به آن‌ها تذکر دادم که تخلف می‌کنند. به آن‌ها گفتم کار شما آدم‌ربایی است و من آبروی شما را خواهم برد. پای شکایت خود هم ایستاده‌ام و آن‌ها به مجازات اعمالشان خواهم رساند.
پس قصد دارید شکایت خود را پیگیری کنید؟
بله، قطعا، شکایت را به دادسرای نظامی خواهم داد. پیگیری خواهم کرد که چرا ماموران وزارت اطلاعات چنین تخلفی، آن هم با این شدت انجام داده‌ند. به زور من را داخل ماشین قرار دادند، صورت من را کف ماشین گذاشته بودند و یک مامور پای خود را روی گردن من گذاشته بود. قبلا، حتی اگر من خارج از کشور بودم هم زنگ می‌زدند و من خودم به اوین می‌رفتم. این‌بار هم که خودم رفتم. اگر من این مطلب را در سایت می‌نویسم برای این است که فردا جایی مثل روزنامه ایران، مثل دفعه قبل که یک ماه در سلول انفرادی بودم به دروغ ننویسد، «مهدی خزعلی هنگام خروج از کشور دستگیر شد.» در حالی‌که من در محل کار خود بودم و به من تلفن زدند، گفتم، «الان وقت ندارم» و ساعت یازده هم خودم به پلیس امنیت مراجعه کردم.
خیلی‌ها دوست دارند درباره شرایط زندانیان سیاسی که الان در زندان اوین زندانی هستند، بیشتر بدانند. درباره جایی که خودتان در این مدت بودید و وضعیت دیگر زندانیان بفرمایید.
 در زندان اوین دو قسمت وجود دارد. یکی بازداشتگاه ‌۲۰۹  و بازداشتگاه ۲۴۰ که در اختیار وزارت اطلاعات است. یکی هم بند ۳۵۰ اوین که در اختیار سازمان زندان‌ها است و زندانیان سیاسی عمدتا در این بند هستند. برخورد پرسنل سازمان زندان‌ها در بند ۳۵۰ اوین مودبانه است. زندانیان، فضای بند ۳۵۰ زندان اوین را به فضایی با نشاط تبدیل کرده‌اند. بند ۳۵۰ اوین دانشگاه است.
اما بند، ۲۰۹ و بند ۲۴۰ زندان اوین، فاجعه‌بار ‌است. به نظر من به گوسفند هم ظلم می‌شود اگر در بند ۲۰۹ و ۲۴۰ نگه‌داری شود. خودشان آن را به سلول تعبیر می‌کنند اما در را که باز می‌کنید، می‌بینید فضایی ۱متر و ۶۰ سانتیمتر در دو متر، یک توالت کثیف و متعفن آن وسط است. قطعا دستشویی دفتر کار من از آن سلول بزرگ‌تر است. پنجره ۲۰ در ۲۰ روی در را هم می‌بندند تا زندانی حتی از هوای راهرو هم محروم باشد. فکر می‌کنم این‌گونه رفتار با افراد دون شان انسانی است. اگر ما انسان باشیم، هم‌نوع خود را در چنین جایی قرار نمی‌دهیم.
در ابتدای بازداشت من در چنین جایی بودم، بعد از آن به یک سلول دو متر در دو متر، در بند ۲۰۹ منتقل شدم. آن‌جا دو نفر بودیم. یک قاچاقچی مواد مخدر کنار من آوردند و بعد یک نفر دیگر را به اتهام بهایی بودن به این سلول آوردند. در آن فضا، پتویی به عرض ۷۰ سانتیمتر را پهن کرده بودم. به هم‌سلولی خودم گفتم این ۷۰ سانتیمتر پتو، امپراطوری گسترده من است و قدرتمندتر از کسانی هستم که سپاه و ارتش و بقیه چیزها را در اختیار دارند.  چون من در این ۷۰ سانتیمتر پتو از آن‌ها نمی‌ترسم ولی آن‌ها از من می‌ترسند که من را زندانی کرده‌اند و نگران صحبت کردن من هستند.
به گفته مهدی خزعلی، رفتار با زندانیان بند ۲۴۰ و ۲۰۹ زندان اوین، دور از شان انسانی است به گفته مهدی خزعلی، رفتار با زندانیان بند ۲۴۰ و ۲۰۹ زندان اوین، دور از شان انسانی استبچه‌هایی که در ۲۰۹، ۲۴۰ و بند ۳۵۰ زندانی هستند بسیار استوارند. من در میان ۲۰۲ نفر از هم‌بندهای ۳۵۰، حتی یک‌بار تزلزل ندیدم. بسیار با نشاط هستند. با هم‌دیگر زندگی جمعی زیبایی دارند. با هم کار می‌کنند. با هم ظرف می‌شورند. با هم غذا می‌پزند. نام بند ۳۵۰، دانشگاه ۳۵۰ است. به تعبیر من، آزادترین جای ایران بند ۳۵۰ زندان اوین است.
به‌نظر شما شرایط امنیتی حاضر که معلوم نیست افراد به چه علت دستگیر می‌شوند، چه‌طور محاکمه می‌شوند و خیلی چیزهای دیگر درباره زندانیان ناروشن است، تا کی می‌تواند ادامه پیدا بکند؟ قوه قضاییه ایران از ناروشن بودن این فضا چه نفعی می‌برد؟
قوه قضاییه نفعی نخواهد برد. اگر یک نفر حتی یک ساعت بلاتکلیف و نامعلوم آن‌جا بماند به زیان قوه قضاییه و به زیان کشور است. هر کس بخواهد حکومت کند، اگر قوه قضاییه به انحراف و انحطاط کشیده شود، قطعا آن حکومت آسیب خواهد دید.
مثلا آقای حسن یونسی فرزند وزیر اطلاعات سابق، در جوار ما بود و به اتقاق ما می‌آمد. آقای حسن یونسی وکیل است، او را ۳ ماه به عنوان "عجز از تودیع وثیقه" نگه‌داشته‌اند. ایشان وثیقه داشته است ولی به او اجازه نمی‌دهند وثیقه بگذارد. تعبیر من از این‌گونه رفتارها، "مانورهای متقلبانه دستگاه قضایی" است. قضات باید بررسی کنند، چرا دستگاه قضایی برای نگه داشتن زندانی باید به "مانورهای متقلبانه دستگاه قضایی" متوسل شود؟
ممنونم از وقتی که در اختیار ما گذاشتید. در پایان اگر صحبت ناگفته‌ای مانده بفرمایید.
امیدوارم این آقایان یاد بگیرند، هر چند احکامی که صادر می‌کنند، هیچ مبنایی ندارد و ظلم کلی است و به تعبیر برخی کیلویی است، اما لااقل ظاهر این احکام را رعایت کنند. وقتی فیلم دادگاه خسرو گلسرخی را می‌بینم، می‌گویم ای کاش ما هم می‌توانستیم یک چنین دادگاهی داشته باشیم، بتوانیم حرف بزنیم، یک فیلم‌بردار باشد و قاضی که روبه‌رو‌یمان نشسته، ظاهر آیین دادرسی را حفظ کند.
من به زودی محاکمه خواهم داشت، اولین جلسه دادگاه ۵ شهریور خواهد بود. امیدوارم این دادگاه علنی باشد. علنی بودن دادگاه به این معنی نیست که همسر من در دادگاه حضور داشته باشد، دادگاه علنی یعنی این‌که کسی بتواند از جلسه دادگاه فیلم‌برداری کند و خبرنگاری در دادگاه حضور داشته باشد تا بعدا چیز دیگری نگویند.
قرار است این‌دادگاه برای بررسی چه پرونده‌ای برگزار شود؟
۵ شهریور تاریخ دادگاه پرونده قبلی من، مربوط به سال ۸۸ است. پرونده جدید مربوط به "اهانت به آقای مهدوی کنی" است. در واقع بهانه بازداشت غیر موجه اخیر، "اهانت به آقای مهدوی کنی" است.  آقای مهدوی کنی باید توبه کند. از ایشان نخواهم گذشت. می‌خواستند درغیبت من و با نگه‌داشتن من در در سلول انفرادی از آقای مهدوی کنی در جامعه بت بسازند. امیدوارم موفق نشوند.
آن بتی که شما می‌خواهید بسازید، او را محور وحدت کنید و به دور او طواف کنید، برای شما معجزه نخواهد کرد. من به خاطر آقای مهدوی کنی در زندان بودم.
حسین کرمانی
تحریریه: شیرین جزایری
 دویچه وله

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر