خبرگزاری هرانا - در آستانه سالگرد 19 اردیبهشت ماه،اولین سالروز اعدام فرزاد کمانگر، معلم کرد ایرانی، تعدادی از فعالان سیاسی و مدنی و همینطور گروههای مختلف طی فراخوانی خواهان به رسمیت شناخته شدن روز 19 اردیبهشت به روز "معلم آزاده" در تقویم ایرانیان شدند.
متن کامل این بیانیه به شرح ذیل است:
فراخوان جمعی: نامگذاری روز اعدام فرزاد کمانگر (19 اردیبهشت) به روز معلم آزاده
امروزکه قرار است زندگی را ازمن بگیرند با “عشق به همنوعانم” تصمیم گرفته ام اعضای بدنم را به بیمارانی که مرگ من میتواند به آنها زندگی ببخشد هدیه کنم و قلبم را با همه ی” عشق ومهری” که در آن است به کودکی هدیه نمایم . فرقی نمیکند که کجا باشد بر ساحل کارون یا دامنه سبلان یا در حاشیه ی کویر شرق و یا کودکی که طلوع خورشید را از زاگرس به نظاره می نشیند ، فقط قلب یاغی و بیقرارم در سینه کودکی بتپد که یاغی تر از من آرزوهای کودکیش را شب ها با ماه وستاره در میان بگذارد و آنها را چون شاهدی بگیرد تا در بزرگسالی به رویاهای کودکی اش خیانت نکند ، قلبم در سینه کسی بتپد که بیقرار کودکانی باشد که شب سر گرسنه بر بالین نهاده اند و یاد “حامد ” دانش آموز شانزده ساله شهر من را در قلبم زنده نگهدارد که نوشت؛ “کوچکترین آرزویم هم در این زندگی برآورده نمیشود” وخود را حلق آویزکرد.
بگذارید قلبم در سینه کسی بتپد مهم نیست با چه زبانی صحبت کند یا رنگ پوستش چه باشد فقط کودک کارگری باشد تا زبری دستان پینه بسته پدرش ، شراره ی طغیانی دوباره در برابر نابرابریها را در قلبم زنده نگهدارد.
قلبم در سینه کودکی بتپد تا فردایی نه چندان دورمعلم روستایی کوچک شود وهر روز صبح بچه ها با لبخندی زیبا به پیشوازش بیایند واو را شریک همه ی شادی ها وبازیهای خود بنمایند شاید ان زمان کودکان طعم فقر وگرسنگی را ندانند ودر دنیای آنها واژه های “زندان ، شکنجه ، ستم ونابرابری” معنایی نداشته باشد.
بگذارید قلبم در گوشه ای از این جهان پهناورتان بتپد فقط مواظبش باشید قلب انسانیست که ناگفته های بسیاری از مردم وسرزمینش را به همراه دارد از مردمی که تاریخشان سراسر رنج واندوه ودرد بوده است.
فرزاد کمانگر (قسمتی از نامه آقای اژه ای، بگذار قلبم بتپد)
یک سال از اجرای حکم اعدام فرزاد کمانگر معلم و فعال حقوق بشر همراه چهار تن از زندانیان عقیدتی در زندان اوین تهران توسط دستگاه امنیتی حکومت ایران و عدم تحویل پیکر انان به خانواده هایشان می گذرد .
فرزاد کمانگر، معلم کرد ایرانی که بهانه نگاشتن این نامه است، شانزده سال در دورافتاده ترین روستاهایی که حتی محروم از امکانات اولیه زندگی بودند با عشق به "معلمی و کودکان" درس زندگی را به شاگردانش آموخت. او به ناحق بازداشت و چهار سال را در بدترین زندانهای ایران به سر برد، او در ایام حبس، زندان را برای خود تنها "دیواری بین خود وشاگردانش " خواند و با این باور قلمش را وسیله ارتباط بین خود و دنیای آزاد ساخت و با بیان مشقتها و رنجها از خود و جامعه اش، تدریس مقاومت و حق خواهی به شاگردانش را ادامه داد.
فرزاد، در دادگاهی کاملا فرمایشی به مدت هفت دقیقه برای سه نفر که از کمترین سندیت و بسترهای حقوقی تهی بود، در قالب یک سناریوی سیاسی شوم و ضد انسانی از طرف دستگاه امنیتی حکومت ایران به اتهام بی معنای "محارب" که در هیچ قاموس بشری نگاشته نشده، آنطور که "گویی به جنگ خدایانشان" رفته باشد به مرگ محکوم شد.
او در حالی که میتوانست با تن دادن به خواست های دستگاه امنیتی، همچون طلب عفو یا سکوت، خود را از مرگی که حقش نبود برهاند، آزادگی را پیشه خود ساخت و با اعلام بیگناهی خود، ضمن تلاش برای ادامه فعالیت های انسانی خود علیرغم شرایط محدود زندان، با قدرت قلم و احساسش به مبارزه ای پرداخت که میلیونها انسان در سراسر ایران و دنیا او را یاری می کردند، او توانست با مقاومت تاریخی خود و با گذشتن از هستی اش، تشت رسوایی ناقضان حقوق بشر در ایران را بیش از پیش سرنگون سازد.
اکنون و در اولین سالگرد شهادت این معلم فرزانه، کانون صنفی معلمان استان کردستان و تعداد زیادی از فعالان صنفی حوزه آموزشی در ایران، بعنوان یکی از حامیان فرزاد، روز 19 اردیبهشت ماه امسال را به مناسبت اولین سالگرد اعدام او "روز نفی خشونت و دفاع از حق حیات" خوانده اند و از معلمان ایران خواسته اند در این روز با یاد این معلم وارسته، ضمن روشن کردن شمع، ساعتی را به آموزش مفاهیم انسانی به دانش آموزان در مدارس اختصاص دهند.
ماجمعی از مدافعان حقوق بشر، فعالان سیاسی و جمعیت ها، ضمن اعلام لزوم تحویل دادن پیکر این معلم انسان دوست از سوی حکومت ایران به خانواده چشم به راه وی، به پاس تمام تلاشهای انسانی این معلم برای "کودکان، زاده درد و رنج" و فعالیتهای انسان دوستانه اش در " گوشه ای ازخاک فراموش شده " و به حرمت مقاوم زیستنش ونهضت قلمی که در زندان و قبل از ان بر پا داشت، همچنین به حرمت چشمان منتظر شاگردانش، بر آن شدیم تا به یاری تلاشگران و وجدانهای بیدار، روز شهادت این معلم فرزانه و یارانش مصادف با 19 اردیبهشت (9 می) را به عنوان پاسداشت قلم و انسانیت، به "روز معلم آزاده" در تقویم روزگار نام گذاری کنیم. این مهم همچنین می تواند فرصتی باشد برای شنیدن ندای آزادی خواهانه سایر انسانهایی که امروزه در اقصی نقاط کشور در شرایط مشابهی دربند هستند.
در این خواست که تنها برگرفته از اهداف انسانی است، از تمام وجدانهای بیدار میخواهیم برای پربار تر کردنش در سطح وسیع و انتقال این مهم به سازمانهای مربوطه ونهاد های بین المللی و همچنین افکار عمومی همراهمان باشند .
حامیان اولیه :
حامیان اولیه :
مهرانگیز کار - وکیل، روزنامهنگار، و فعال اجتماعی
اکبر عطری - فعال سیاسی
احمد باطبی – روزنامه نگار و فعال حقوق بشر
نازنین افشین جم - فعال حقوق بشر
شیرکو بیکس - شاعر نامدار کرد
روزبه میرابراهیمی - روزنامه نگار
الیز اورباخ – عضو عفو بین الملل
فریبا داودی مهاجر – روزنامه نگار و فعال حقوق بشر
آمینه کاکه باوه - نماینده پارلمان سوئد
فلکناز اوجل - نماینده پارلمان اروپا
مهندس حسن شریعتمداری - فعال سیاسی
مهرداد مشایخی – نویسنده، تحلیلگر سیاسی
لیلی پورزند - فعال سیاسی
شاهین نجفی - هنرمند و فعال حقوق بشر
حسن زرهی – روزنامه نگار
دکتر مهرداد حریری - پژوهشگر
دکتر رویا طلوعی - پژوهشگر و فعال حقوق بشر
نسرین الماسی - نویسنده
محد تاج دولتی - روزنامه نگار
قاسم شیرزادیان - فعال سیاسی
سپیده پورآقایی - فعال سیاسی
کیوان رفیعی - فعال حقوق بشر
پویا جهاندار - فعال حقوق بشر
ناصح فریدی - فعال حقوق بشر
رویا ملکی - روزنامه نگار
فرشید آذرنیوش - فعال دانشجویی
سلمان سیما - فعال دانشجویی
دکتر زردشت حاجو - نویسنده و مولف
سجاد ویس مرادی- فعال دانشجویی
رضا جعفریان - فعال دانشجویی
محمد اکتاش - کارگردان و فیلمساز
فهمی بالا - هنرمند نقاش
مهندس رضا سیاوشی - فعال سیاسی
مهران براتی - روزنامه نگار
حسین علوی -فعال سیاسی
سیامند معینی - فعال حقوق بشر
فاطمه فنائیان - فعال دانشجویی
محمد برزنده - روزنامه نگار
ستاره حسن پور - فعال حقوق بشر
بهزاد مهرانی – روزنامه نگار
شیرکو جهانی اصل - فعال حقوق بشر
حاتم منبری - فعال سیاسی
ریبوار فخری - فعال دانشجویی
سیمین روزگرد - فعال سیاسی
سیاوش بهمن - فعال حقوق بشر
گروههای حمایت کننده اولیه :
کانون صنفی معلمان استان کردستان
خانواده کمانگر
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
جمعی از شاگردان فرزاد کمانگر
انجمن قلم کرد (pen kurd)
مرکز فرهنگی و هنری احمد کایا در پاریس
سازمان دفاع از حقوق بشر کرد در اروپا
خانه فرهنگی باران (در اروپا)
انستیتوی کرد در بلژیک
انستیتوی کرد در المان
رونوشت به :
فدراسیون جهانی آموزش
کانون صنفی معلمان ایران
****
گفتگو با خانوادههای اعدامیان ۱۹ اردیبهشت
چشم به راه پیکرها
خبرگزاری هرانا - ۱۹ اردی بهشت ماه ۱۳۸۹، پنج زندانی سیاسی به نامهای فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم هولی و مهدی اسلامیان به طور ناگهانی و بدون اطلاع وکیل و خانواده در محوطهٔ پارکینگ زندان اوین به دار آویخته شدند.
در اولین سالگرد این اعدام دسته جمعی، گزارشگران هرانا ضمن برقراری تماس و عرض تسلیت به خانوادههای داغدار، اطمینان حاصل نمودند که کماکان مسئولان از تحویل اجساد و حتی نشان دادن محل دفن ایشان سرباز میزنند.
همسر فرهاد وکیلی در این زمینه گفت "با اینکه ما بارها به مکانهای مختلف مثل ستاد خبری مراجعه کردیم ولی مسئولان هیچ جواب مشخصی تاکنون ندادهاند."
وی در پاسخ به سوال گزارشگر هرانا منبی بر نتیجهٔ وعدهای که پیشتر برخی نمایندگان مجلس و استانداری کردستان به ایشان در رابطه با پیگیری امور مربوط به تحویل اجساد داده بودند، افزود: "آنها به خودشان قول میدهند. قولشان به ما عملی نمیشود و زیر قولشان میزنند. البته یکی از مسئولان به نام کریمپور که واسطه شده بود هم سکته کرد و بعد از آن هیچ وقت این موضوع مطرح نشد. یکبار هم که من به ستاد خبری رفته بودم، گفتند مسئولین مربوطه یک روزی محل دفن را اعلام خواهند کرد که آن روز هنوز نرسیده..."
خانم وکیلی در پایان گفت: "طی این یکسال، حرفهای ما را مردم ایران و کردستان زدند و با اعتصاب سراسری حمایت قلبی خودشان را به ما نشان دادند و با ما همدردی کردند."
این در حالیست که برادر علی حیدریان، دیگر اعدامی ۱۹ اردی بهشت نیز از عدم تحویل پیکر برادرش سخن میگوید: "بله قول دادند، ما هم به همهٔ نهادها مراجعه کردیم. ولی هیچ پاسخی ندادند."
عبدالله حیدریان در مصاحبه با گزارشگر هرانا هم چنین از برگزاری مراسم سالگرد علی حیدریان در روز دوشنبه در منزل پدریاش خبر داد.
در همین زمینه ملائکه علم هولی، عمهٔ شیرین علم هولی میگوید: "اولین روز که خانوادهٔ همه شهیدان به زندان اوین مراجعت کردند مسئولان گفتنه بودند که بروید و فردا بیایید؛ روز بعد که رفتند هم گفتند باید پزشک قانونی کهریزک اجساد را تحویل دهد. اما خانوادهها که برای تحویل جنازه، آنجا رفتند هیچ جواب قطعی نگرفتند. روز بعد هم خانوادهها به دادگاه انقلاب رفتند که مسئولان آنجا هم، اینگونه پاسخ دادند که ما خودمان در یک جایی دفنشان میکنیم و بعدا به شما زنگ میزنیم. بعد از این سه روز هم باز مراجعه میکردند اما جوابی ندادند. آخرین حرفهای مسئولین این بود که چون آنها ضد انقلاب هستند یا مسلمان نیستند، نباید جنازهشان را تحویل بدهیم. اگر جنازه دست خانوادهها باشد امنیت ملی در خطر میافتد و از این قبیل صحبتها. ما هم متاسفانه هر کاری کردیم تا لااقل بگویند کجا دفن کردند، آنها چیزی نگفتند."
خانم علم هولی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا خانوادهٔ شیرین هنوز هم تحت فشار قرار دارند، اظهار داشت: "بله همچنان تحت فشار هستند و کماکان از سوی وزارت اطلاعات با آنها تماس گرفته میشود."
وی در مورد برگزاری مراسم سالگرد اعدام شیرین علم هولی یادآور شد: "خانواده تصمیم دارند و خودشان را برای برگزاری مراسم آماده کردهاند اما ممکن است دولت اجازه ندهد که مراسم رسمی و بزرگی برگزار کنند و آنها نهایتا مجبور شوند که بر طبق آداب و رسوم مسلمانان برایش نذری بدهند. البته هنوز مشخص نیست که چه پیش بیاید و من اطلاع دقیقی ندارم."
ملکه علم هولی در پایان افزود: "سال گذشته برای ما به عنوان اعضای خانوادهٔ شیرین سالی پر از درد بود و تمام سختیها و دشواریهای اعدام شیرین با تحویل ندادن جسدشان برای ما دو برابر گران تمام شد. بالاخره انسانهایی که در این راه اعدام میشوند، راهشان را خودشان انتخاب کردند اما اینکه خاکی هم ندارند برای اطرافیان واقعا سخت است.
اما من از همهٔ آزادیخواهان یک خواهش دارم که دیگر مدارا بس است، ما جسد بچههامان را میخواهیم. این تنها خواستهٔ ماست...
وی هم چنین در پایان از تمام کسانی که طی این مدت از شیرین پشتیبانی کرده و برای نجاتش تلاش کرده بودند تشکر نمود.
از سویی دایه سلطنه، مادر فرزاد کمانگر، معلم و فعال حقوق بشر کرد اعدام شده در تاریخ مذکور گفت: "طی این یک سال از تحویل پیکر هیچ خبری نشده و هیچ جایی دست مارا نگرفته. ما بارها رفتیم پیش مسئولین و گفتیم جنازهها را بدهید. رفتیم پیش ملا، گفتم شما در تهران قول دادی که حتما جواب من را بدهی. هم چنین گفتم حداقل به من قبرش را نشان بدهید. من یک مادر پیر هستم و انتظار دارم و بهتان قول میدهم که فقط خودم زیارتش کنم و هیچ کسی نفهمد، درسته که قولِ شما، قول نیست؛ اما من قول واقعی میدهم. ولی با این همه التماس هیچ کدام قبول نکردند و گفتند حتی اگر دنیا هم خراب شود ما نمیتوانیم قبرش را به تو نشان بدهیم. یعنی من که یک مادر پیر هستم این حق را ندارم که بروم زیارت قبر فرزندم؟"
مادر فرزاد کمانگر ادامه داد: "من فرزادم را پروردم و تقدیم کردم به ملتم ولی حالا نمیتوانم زیارتش کنم و جنازهاش را ببینم. ولی خوشحالم که اسمش برای همیشه ماند. در دنیا روز شهید شدنش را روز معلم میخوانند. من هم این روز را به تمام معلمین تبریک میگویم و امیدوارم معلمان زندانی آزاد شوند. این روز بهار آزادی برای تمام ملت و این خاک است. شهید همیشه زنده است و تا دنیا هست شهید زنده خواهد ماند. فرزاد شهیدی ست که برای مدرسه و دانش آموزانش و این آب و خاک زحمت کشیده. فرزاد همیشه خوشحال بود که به کودکان درس میداد و حالا هر کدام از آنها برای من فرزاد کمانگری هستند. به نظر من اسمی که در دنیا زنده میماند مهم هست."
سلطنه رضایی در پایان گفت که روز دوشنبه مراسم اولین سالگرد شهادت فرزاد کمانگر را برگزار خواهند کرد.
متن کامل این بیانیه به شرح ذیل است:
فراخوان جمعی: نامگذاری روز اعدام فرزاد کمانگر (19 اردیبهشت) به روز معلم آزاده
امروزکه قرار است زندگی را ازمن بگیرند با “عشق به همنوعانم” تصمیم گرفته ام اعضای بدنم را به بیمارانی که مرگ من میتواند به آنها زندگی ببخشد هدیه کنم و قلبم را با همه ی” عشق ومهری” که در آن است به کودکی هدیه نمایم . فرقی نمیکند که کجا باشد بر ساحل کارون یا دامنه سبلان یا در حاشیه ی کویر شرق و یا کودکی که طلوع خورشید را از زاگرس به نظاره می نشیند ، فقط قلب یاغی و بیقرارم در سینه کودکی بتپد که یاغی تر از من آرزوهای کودکیش را شب ها با ماه وستاره در میان بگذارد و آنها را چون شاهدی بگیرد تا در بزرگسالی به رویاهای کودکی اش خیانت نکند ، قلبم در سینه کسی بتپد که بیقرار کودکانی باشد که شب سر گرسنه بر بالین نهاده اند و یاد “حامد ” دانش آموز شانزده ساله شهر من را در قلبم زنده نگهدارد که نوشت؛ “کوچکترین آرزویم هم در این زندگی برآورده نمیشود” وخود را حلق آویزکرد.
بگذارید قلبم در سینه کسی بتپد مهم نیست با چه زبانی صحبت کند یا رنگ پوستش چه باشد فقط کودک کارگری باشد تا زبری دستان پینه بسته پدرش ، شراره ی طغیانی دوباره در برابر نابرابریها را در قلبم زنده نگهدارد.
قلبم در سینه کودکی بتپد تا فردایی نه چندان دورمعلم روستایی کوچک شود وهر روز صبح بچه ها با لبخندی زیبا به پیشوازش بیایند واو را شریک همه ی شادی ها وبازیهای خود بنمایند شاید ان زمان کودکان طعم فقر وگرسنگی را ندانند ودر دنیای آنها واژه های “زندان ، شکنجه ، ستم ونابرابری” معنایی نداشته باشد.
بگذارید قلبم در گوشه ای از این جهان پهناورتان بتپد فقط مواظبش باشید قلب انسانیست که ناگفته های بسیاری از مردم وسرزمینش را به همراه دارد از مردمی که تاریخشان سراسر رنج واندوه ودرد بوده است.
فرزاد کمانگر (قسمتی از نامه آقای اژه ای، بگذار قلبم بتپد)
یک سال از اجرای حکم اعدام فرزاد کمانگر معلم و فعال حقوق بشر همراه چهار تن از زندانیان عقیدتی در زندان اوین تهران توسط دستگاه امنیتی حکومت ایران و عدم تحویل پیکر انان به خانواده هایشان می گذرد .
فرزاد کمانگر، معلم کرد ایرانی که بهانه نگاشتن این نامه است، شانزده سال در دورافتاده ترین روستاهایی که حتی محروم از امکانات اولیه زندگی بودند با عشق به "معلمی و کودکان" درس زندگی را به شاگردانش آموخت. او به ناحق بازداشت و چهار سال را در بدترین زندانهای ایران به سر برد، او در ایام حبس، زندان را برای خود تنها "دیواری بین خود وشاگردانش " خواند و با این باور قلمش را وسیله ارتباط بین خود و دنیای آزاد ساخت و با بیان مشقتها و رنجها از خود و جامعه اش، تدریس مقاومت و حق خواهی به شاگردانش را ادامه داد.
فرزاد، در دادگاهی کاملا فرمایشی به مدت هفت دقیقه برای سه نفر که از کمترین سندیت و بسترهای حقوقی تهی بود، در قالب یک سناریوی سیاسی شوم و ضد انسانی از طرف دستگاه امنیتی حکومت ایران به اتهام بی معنای "محارب" که در هیچ قاموس بشری نگاشته نشده، آنطور که "گویی به جنگ خدایانشان" رفته باشد به مرگ محکوم شد.
او در حالی که میتوانست با تن دادن به خواست های دستگاه امنیتی، همچون طلب عفو یا سکوت، خود را از مرگی که حقش نبود برهاند، آزادگی را پیشه خود ساخت و با اعلام بیگناهی خود، ضمن تلاش برای ادامه فعالیت های انسانی خود علیرغم شرایط محدود زندان، با قدرت قلم و احساسش به مبارزه ای پرداخت که میلیونها انسان در سراسر ایران و دنیا او را یاری می کردند، او توانست با مقاومت تاریخی خود و با گذشتن از هستی اش، تشت رسوایی ناقضان حقوق بشر در ایران را بیش از پیش سرنگون سازد.
اکنون و در اولین سالگرد شهادت این معلم فرزانه، کانون صنفی معلمان استان کردستان و تعداد زیادی از فعالان صنفی حوزه آموزشی در ایران، بعنوان یکی از حامیان فرزاد، روز 19 اردیبهشت ماه امسال را به مناسبت اولین سالگرد اعدام او "روز نفی خشونت و دفاع از حق حیات" خوانده اند و از معلمان ایران خواسته اند در این روز با یاد این معلم وارسته، ضمن روشن کردن شمع، ساعتی را به آموزش مفاهیم انسانی به دانش آموزان در مدارس اختصاص دهند.
ماجمعی از مدافعان حقوق بشر، فعالان سیاسی و جمعیت ها، ضمن اعلام لزوم تحویل دادن پیکر این معلم انسان دوست از سوی حکومت ایران به خانواده چشم به راه وی، به پاس تمام تلاشهای انسانی این معلم برای "کودکان، زاده درد و رنج" و فعالیتهای انسان دوستانه اش در " گوشه ای ازخاک فراموش شده " و به حرمت مقاوم زیستنش ونهضت قلمی که در زندان و قبل از ان بر پا داشت، همچنین به حرمت چشمان منتظر شاگردانش، بر آن شدیم تا به یاری تلاشگران و وجدانهای بیدار، روز شهادت این معلم فرزانه و یارانش مصادف با 19 اردیبهشت (9 می) را به عنوان پاسداشت قلم و انسانیت، به "روز معلم آزاده" در تقویم روزگار نام گذاری کنیم. این مهم همچنین می تواند فرصتی باشد برای شنیدن ندای آزادی خواهانه سایر انسانهایی که امروزه در اقصی نقاط کشور در شرایط مشابهی دربند هستند.
در این خواست که تنها برگرفته از اهداف انسانی است، از تمام وجدانهای بیدار میخواهیم برای پربار تر کردنش در سطح وسیع و انتقال این مهم به سازمانهای مربوطه ونهاد های بین المللی و همچنین افکار عمومی همراهمان باشند .
حامیان اولیه :
حامیان اولیه :
مهرانگیز کار - وکیل، روزنامهنگار، و فعال اجتماعی
اکبر عطری - فعال سیاسی
احمد باطبی – روزنامه نگار و فعال حقوق بشر
نازنین افشین جم - فعال حقوق بشر
شیرکو بیکس - شاعر نامدار کرد
روزبه میرابراهیمی - روزنامه نگار
الیز اورباخ – عضو عفو بین الملل
فریبا داودی مهاجر – روزنامه نگار و فعال حقوق بشر
آمینه کاکه باوه - نماینده پارلمان سوئد
فلکناز اوجل - نماینده پارلمان اروپا
مهندس حسن شریعتمداری - فعال سیاسی
مهرداد مشایخی – نویسنده، تحلیلگر سیاسی
لیلی پورزند - فعال سیاسی
شاهین نجفی - هنرمند و فعال حقوق بشر
حسن زرهی – روزنامه نگار
دکتر مهرداد حریری - پژوهشگر
دکتر رویا طلوعی - پژوهشگر و فعال حقوق بشر
نسرین الماسی - نویسنده
محد تاج دولتی - روزنامه نگار
قاسم شیرزادیان - فعال سیاسی
سپیده پورآقایی - فعال سیاسی
کیوان رفیعی - فعال حقوق بشر
پویا جهاندار - فعال حقوق بشر
ناصح فریدی - فعال حقوق بشر
رویا ملکی - روزنامه نگار
فرشید آذرنیوش - فعال دانشجویی
سلمان سیما - فعال دانشجویی
دکتر زردشت حاجو - نویسنده و مولف
سجاد ویس مرادی- فعال دانشجویی
رضا جعفریان - فعال دانشجویی
محمد اکتاش - کارگردان و فیلمساز
فهمی بالا - هنرمند نقاش
مهندس رضا سیاوشی - فعال سیاسی
مهران براتی - روزنامه نگار
حسین علوی -فعال سیاسی
سیامند معینی - فعال حقوق بشر
فاطمه فنائیان - فعال دانشجویی
محمد برزنده - روزنامه نگار
ستاره حسن پور - فعال حقوق بشر
بهزاد مهرانی – روزنامه نگار
شیرکو جهانی اصل - فعال حقوق بشر
حاتم منبری - فعال سیاسی
ریبوار فخری - فعال دانشجویی
سیمین روزگرد - فعال سیاسی
سیاوش بهمن - فعال حقوق بشر
گروههای حمایت کننده اولیه :
کانون صنفی معلمان استان کردستان
خانواده کمانگر
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
جمعی از شاگردان فرزاد کمانگر
انجمن قلم کرد (pen kurd)
مرکز فرهنگی و هنری احمد کایا در پاریس
سازمان دفاع از حقوق بشر کرد در اروپا
خانه فرهنگی باران (در اروپا)
انستیتوی کرد در بلژیک
انستیتوی کرد در المان
رونوشت به :
فدراسیون جهانی آموزش
کانون صنفی معلمان ایران
****
گفتگو با خانوادههای اعدامیان ۱۹ اردیبهشت
چشم به راه پیکرها
خبرگزاری هرانا - ۱۹ اردی بهشت ماه ۱۳۸۹، پنج زندانی سیاسی به نامهای فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم هولی و مهدی اسلامیان به طور ناگهانی و بدون اطلاع وکیل و خانواده در محوطهٔ پارکینگ زندان اوین به دار آویخته شدند.
در اولین سالگرد این اعدام دسته جمعی، گزارشگران هرانا ضمن برقراری تماس و عرض تسلیت به خانوادههای داغدار، اطمینان حاصل نمودند که کماکان مسئولان از تحویل اجساد و حتی نشان دادن محل دفن ایشان سرباز میزنند.
همسر فرهاد وکیلی در این زمینه گفت "با اینکه ما بارها به مکانهای مختلف مثل ستاد خبری مراجعه کردیم ولی مسئولان هیچ جواب مشخصی تاکنون ندادهاند."
وی در پاسخ به سوال گزارشگر هرانا منبی بر نتیجهٔ وعدهای که پیشتر برخی نمایندگان مجلس و استانداری کردستان به ایشان در رابطه با پیگیری امور مربوط به تحویل اجساد داده بودند، افزود: "آنها به خودشان قول میدهند. قولشان به ما عملی نمیشود و زیر قولشان میزنند. البته یکی از مسئولان به نام کریمپور که واسطه شده بود هم سکته کرد و بعد از آن هیچ وقت این موضوع مطرح نشد. یکبار هم که من به ستاد خبری رفته بودم، گفتند مسئولین مربوطه یک روزی محل دفن را اعلام خواهند کرد که آن روز هنوز نرسیده..."
خانم وکیلی در پایان گفت: "طی این یکسال، حرفهای ما را مردم ایران و کردستان زدند و با اعتصاب سراسری حمایت قلبی خودشان را به ما نشان دادند و با ما همدردی کردند."
این در حالیست که برادر علی حیدریان، دیگر اعدامی ۱۹ اردی بهشت نیز از عدم تحویل پیکر برادرش سخن میگوید: "بله قول دادند، ما هم به همهٔ نهادها مراجعه کردیم. ولی هیچ پاسخی ندادند."
عبدالله حیدریان در مصاحبه با گزارشگر هرانا هم چنین از برگزاری مراسم سالگرد علی حیدریان در روز دوشنبه در منزل پدریاش خبر داد.
در همین زمینه ملائکه علم هولی، عمهٔ شیرین علم هولی میگوید: "اولین روز که خانوادهٔ همه شهیدان به زندان اوین مراجعت کردند مسئولان گفتنه بودند که بروید و فردا بیایید؛ روز بعد که رفتند هم گفتند باید پزشک قانونی کهریزک اجساد را تحویل دهد. اما خانوادهها که برای تحویل جنازه، آنجا رفتند هیچ جواب قطعی نگرفتند. روز بعد هم خانوادهها به دادگاه انقلاب رفتند که مسئولان آنجا هم، اینگونه پاسخ دادند که ما خودمان در یک جایی دفنشان میکنیم و بعدا به شما زنگ میزنیم. بعد از این سه روز هم باز مراجعه میکردند اما جوابی ندادند. آخرین حرفهای مسئولین این بود که چون آنها ضد انقلاب هستند یا مسلمان نیستند، نباید جنازهشان را تحویل بدهیم. اگر جنازه دست خانوادهها باشد امنیت ملی در خطر میافتد و از این قبیل صحبتها. ما هم متاسفانه هر کاری کردیم تا لااقل بگویند کجا دفن کردند، آنها چیزی نگفتند."
خانم علم هولی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا خانوادهٔ شیرین هنوز هم تحت فشار قرار دارند، اظهار داشت: "بله همچنان تحت فشار هستند و کماکان از سوی وزارت اطلاعات با آنها تماس گرفته میشود."
وی در مورد برگزاری مراسم سالگرد اعدام شیرین علم هولی یادآور شد: "خانواده تصمیم دارند و خودشان را برای برگزاری مراسم آماده کردهاند اما ممکن است دولت اجازه ندهد که مراسم رسمی و بزرگی برگزار کنند و آنها نهایتا مجبور شوند که بر طبق آداب و رسوم مسلمانان برایش نذری بدهند. البته هنوز مشخص نیست که چه پیش بیاید و من اطلاع دقیقی ندارم."
ملکه علم هولی در پایان افزود: "سال گذشته برای ما به عنوان اعضای خانوادهٔ شیرین سالی پر از درد بود و تمام سختیها و دشواریهای اعدام شیرین با تحویل ندادن جسدشان برای ما دو برابر گران تمام شد. بالاخره انسانهایی که در این راه اعدام میشوند، راهشان را خودشان انتخاب کردند اما اینکه خاکی هم ندارند برای اطرافیان واقعا سخت است.
اما من از همهٔ آزادیخواهان یک خواهش دارم که دیگر مدارا بس است، ما جسد بچههامان را میخواهیم. این تنها خواستهٔ ماست...
وی هم چنین در پایان از تمام کسانی که طی این مدت از شیرین پشتیبانی کرده و برای نجاتش تلاش کرده بودند تشکر نمود.
از سویی دایه سلطنه، مادر فرزاد کمانگر، معلم و فعال حقوق بشر کرد اعدام شده در تاریخ مذکور گفت: "طی این یک سال از تحویل پیکر هیچ خبری نشده و هیچ جایی دست مارا نگرفته. ما بارها رفتیم پیش مسئولین و گفتیم جنازهها را بدهید. رفتیم پیش ملا، گفتم شما در تهران قول دادی که حتما جواب من را بدهی. هم چنین گفتم حداقل به من قبرش را نشان بدهید. من یک مادر پیر هستم و انتظار دارم و بهتان قول میدهم که فقط خودم زیارتش کنم و هیچ کسی نفهمد، درسته که قولِ شما، قول نیست؛ اما من قول واقعی میدهم. ولی با این همه التماس هیچ کدام قبول نکردند و گفتند حتی اگر دنیا هم خراب شود ما نمیتوانیم قبرش را به تو نشان بدهیم. یعنی من که یک مادر پیر هستم این حق را ندارم که بروم زیارت قبر فرزندم؟"
مادر فرزاد کمانگر ادامه داد: "من فرزادم را پروردم و تقدیم کردم به ملتم ولی حالا نمیتوانم زیارتش کنم و جنازهاش را ببینم. ولی خوشحالم که اسمش برای همیشه ماند. در دنیا روز شهید شدنش را روز معلم میخوانند. من هم این روز را به تمام معلمین تبریک میگویم و امیدوارم معلمان زندانی آزاد شوند. این روز بهار آزادی برای تمام ملت و این خاک است. شهید همیشه زنده است و تا دنیا هست شهید زنده خواهد ماند. فرزاد شهیدی ست که برای مدرسه و دانش آموزانش و این آب و خاک زحمت کشیده. فرزاد همیشه خوشحال بود که به کودکان درس میداد و حالا هر کدام از آنها برای من فرزاد کمانگری هستند. به نظر من اسمی که در دنیا زنده میماند مهم هست."
سلطنه رضایی در پایان گفت که روز دوشنبه مراسم اولین سالگرد شهادت فرزاد کمانگر را برگزار خواهند کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر