کوروش از تهران :سیاست خارجی جمهوری اسلامی یکی از عمده ترین نقاط ضعف این رژیم و مایه از بین رفتن منافع ملی ایران در سطح منطقه ای و جهانی گشته است،اعتبار یک رژیم سیاسی تا اندازه زیادی به روابط بین المللی آن حکومت باز می گردد و در سایه سیاستهای درست است که یک واحد سیاسی اعتبار ارزشی پیدا می کند، جمهوری اسلامی با سیاست خارجی تنش زا و ایدئولوژیک موجب بی اعتمادی همسایگان و ایجاد بحران در روابط با جهان آزاد شده است.در مصر معترضان با در دست گرفتن پرچم مصر و سر دادن شعارهایی مبنی بر برکناری دیکتاتور نشان دادند نسبتی با اسلامگرایان افراطی ندارند و جنبششان جنبه ملی دارد،در تونس مهمترین خواست ملت نه برقراری حکومت اسلامی بلکه ایجاد عدالت و آزادی های سیاسی بود،در یمن هزاران معترض آزادی و رهایی از خفقان را طلب می کنند و در بحرین معترضان از خود کامگی حاکمان گلایه دارند،در هیچ یک از کشورها تاکنون شعارعمده ای مبنی بر ایجاد حکومت مذهبی و دخالت مذهب گرایان در امر حکومت دیده نمی شود.
جمهوری اسلامی اما در رسانه های خود دائما بر طبل بنیادگرایی و آشوب اسلامی می کوبد و سعی می کند با تبلیغات پر حجم مردم داخل کشور را فریب دهد،هرچند جمهوری اسلاکی «ظاهرا» از حوادث منطقه استقبال کرده و از حق حاکمیت ملتها بر سرنوشتشان سخن می گوید اما نگرانی عمده جمهوری اسلامی برقراری دمکراسی در خاورمیانه و شمال افریقا ست، برای جمهوری اسلامی ایجاد حکومتهای با ثبات و دمکراتیک در این منطقه یک کابوس به شمار می آید.
دم خروس جمهوری اسلامی اما همواره از زیر عبا بیرون می زند قسم حضرت عباسش کمترین ارزشی ندارد، در حالی که جمهوری اسلامی اعتراض های مردم در تونس،مصر،لیبی،یمن و بحرین را «اعتراض های واقعی» و «حق مردم» می داند به سوریه که می رسد راهپیمایی مردم را «فتنه» ای می نامد که از سوی غرب و اسرائیل طراحی شده است ،در حالی که کشتار مردم بحرین را محکوم می کند در برابر کشتار بی رحمانه معترضان سوریه سکوت می کند و کشته شدگان را قربانی گروههای ناشناس! معرفی می کند.
جمهوری اسلامی و مراجع تقلید دولتی مانند نوری همدانی و مکارم شیرازی در حالی برای مسلمانان بحرین اشک تمساح می ریزند که در مقابل کشتار و آزار مردم در سوریه سکوت کرده اند انگار نه انگار که مردم سوریه هم مسلمانند و حق اعتراض دارند، آقایان نوری همدانی و مکارم شیرازی چطور سرکوب مردم معترض در بحرین را یک فاجعه برای جهان اسلام می دانند و اما در برابر تجاوز به زندانیان در زندان های جمهوری اسلامی و کشتن مردم در کف خیابانهای تهران یا اهواز سکوت می کنند و حتا گاهی از این سرکوب ها حمایت هم می کنند.
این نوع موضع گیریهای رهبر و مراجع تقلید دولتی نشان می دهد برای جمهوری اسلامی و این مراجع نه «حق حاکمیت مردم» و «اسلام» بلکه قدرت سیاسی از اهمیت درجه اول برخوردار است و مواضع ظاهرا مذهبی آنان تابعی از مواضع سیاسی و حکومتی آنهاست.
استفاده «ابزاری» و «گزینشی» آنان از اسلام و مذهب شیعه تنها برای فریب مردم ایران ، باقی ماندن در قدرت ،ایجاد فضای خفقان در کشور و هوچیگری های تبلیغاتی است.
کوروش از تهران
از آغاز رویدادهای منطقه خاورمیانه و شمال افریقا، جمهوری اسلامی سعی نموده این موج دمکراسی و آزادی خواهی مردم را بیداری اسلامی و ادامه انقلاب اسلامی معرفی کند اما نوع شعارها و کیفیت حضور مردم کشورهای مختلف منطقه در راهپیمایی ها و اعتراض ها باطل بودن ادعاهای جمهوری اسلامی را اثبات کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر