۱۳۹۰ خرداد ۲۱, شنبه

بیانیۀ فعالین دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل در اعتراض به ادامۀ بازداشت اشکان ذهابیان




جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل در اعتراض به ادامۀ بازداشت اشکان ذهابیان بیانیه ای صادر کردند.
به گزارش دانشجونیوز، اشکان ذهابیان دانشجوی محروم از تحصیل و فعال دانشجویی شمال کشور از روز ۱۲ اردیبهشت که خود را به مقامات امنیتی تحویل داده است تاکنون در بازداشت اداره اطلاعات استان مازندران به سر میبرد.

در قسمتی از این بیانیه آماده است: "ما نیز قول می‌دهیم در نبودت با سکوتِ ریش‌خند‌آمیزمان، خواب را بر زور گویان آشفته تر از همیشه کنیم. باشد که باران سبزمان بشورد این پلیدی را از وطن و درِ قفس‌ها را بشکند و پایان روزگار « گرم رو آزادگان در بند ، روسپی نامردمان در کار » باشد."

متن این بیانیه به شرح زیر است:

بسم الربّ الشرف

در گذرگاهی چنین باریک
در شبی این گونه دل افسرده و تاریک
کز هزاران غنچۀ لب بستۀ امید
جز گل یخ ، هیچ گل در برف و سرما نمی رویَد
هست گلهایی در این گلشن که از سرما نمی‌میرد
واندر این تاریک شب تا صبح
عطر صحرا گسترش را از مشام ما نمی‌گیرد

بیست و چهار هلال از آخرین روزهای آزادی می‌گذرد و همچنان ترکش‌هایش بر تنمان می‌نشیند و این آخری را بی قرص ماه گذراندیم. رفیق شفیقمان؛ اشکان ذهابیان، هفته هاست بی هیچ دلیلی در بند است و از ما دورش نگه داشته‌اند به خیال اینکه تنها شده‌ایم، بی‌خبر از قلب‌هایمان که در سینۀ یکدیگر می‌تپد و لحظه‌ای را بی هم سپری نخواهیم کرد مگر زیر خاک.


آیا نمی‌بینند فریاد صبرش از پشت این همه دیوار گوشِ فلک را کر کرده؟ آیا هنوز نفهمیدند این لبخند محو شدنی و این زانوها خم شدنی نیستند؟ مرحبا رفیق. روسفیدمان کردی مثل همیشه. الحق که بی‌دلیل نیست خروار خروار کینه‌شان نسبت به تو. خوب شاخ غول استبداد را شکستی. پیشکش ما برای امیدت جز کلام پروردگارمان نیست که فرمود « کان حقا ًعلینا نصرُ المؤمنین » پس صبور و سبز بمان که « إنَّ وعد الله حق ».

ما نیز قول می‌دهیم در نبودت با سکوتِ ریش‌خند‌آمیزمان، خواب را بر زور گویان آشفته تر از همیشه کنیم. باشد که باران سبزمان بشورد این پلیدی را از وطن و درِ قفس‌ها را بشکند و پایان روزگار « گرم رو آزادگان در بند ، روسپی نامردمان در کار » باشد.
اشکان عزیز ! خاطرت جمع گرچه خانۀ ضیاء را به خاک و خون کشیده و تیغ بر گردن تمام یارانش نهاده‌اند تا مبادا لب از لب باز کنیم اما تو خود نیک می‌دانی ما سر برای تیغ هم پایین نمی‍آوریم و زیر تیغ هم گام‌هایمان در این راه استوار است.
نگران نباش گرچه ساکتیم اما تیغ‌هایی داریم بُرّنده تر از تیغ دژخیمان که به زودی از غلاف به در خواهند شد. دل نگران نباش که ما با همۀ زخمهایمان همگی با هم برای مادرت اشکان می‌شویم. صورت ِ ما هست که پدرت دست نوازش بر آن بکشد.

اما ...
اما ای کاش بودی که هیچکس و هیچ چیز جایت را نمی‌گیرد. جایت خالیست در تودهنی زدنمان در آستانۀ بیست و پنجمین قمر.ای کاش میشد عمق احساسمان را در نبودت بیان کنیم. ای کاش قلم را یارای این بود و کلام‌مان با تو و امثال تو فقط همین که
کدامین نغمه می‌یزد
کدام آهنگ آیا می‌تواند ساخت
طنین گامهای استواری را که سوی نیستی مردانه می‌رفتند؟
طنین گامهایی را که آگاهانه می‌رفتند؟                                                                           

فعالین دانشجویی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
خرداد ۱۳۹۰ 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر