۱۳۹۰ اسفند ۲۵, پنجشنبه

بیانیۀ انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل به مناسبت اولین سالروز شهادت بهنود رمضانی


انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل به مناسبت اولین سالروز کشته شدن بهنود رمضانی بیانیه ای صادر کرد.
به گزارش دانشجونیوز، در بخشی از این بیانیه آمده است: «خانواده ی رمضانی انسانیت را معنی کرده و از حالا از حق قانونی خود برای اعدام متهمین گذشتند و مثل شما به قتل درمانی اعتقادی ندارند. آن ها خواهان کشف حقیقت هستند و حق دارند از قاتلین بپرسند که چرا و به چه جرمی فرزندشان را در عنفان جوانی کشتند؟ بل پایانی باشد بر این خونریزیها. بدانید که یقینا این خونهای به ناحق ریخته روزی دامان تان را خواهد گرفت.»
بهنود رمضانی قراء دانشجوی ترم دو دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل در شب چهارشنبه سوری سال 90 در شهر تهران توسط نیروهای بسیجی و انتظامی به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و کشته شد. مراسم اولین سالگرد جاودانگی این دانشجو در بعدازظهر روز جمعه 26 اسفند در روستای قراخیل قائم شهر (محل دفن) برگزار می شود.

به گزارش دانشجونیوز متن کامل بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل بدین شرح است:
به نام خالق آزادی


یک سال از فاجعه گذشت. چهارشنبه سوری 90 (24 اسفند 89) بار دیگر شاهد به خون غلتیدن یکی دیگر از جوانان برومند سرزمین بود. هنوز شش ماه از قبولی بهنود رمضانی قراء در دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل نگذشته بود که این دانشجو جاودانه شد و توسط چماقداران حاکمیت مورد ضرب و شتم فجیع قرار گرفته و به شهادت رسید.
این دانشجوی رشته مکانیک، هنرمند، نوازنده، ورزشکار، سرشار از امید و زندگی و در یک کلام «به نود» همانند اسمش بهترین پسر بود. به خیابان آمده بود، آمده بود تا برخلاف خرافه پرستانی که ازقضا چهارشنبه سوری را خرافه می پندارند! سنت دیرین سرزمینش را پاس بدارد، آتش مهر و محبت بیفروزد و روشنایی بخش ظلمت شب باشد ولی در آتش کینۀ شب پرستان سوخت. به گواه شاهدان، نیروهای بسیج و یگان ویژه آنقدر جوان بی دفاع را زدندش که دست، پا و گردنش شکست، یک بیضه اش ترکید، کلیه و کبدش نابود شد و تقریبا جای سالمی در بدنش باقی نماند. براستی این همه ددمنشی چگونه در جمعی به ظاهر انسان قابل جمع است؟ بهنود به گواه نزدیکانش همواره حامی اعتراضات آزادیخواهانه مردم ایران بود. گرچه همواره خون را بهای آزادی می دانست شاید هرگز پیش بینی نمی کرد که هنوز دومین دهه زندگی خود را به پایان نرسانده خونش رسواکننده آزادی ستیزان شود.
در باب آنچه در یکسال اخیر بر خانواده ی داغدار رمضانی، دانشجویان رنج کشیده و پرونده ی قضایی مربوطه گذشت گفتنی ها زیاد است. از احضارها و تهدید و تطمیع دانشجویان و دوستان بهنود و اساسا هرکه با او سلام و علیکی داشته، پاره کردن تصاویر وی و عدم اجازه برای برگزاری هرگونه مراسم یادبود در محیط دانشگاه تا پرونده قضایی ای که به سرنوشت همه ی پرونده هایی دچار شده که یک طرف آن نیروهای امنیتی هستند.
پیگیرهای مداوم از طریق مجاری قانونی برای کشف حقیقت و شناسایی آمران و عاملان قتل تاکنون به نتیجه ای نرسیده. وکیل پرونده آقای عبدالفتاح سلطانی خود گرفتار کینه ورزان و حکم عجیب و باورنکردنی 18 سال حبس در تبعید شده است. هرگاه پرونده می رود که به سرانجامی برسد بلافاصله شاهد تغییرات پی در پی بازپرس پرونده و از ابتدا شروع شدن روند پیگیریها هستیم. درحالی که شاهدان شماره ی پلاک خودروی ضارب اصلی را ثبت کرده اند اما حاکمیتی که اقتدارش گوش فلک را کر کرده با گذشت یک سال، همچنان از پیدا کردن سمند سفید به شماره پلاک 44ایران-246س61 عاجز است! چه به درستی اقرار کرده اند ماموران نیروی انتظامی پیگیر کننده پرونده که «ما متوجه شدیم که کار نیروهای امنیتی و لباس شخصی ها و بسیجی ها بوده اما کاری از دستمان بر نمی آید و نمی گذارند جلوتر از این برویم.» به راستی که انتظاری غیر از این هم نبود، اگر عاملین فجایع کوی دانشگاه تهران 78، کوی دانشگاه 88، 30 خرداد، عاشورا و ... مشخص و به مجازات رسیدند، اگر عامل اصلی فاجعه کهریزک مجازات که هیچ به پست های رنگارنگ جدید منصوب نشد!، پرونده ی بهنود هم به سرانجام می رسد. همانا به درستی گفته اند که اولین قوه ای که در حکومتهای استبدادی ذلیل و خوار می شود، قوه ی قضاست.
آقایان!
خانوادۀ محترم رمضانی علی رغم مصیبت گران و جبران نشدنی ای که برآن ها رفته مثل شما کینه ای نیستند و همانطور که بارها اعلام کرده اند نمی خواهند خون را با خون بشورند و دور باطل خشونت و انتقام گیری را تقویت کنند. آنها انسانیت را معنی کرده و از حالا از حق قانونی خود برای اعدام متهمین گذشتند و مثل شما به قتل درمانی اعتقادی ندارند. آن ها خواهان کشف حقیقت هستند و حق دارند از قاتلین بپرسند که چرا و به چه جرمی فرزندشان را در عنفان جوانی کشتند؟ بل پایانی باشد بر این خونریزیها. بدانید که یقینا این خونهای به ناحق ریخته روزی دامان تان را خواهد گرفت همانگونه که علی(ع) به مالک اشتر نوشت: «و از خون ناحق پروا كن، كه هيچ چيز همانند خون ناحق عذاب الهى را نزديك و مجازات را بزرگ نمى‏كند و نابودى نعمت‏ها را سرعت نمى‏بخشد و زوال حكومت را نزديك نمى‏گرداند...»
ای یار، ای نگارین! پا تا سر تو خونین!
ای خوش ترین طلیعه از صبح شب شماران!
داغ تو ماندگار است، چندانکه یادگار است،
از خون هزار لاله بر بیرق بهاران
یادت اگرچه خاموش،کی می شود فراموش؟
نامت کتیبه ای شد بر سنگ روزگاران
(شعر از حسین منزوی)
در پایان از دانشجویان محترم و فعالان راه آزادی تقاضامندیم ضمن شرکت در مجالس یادبود این دانشجوی شهید و بدون محدودیت زمانی و مکانی، یاد و خاطره ی وی را سبز نگه دارند.
انجمن اسلامی دانشجویان
دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
23 اسفند 1390

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر