سنی نیوز: تصریحات دو هفته پیش سر لشکر "حسن فیروز آبادی" _فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح ایران_، بدون هیچ زحمتی، به آن دسته از دوستانی که هراس ما را در مورد خطر ایران بر منطقه بی اهمیت می دانستند، پاسخ داد.
تصریح این سرلشکر، بطور روشن و قاطع صحت بودن رأی برخی از تحلیلگران سیاسی خلیج را که در مورد جاه طلبی ایران در خلیج عربی اظهار نظر می کردند تایید کرد. "فیروز آبادی" در سخنان خود به طور کلی کشور های خلیج را محکوم نموده و گفت: این کشورها همیشه دشمن ایران بوده اند. همچنان وی تاکید بر آن نمود که این منطقه همواره مربوط ایران بوده و رژیم های عرب در خلیج فارس قادر به جلوگیری از شورشهای مردمی نیستند.
این سرلشکر که عضو شورای عالی امنیت ملی ایران نیز می باشد اظهار داشت: به جای باز کردن جبه ای که توان دفاع از آنرا ندارند بهتر است این دیکتاتوری ها از قدرت کنار رفته، به جنایات خود پایان داده و مردم را بگذارند تا خود شان آزادانه تصمیم بگیرند. این سرلشکرتأکید نمود که خلیج، خلیج فارس بوده و هست و خواهد بود.
سخنان جدی و خطرناک این سرلشکر دولت صفوی که در مورد کشور های حاشیه خلیج عربی اظهار داشت صحت بودن ترس از توطئه های ایران علیه این کشور ها را تایید می کند که این مسأله جدی است نه شوخی. سخنانی را که این سرلشکر با چنین جرأت اظهار نمود دال بر آنست که در زیر کاسه نیم کاسه ای است.
در واقع پاسخ منفی کشور های شورای همکاری خلیج، انسان را به شگفت می آورد. بنا بر این من هم صدای خود را با صدای استاد حقوق بین الملل دکتر محمود المبارک هم آهنگ می سازم. وی از بی تفاوت بودن کشور های عربی در مورد همچون تصریحات، اظهار تعجب نموده و پرسیده است که چرا این کشورها مساله را به شورای امنیت محول نکرده و آنرا محکوم نکردند؟ چون برای کشور های خلیج ممکن بود چنین تهدیدها را در سطح بین المللی بکشانند و از طریق شورای امنیت تلاشهای خصمانه و جاه طلبانۀ ایران را در مورد خلیج عربی محکوم نمایند.
شاید دکتر عبدالله نفیسی استاد علوم سیاسی کویتی از مفکران اولیه و شخصیت های کم نظیر خلیجی باشد که در مورد جاه طلبی های ایران تصریح نموده است بلکه فراتر از آن وی بر این نظر است که یک تفاهم محرمانه بین ایالات متحدۀ امریکا و ایران وجود دارد.
دکتر نفیسی و کسانیکه بر این باورند، به دیدگاه هایی که توسط "تریتا پارسی" متخصص در آموزش روابط بین الملل در دانشگاه "هاپکینز" امریکا ارایه شده، استناد می کنند. "تریتا پارسی" در کتاب خود بنام (ائتلاف خائنانه – معاملات پنهان بین ایران و اسرائیل و ایالات متحده امریکا) ثابت می سازد که رهبران انقلاب ایران با امریکا و اسرائیل با توجه به منطق جاه طلبی و مصلحت جویانه و به عنوان یک دولت، منافع استراتیژی خود را تأمین می کنند ولی در ظاهر تصویر دیگری از ایران در رسانه ها کشیده میشود.
نخبگان خلیجی که علاقمند دنبال نمودن مسایل این منطقه اند باید این کتاب را که در وب سایتهای تخصصی موجود است، مطالعه نمایند زیرا بسیاری از کسانیکه به این توافقنامه سری استراتژیک باور دارند به این کتاب استناد می کنند. چون مراحل پیشرفته آن که منافع دو طرف را تأمین کرده و میکند طی شده و ایران بر اساس این توافقنامه سری اهداف و خواسته های خود را بر کشور های خلیج تحمیل می نماید.
اهمیت این کتاب زمانی برای خواننده آشکار می گردد که نگارندۀ آن برای اولین بار اطلاعات دقیق و مستند را در مورد طبیعت و کیفیت روابط پشت پرده این سه کشور (اسرائیل، ایران و امریکا) با توضیح مکانیسم و روشهای ارتباطی میان خودشان به منظور دستیابی به منافع مشترک که خلاف شعارها و سخنرانی ها و مناظرات رسانه ای است را افشا می سازد.
نویسنده "پارسی"در این کتاب بیش از 130 مصاحبه با مقام های بالای اسرائیل ، ایران و امریکا و صاحبان رأی در کشور های خود، و بسیاری از اسناد و تحلیل ها و اطلاعات معتبر و خصوصی را گنجانیده است.
اهمیت ویژۀ دیگر این کتاب در آنست که توسط متخصص در سیاست خارجی ایالات متحده، "تریتا پارسی" که یک استاد دانشگاهی و رئیس شورای ملی روابط امریکا و ایران است به رشتۀ تحریر در آورده شده است.
دوباره به سخنان دکتر نفیسی بر می گردیم: وی به سکوت امریکا در قبال تصریحات خطرناک رئیس ستاد نظامی ایران استناد می کند که بدون شک تفاهم محرمانه میان دو جانب وجود دارد زیرا چنانکه دیده میشود امریکا دست کم از اظهار نظر در مورد این تصریحات ابا ورزیده و سکوت اختیار می کند.
امریکا با این سیاست بازیهای متهورانۀ خود، می خواهد تاریخ خلیج دو باره تکرار گردد و هنگامیکه فضای منطقه را برای تطمیع و به دام انداختن "صدام حسین" با حمله نمودن به کویت، بهم ریخت، مهیا نمود.
در واقع مطالعۀ تاریخ سیاستهای امریکا واضح می سازد که این کشور یک دولت مصلحت جو بوده و در هر جا در پی منافع خود است، چنانکه روابط استراتژیک با ایران در دوران شاه بر این سخن مهر صحه میگذارد.
پس از انقلاب ایران در سال 1979 و بحران گروگان گیری افراد سفارت امریکا در تهران، روابط میان دو کشور قطع شده و به دشمنی و خصومت مبدل گردید و امریکا را بر آن داشت که "صدام حسین" را در جنگ علیه ایران تقویت نماید.
ایالات متحده پس از سقوط رژیم شاه در ایران از حفظ منافع خود در منطقه ناتوان نگردید زیرا در منطقه شرق میانه، متحدان بسیاری داشت لیکن با وجود خصومت رژیم آخوندی ایران با امریکا، همکاری این دو کشور بخاطر تامین منافع یکدیگر متوقف نشد، بنابراین منافع دوجانبه بین امریکا و ایران در هر زمانی وجود داشته و دارد و خواهد داشت حتی اگر روابط سیاسی آنها روبه زوال هم باشد. و حادثۀ شناخته شده و مشهور بنام روند (ایران کنترا) بهترین دلیل بر این نظر است، هنگامیکه جنگ ایران و عراق به اوج خود رسیده بود "رونالد ریگان" یک توافق نامه نظامی را با ایران به امضا رساند که طی آن به دلیل نیاز فوری ایران به اسلحۀ پیشرفته سلاح های مختلف النوع را در عوض آزادی برخی از امریکای های گروگانگیری شده در لبنان، در اختیار ایران قرار داد.
پس آنچه از سوی ایران در منطقه اتفاق می افتد خطرناک و قابل تأمل بوده و منطقه را به آتش خانمانسوز خواهد کشید. در این صورت کشور های شورای خلیج عربی حق دارند در مورد این تفاهم و توافقنامۀ سری امریکا با ایران از هم پیمان قدیمی شان یعنی امریکا معلومات خواسته تا بندهای آن را در دسترسشان قرار دهد. زیرا منافع و سرنوشت شان چنین درخواستی را ایجاب می کند.
و واقعا شرم آور است که در همچون مسائل مهم و سرنوشت ساز، بی تفاوت بمانیم و سر خود را در ریگ فرو برده و تجاهل نموده، بگذاریم تا دیگران علیه ما دسیسه و توطئه سازی نمایند.
برگرفته: سنی نیوز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر