۱۳۹۰ دی ۲۴, شنبه

تلاش برای گریز از سدهای سانسور استبداد دینی، خشم حکومت را بر انگیخته است

article picture


از سینماگران کشور انتقام می گیرند!
ارژنگ بامشاد:شکست دولت دینی از هنر و هنرمندان مستقل و مبتکر آنچنان سنگین بوده که وزارت ارشاد چاره را در آن دیده تا ” خانه ی سینما” را ویران کند و پناهگاه ۰۵۰۰ سینماگر کشور را در هم بریزد. درخشش سینمای ایران در جهان و جوایز گسترده ای که فیلم ها و هنرمندان ایران در بسیاری از جشنواره های جهانی از آن خود کرده اند، همچون خاری در چشمان تاریک اندیشان بوده است. نگاهی به بسیاری از فیلم های ساخته شده درشرایط سخت کنترل ایدئولوژیک و تلاش برای رد شدن از سدهای بیشمار امنیتی ـ ایدئولوژیک که استبداد دینی جلو پای سینمای ایران گذاشته، نشان می دهد که سینماگران ایرانی چه هنرمندانه توانسته اند در این شرایط سخت به آفرینش هنری بپردازند و دل میلیون ها تماشاگر و سینما رو کشور را تسخیر کرده و تحسین آنها را برانگیزند. ممنوعیت آفرینش هنری، ممنوع التصویر شدن و انواع ممنوعیت هائی که برای بسیاری از هنرمندان و سینماگران ایرانی ایجاد کرده اند نیز نتوانسته جلو رشد و گسترش و شکوفائی این هنر را بگیرد. با این حال نباید از یاد برد که فشارها و کنترل امنیتی ـ ایدئولوژیک توانسته است استعدادهای بیشمار و خلاقیت های هنری بسیاری را نابود سازد. فاجعه آنوقت برجسته تر می شود که تصور کنیم چگونه یک کارگردان باید احساس فرزند از جنگ برگشته در مقابل مادرش را نشان دهد بدون آنکه پسر حق داشته باشد مادرش را در آغوش بگیرد؟ و هزاران از این نمونه ها می توان مثال آورد . در واقع کنترل پلیسی، امنیتی و ایدئولوژیک بر سینما و هنرمندان، باعث نابودی بسیاری از استعدادها شده است.


پویائی تحسین برانگیز و تلاش برای گریز از سدهای سانسور استبداد دینی، خشم حکومت را بر انگیخته است. توهین به سینماگران زن ایرانی و فاحشه خواندن آن ها را فرج الله سحلشور کلید زد. توهینی که با تودهنی محکمی از سوی اهل سینما روبرو شد. روزی نامه «کیهان» حسین شریعتمداری «خانه ی سینما» را به توپ بست و نوشت:« حیف! حیف سینمای ایران که همچون گوشت قربانی و کودک یتیمی افتاده است به دست یک مشت شبه هنرمند مبتذل ساز و مشتی افراط کار و مدیر بی توجه و البته اسیر در خانه ای که برای هر جا و هر کسی باشد، برای سینمای ایران نیست! خانه ای با دیوارهای بلند و بی پنجره!». و سید محمد حسینی وزیر ارشاد در یک برنامه تلویزیونی پیرامون دلایل انحلال « خانه سینما» گفت: «در جشن خانه سینما پارسال و امسال افرادی که دعوت و تجلیل شدند از کسانی بودند که در خارج از کشور مواضع مشخصی دارند و همواره در این برنامهها از کسانی استفاده میشود که علیه نظام موضع داشتند. جشنها بیانگر این است که فعالیتها صنفی نیست و سیاسی است. در این برنامهها از افراد معاند و مخالف نظام حمایت میکنند و کف میزنند برای آنان. حالا من در اینجا به حوادث سال ۸۸ نگاه نمیکنم، زیرا نظام آنقدر سعه صدر دارد که دیگر روی آنها دست نمیگذارد.» پایان نقل قول

نگاهی به این مجموعه از موضع گیری ها و دستور انحلال «خانه سینما» بیانگر آنست که حکومت اسلامی دیگر تاب تحمل شکست از هنر غیروابسته را ندارد. صرف بودجه های عظیم برای ساختن فیلم های مذهبی و یا انتخاب تم هائی که بتواند سینمای مستقل را در خدمت افکار تاریک اندیشانه ی حاکمان قرار دهد، شکست آن ها را قطعی تر و آشکارتر کرده است. از این روست که چاره را در آن دیده اند تا به فعالیت جمعی۰۵۰۰ سینماگر ایرانی پایان داده و با تفکیک آن ها به ۲۹ صنف مجزا و برقراری ارتباط معاونت سینمائی وزارت ارشاد با تک تک آن ها، امکان کنترل بر فعالیت ها را افزایش داده و امکانات سینماگران مستقل را به حداقل ممکن برسانند. روشن است موضع سینماگران و هنرمندان مستقل در برابر جنبش ضداستبدادی ۸۸ و حمایت مردمی از آن ها نیز برایشان بشدت گران تمام شده است.

اما خانه ی ۵۰۰۰نفر سینماگران ایران، بنائی نیست که بتوان آن را با یک دستور منحل کرد. حمایت مردمی از هنرمندان مستقل آنچنان بالاست و نقش و نفوذ چهره های شاخص سینمای ایران آنچنان برجسته، که استبداد دینی را در اجرای اهداف شومش با مشکلات جدی روبرو خواهد ساخت هر چند آن ها تصمیم گرفته اند فشار بر هنرمندان را به هر قیمت بالا برده و امکانات فعالیت آن ها را بشدت محدود سازند. اعتراضات هنرمندان و سینماگران خوشنام و مردمی در روزهای اخیر و انعکاس گسترده ی آن، نشان از مقاومتی می دهد که وزارت ارشاد استبداد دینی روی آن حساب نکرده بود. دولت اسلامی شاید بتواند به زور قانون این خانه را منحل کند، اما این خانه در قلب های اعضای آن و در قلب های مشتاق ده ها میلیون ایرانی همچنان پابرجاست. تلاش وزارت ارشاد سند رسوائی حکومتی است که با وجود سدهای بیشمار سانسور از سینمای مستقل شکستی سنگین خورده است. اما نباید از یاد برد که انحلال «خانه سینما» و ایجاد محدودیت های جدید، فشار سنگینی را بر سینماگران وارد خواهد ساخت. امکان سرمایه گذاری در این عرصه را محدود کرده و فعالیت بسیاری از کارگردانان و هنرمندان را با مشکلات گسترده ای روبرو خواهد ساخت. واقعیت این است که سینمای غیروابسته در جمهوری اسلامی زیر فشار سنگینی قرار دارد. دولت تمامیت گرای مذهبی نه تنها خواهان اطاعت از دستورات ایدئولوژیک و امنیتی اش هست بلکه می خواهد هنرمندان را به همکاری نیز بکشاند. مجموعه ی این فشارها برای در هم شکستن مقاومت هنرمندانی است که به سرسپردگی تن در نداده اند. آن ها تلاش می کنند که به خواست ها ی مردمی گوش فرا دهند نه به درخواست های حکومت دینی و ضد هنر.

انحلال «خانه سینما» واقعیت دیگری را نیز روشن می کند. استبداد دینی از هر نوع تشکلی به شدت هراسان است. چه این تشکل صنفی باشد چه سیاسی. این اوج شکنندگی حکومتی است که اعتماد به نفس خود را از دست داده است. در هر اقدام و حرکت مستقل و غیروابسته ای خطر توطئه خارجی را “کشف” می کند. از هر تشکل و تجمع مستقلی هراسان است. چه این تشکل، تشکل مستقل کارگری باشد یا تشکل مستقل سینماگران. حکومت اسلامی از همان ابتدای قدرت گیریش، با تمام توان برای درهم شکستن تشکل های مردمی اقدام کرده است. آن ها نیک دریافته اند که برای حفظ حاکمیت خود بویژه در شرایطی که طوفان سهمگینی در راه است، هر نوع تشکل مستقل مردمی، سنگری است که در اختیار توده های ناراضی و به پاخاسته قرار خواهد گرفت. از این روست که درست در شرایطی که حکومت تصمیم به نابودی تشکل های مستقل گرفته و از فعالان و سازمانگران این تشکل های صنفی انتقام می گیرد، باید با توان بیشتری در راه سازمانیابی و ایجاد تشکل های مستقل توده ای تلاش کرد. این جا عرصه ی نبردی است که سرنوشت رزم توده های مردم را رقم خواهد زد.

ارژنگ بامشاد
۲۰ دی ماه ۱۳۹۰ـ ۱۰ ژانویه ۲۰۱۲
از وبلاگ، ارژنگ بامشاد
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر