۱۳۹۰ آبان ۷, شنبه

مرگ مشکوک محافظ قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس بعد از اختلاف با سران سپاه

article picture


سيد آيت موسوی، چندی پيش بعد از اختلافات و مشاجراتی که با مقامات ارشد نيروی قدس پيرامون نقش سپاه در “قاچاق سلاح و مواد مخدر و همچنين مداخلات در عراق” داشت، بطور ناگهانی و در حاليکه عازم اربيل عراق بود، در جنوب غربی ايران (جاده فاو)، در اثر تصادفی مشکوک (جدا شدن لاستيک اتومبيلش) کشته شد و بلافصله در دارالسلام اسلامشهر، قطعه شهدا دفن شد.
خودش از جلساتی که همراه سردار ربيعی و قاسم سليمانی و افرادی چون حاج قدرت باجلان برای خريد رای در عراق رفته بودند می گفت و از اينکه بعضی ها برای دريافت وام های يک ميليون تومانی، بايد چند ماه در صف باشند؛ ولی اينها در يک فقره فقط ۸۰۰ هزار دلار در يک شهر کوچک عراق هزينه کرده بودند.
سکوت و ترس قوه قضائیه از ورود به پرونده مرگ محافظ قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس
خبرنگاران سبز:سيد آيت موسوی یکی از کادرهای تیم محافظین قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس سال قبل، در یک تصادف مشکوک کشته شد و قوه قضائیه با ریاست آملی لاریجانی که دستگاه قضاء را به ویرانه ای بی در و پیکر تبدیل کرده است، جرأت ورود به این پرونده را پیدا نکرد تا این پرونده نیز همانند صدها پرونده مفتوح نظیر: پرونده حمله به کوی دانشگاه، بازداشتگاه کهریزک، پرونده به شهادت رسیدن امثال نداها و سهراب ها و پرونده ترور استاد علیمحمدی و استاد جهانبخش به دلیل قصور و بی توجهی مسئولین قضایی و امنیتی در بایگانی این سازمان خاک بخورد.



جالب اینجاست که جزء به جزء پرونده نسرین ستوده ها، مجید توکلی ها، سمیه توحید لو و پیمان عارف ها تمام و کمال اجرا می شود اما در برابر به قتل رسیدن یک انسان و رشوه و اختلاس تنها سکوت، چاره ساز ماجراست.
يکی از اعضای جدا شدۀ نيروی قدس سپاه (يگان برون مرزی سپاه پاسداران) در نامه ای به دادستان نظامی تهران، خاطرنشان کرده است “پرونده مرگ مشکوک سيد آيت موسوی، محافظ قاسم سليمانی (فرمانده نيروی قدس) و مسئول دفتر سردار ربيعی(خانی) نياز به بازبينی دارد.”
سيد آيت موسوی، چندی پيش بعد از اختلافات و مشاجراتی که با مقامات ارشد نيروی قدس پيرامون نقش سپاه در “قاچاق سلاح و مواد مخدر و همچنين مداخلات در عراق” داشت، بطور ناگهانی و در حاليکه عازم اربيل عراق بود، در جنوب غربی ايران (جاده فاو)، در اثر تصادفی مشکوک (جدا شدن لاستيک اتومبيلش) کشته شد و بلافصله در دارالسلام اسلامشهر، قطعه شهدا دفن شد.
يکی از اعضای جدا شدۀ نيروی قدس سپاه، در گزارشی که به برخی سايت های خبر فرستاده است، از نامه خود به شکرالله بهرامی(دادستان نظامی تهران) خبر داده؛ که از وی خواسته است پرونده کشته شدن سيد آيت موسوی، محافظ قاسم سليمانی و مسئول دفتر سردار ربيعی(خانی) مورد بازبينی قرار گيرد.
اين عضو جدا شدۀ نيروی قدس سپاه پاسداران، در گزارش خود نوشته است:
“سيد آيت موسوی را در يکی از هيئت های عزاداری در محله فلاح تهران شناختم. سال ١٣۸١ بود .در تعطيلات دوران آموزشی بودم. سيد خيلی آرام و تودار بود. بچۀ اسلامشهر بود. سرهنگ زرگر که از ناحيه فک و دهان جانباز جنگ بود و چندين سال مسئوليتی در سپاه قدس داشت، خيلی از بچه های اسلامشهر را به سپاه قدس برد.
بعدها مرتضی سبزی که او هم ساکن همانجا بود، در گزينش سپاه قدس وارد شد و خيلی ديگر را با خود داخل برد؛ که سيد آيت موسوی هم يکی از آنها بود که خدمت سربازيش در قدس سپری شد و بعدها نيز رسمی همانجا شده بود.
موسوی از همان اول به واسطه دوستی و آشنايی با سيد محمد عسگری که در حال حاضر مسئول دفتر ۹۰۰ قدس است و قبلا مسئول دفتر تشريفات آن مجموعه بود، به عنوان سرباز به دبيرخانه و بعدها به دفتر سردار ربيعی (با نام مستعار خانی) رفته بود.
موسوی به من می گفت خانی خيلی به من محبت می کند و حتی پيشنهاد ماندنم در سپاه قدس را هم او داده و کار رسمی شدنم را پيگيری کرده بود.
بعد از مدتی به دفتر قاسم سليمانی (فرمانده نيروی قدس) رفت و در گروه محافظين وی وارد شد و از آن زمان حضورش در قدس شناور شد. از دفتر خانی، سليمانی، تا دفتر پشتيبانی و تشريفات لبنان تا نهايتا دفتر عراق؛ و آخرين حضورش آجودان سردار خانی بود که مسئول دفاترتشريفات قدس و با حفظ سمت جانشين سليمانی بود.
از همان زمان (ورود به دفتر عراق)، موسوی چند مرتبه برای خروج از نيروی قدس استعفا نامه ای خطاب به خانی نوشت و در آن نامه با اشاره به برخی از موضوعات که ماموريت سپاه پاسداران اين نيست خواستار قبول استعفای خود شده بود.
موسوی گفت محفل هايی در نيروی قدس سپاه قدرتی را ايجاد کرده اند که دست به قاچاق سلاح و مواد مخدر و قتل های غير قابل تصور می زنند.
خودش از جلساتی که همراه سردار ربيعی و قاسم سليمانی و افرادی چون حاج قدرت باجلان برای خريد رای در عراق رفته بودند می گفت و از اينکه بعضی ها برای دريافت وام های يک ميليون تومانی، بايد چند ماه در صف باشند؛ ولی اينها در يک فقره فقط ۸۰۰ هزار دلار در يک شهر کوچک عراق هزينه کرده بودند.
روزی که به همراه تيمی به سرپرستی سردار ربيعی با پرواز ماهان به اربيل عراق می رفتند، من شيفت اطلاعات بودم در فرودگاه، تعطيلات عيد سال ۸۵ بود.
چند شب قبلش به من زنگ زد گفت اربيل می روم کجايی؟ گفتم من شيفتم بيا می بينمت.
با او آخرين بار در فرودگاه هنگامی که به عراق می رفت ديدار کردم و بعد از چند روز ناگهان خبر آمد که در جاده فاو، لاستيک تويوتا هايلوکس سپاه قدس که وی سوارش بوده، کنده شده و چپ کرده است.
اکنون جای سوال دارد اينکه سيد جلوی من به اربيل رفت چطور سر از جاده فاو در آورد و تاريخ کشته شدنش را ۳ فروردين اعلام کرده بودند؛ در حاليکه ششم کشته شد.
سيد آيت هميشه فرماندهان سپاه قدس را در سفرها همراهی می کرد و قبل از سفر اربيل نيز، حاضر به رفتن به عراق نبود و خودش هم می گفت راضی به رفتن نيستم ولی اگر نروم برايم مشکل درست می کنند.
مقامات سپاه گفتند که در اثر کنده شدن لاستيک (آنهم لاستيک تويوتا هايلوکس)، ماشين وی چپ کرده است و من که خودم در غسل دادن کنار جسدش بودم، اثری از تصادفی که ماشين چپ کرده باشد يا سر و بندش آسيب ديده باشد، قابل مشاهده نبود.
از مراسم غسل تا دفن او هم، قاسم سليمانی هم ربيعی از اول تا آخر حضور داشتند و مدام به پدرش می گفتند نگران هيچ چيز نباشيد ما هستيم و همه چيز را انجام می دهيم و با اعلام شهادت وی و دفن او در قطعه شهدا دارالسلام در اسلامشهر، همه نکات و موارد همراه سيد را زير خاک دفن کردند.
سيد آيت موسوی حرف های زيادی برای گفتن داشت.از کارهای غير قابل تصور قدس می گفت.يکبار با يکی از سرهنگ های نيروی قدس به نام ضيايی با نام مستعار سفری که در معاونت عمليات قدس است درگير شده بود و صورتش را زخمی کرده بودند…
اکنون فقط اميدوارم همکاران و دوستان نزديکش مثل ع…، ج… و خيلی های ديگر که او را از نزديک می شناختند، در برابر اين موضوع سکوت نکنند. زيرا آنها و خيلی های ديگر که نامشان برده نشد امروز در قدس کار می کنند و شاهد اين تخلفات هستند.اينان می دانند سيد آيت موسوی را حذف کرده اند؛ اما با مصلحت انديشی سکوت می کنند.
من نتوانستم سکوت کنم زيرا سيد را و حقيقت را نمی توانم فراموش کنم.
سيد آيت موسوی، ساکن شهرک واوان محله…، کوچه …بود.هنوز هم خانواده اش همانجا سکونت دارند. نمی دانم مسئولين قدس چه پاسخی دارند اما اميدوارم پاسخ قانع کننده ای به سوالات زير داشته باشند :
الف/سيد آيت موسوی در روز دوم فروردين کشور را به همراه تيمی با سرپرستی سردار ربيعی(خانی)ترک نمود.اما چند روز بعد اعلام می گردد که وی در تاريخ سوم فروردين در جاده فاو به علت کنده شدن لاستيک خودرو تويوتا کشته می شود.مطابق ليست ورود و خروج مسافرين ايشان در چه تاريخی وارد کشور شدند که در تاريخ سوم فروردين در جاده فاو به علت کنده شدن لاستيک خودرو کشته شدند؟
ب/چرا اجازه داده نشد که جنازه سيد آيت موسوی کالبد شکافی شود و پزشکی قانونی اعلام نظر نمايد که کشته شدن وی در اثر چه چيزی بوده است؟
ج/چرا با توجه به اينکه سيد آيت موسوی تصادف نموده بودند و به گفته برخی از نيروهای سپاه قدس خودروی ايشان با سرعت زيادی چپ کرده است هيچ آثاری از تصادف در بدن وی وجود نداشت.”

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر