مجتبی سمیعنژاد: امیرعلی علامهزاده ۳۰ ساله دبیر سابق سرویس دیپلماتیک خبرگزاری ایلنا، استاد دانشگاه علمی کاربردی و دانشجوی کاردانی به کارشناسی حقوق از تاریخ ۲۷ شهریور ماه ۱۳۹۰ بازداشت و در بند ۲ الف زندان اوین که زیر نظر سپاه پاسداران است، نگهداری میشود.
علامهزاده که تاکنون هیچ اتهامی برای بازداشت وی اعلام نشده است در طی این یک ماه تنها یک تماس تلفنی و یک ملاقات حضوری کوتاه با خانوادهاش داشته است و خانوادهیوی در نگرانی از وضعیتش به سر میبرند.
زینب علامهزاده خواهر این روزنامهنگار در گفتوگو با «خانه حقوق بشر ایران» در مورد آخرین وضعیت برادرش گفت: «اولین و آخرین تماس تلفنیش یک هفته بعد از بازداشتش بود که خیلی کوتاه در حد شاید دو دقیقه یا کمتر بود. که در آن تماس گفته بود من حالم خوبه شماها حالتون چطوره و تک تک بچهها را اسم برد و حالشان رو پرسید، همین. بعد از آن تماس دوشنبه ۱۸ مهرماه بود که فقط به پدر اجازه ملاقات دادند.»
علامهزاده که این ملاقات را غیرعادی توصیف کرد، گفت: «قبل از ملاقات به پدر گفتند که هیچ سوالی از امیرعلی نمی پرسی، که کجایی؟ اتهامت چیه؟ انفرادی هستی یا نه؟ چی ازت می پرسن؟ فقط فقط احوالپرسی. که پدر هم دقیقا همین کار را کرد. پدرم میگفت که امیرعلی از وضعیت روحی خوبی برخوردار نبوده و مدام گریه می کرده است، ولی گفته است که حالم خوب است و نگران نباشید. اینها با من بد رفتاری نمی کنند. ولی من فکر نمیکنم از شرایط خوبی برخوردار باشد و وضعیت مناسبی داشته باشد.»
علامهزاده که تاکنون هیچ اتهامی برای بازداشت وی اعلام نشده است در طی این یک ماه تنها یک تماس تلفنی و یک ملاقات حضوری کوتاه با خانوادهاش داشته است و خانوادهیوی در نگرانی از وضعیتش به سر میبرند.
زینب علامهزاده خواهر این روزنامهنگار در گفتوگو با «خانه حقوق بشر ایران» در مورد آخرین وضعیت برادرش گفت: «اولین و آخرین تماس تلفنیش یک هفته بعد از بازداشتش بود که خیلی کوتاه در حد شاید دو دقیقه یا کمتر بود. که در آن تماس گفته بود من حالم خوبه شماها حالتون چطوره و تک تک بچهها را اسم برد و حالشان رو پرسید، همین. بعد از آن تماس دوشنبه ۱۸ مهرماه بود که فقط به پدر اجازه ملاقات دادند.»
علامهزاده که این ملاقات را غیرعادی توصیف کرد، گفت: «قبل از ملاقات به پدر گفتند که هیچ سوالی از امیرعلی نمی پرسی، که کجایی؟ اتهامت چیه؟ انفرادی هستی یا نه؟ چی ازت می پرسن؟ فقط فقط احوالپرسی. که پدر هم دقیقا همین کار را کرد. پدرم میگفت که امیرعلی از وضعیت روحی خوبی برخوردار نبوده و مدام گریه می کرده است، ولی گفته است که حالم خوب است و نگران نباشید. اینها با من بد رفتاری نمی کنند. ولی من فکر نمیکنم از شرایط خوبی برخوردار باشد و وضعیت مناسبی داشته باشد.»
زینب علامهزاده در مورد محل ملاقات گفت: «ملاقات در یک اتاق در زندان اوین صورت گرفته است. پدرم را قبل از ملاقات حتا بازرسی نکردند و تلفن همراهش را هم نگرفته بودند. این مسأله برای ما عجیب و غیرعادی آمد. ولی میدانیم که برادرم در بند ۲ الف زندان اوین نگهداری میشود.»
خواهر این روزنامهنگار زندانی در مورد پیگریهایش برای کسب اطلاع از وضعیت برادرش گفت: «امروز رفتم شعبه ۱۴ ناحیه ۲۸ بازپرسی که پروندهاش آنجا است. از آنها خواستم که عنوان اتهام برادر چیست، اما جوابی ندادند. گفتند که نمیتوانند بگویند. اما بیان کردند که اتهاماتش امنیتی است. حتا بعد از چهار ساعت و نیم که منتظر بازپرس شدم آخر هم نتوانستم باها او ملاقات داشته باشم. ولی درخواست ملاقات من را به عنوان خواهرش فعلا قبول کرد. باید ببینم که امکان این ملاقات در زندان اوین فراهم میشود و این دستور را قبول میکنند یا نه؟»
خواهر امیرعلی علامهزاده در مورد نحوه بازداشت برادرش به «خانه»ی ما گفت: «روز ۲۷ شهریور ماه صبح که داشت می رفت سر کار. گویا نزدیک منزل جلویاش را در خیابان میگیرند.
من خود هم داشتم حاضر می شدم بروم سر کار. امیرعلی زودتر از من برگشت و گفت لباس بپوشید حکم دارند خانه را بگردند و من را هم با خودشان می برند. سه نفر بودند که مشغول بازرسی منزل شدند. هیچ صحبتی نکردند و اجازه هم ندادند که ما با هم صحبت کنیم.»
من خود هم داشتم حاضر می شدم بروم سر کار. امیرعلی زودتر از من برگشت و گفت لباس بپوشید حکم دارند خانه را بگردند و من را هم با خودشان می برند. سه نفر بودند که مشغول بازرسی منزل شدند. هیچ صحبتی نکردند و اجازه هم ندادند که ما با هم صحبت کنیم.»
وی در ادامه گفت: «همان روز بازداشت به امیرعلی در خانه گفتند که یک هارد هزار گیک هم داری، آن را هم بیاور. امیرعلی در پاسخشان گفت که آن در هارد در خانهمان در بابل هست. همین مساله باعث شد که یک ماه بعد برای پیدا کردن آن هارد به خانهمان در بابل بروند و آنجا را بازرسی کنند. در بابل ریسور ماهواره و ال ام بی و دیگر وسائل را برداشتند و با خود بردند و ما را هم تهدید کردند.»
زینب علامهزاده در مورد تهدید خودش و برادرش در بابل گفت: «در بابل وقتی خانه را به هم ریختند و هارد را پیدا نکردند، با بردار ۱۷ سالهام که در مدرسه بود تماس گرفتند و گفتند بیاید خانه. برادرم را تهدید کردند که هم خودش و هم خواهرش، یعنی من را بازداشت میکنند. آنها حق نداشتند که چنین کاری انجام دهند. این کار غیرقانونی بود که بخواهند خانواده من را تهدید کنند. آنها جو خانه ما را متشنج کردند و بعد هم رفتند.»
خواهر وی در پایان گفت: «ما نگران وضعیت امیر هستیم. هیچ حرف راستی به ما نمیزنند. اتهامات و دلیل بازداشتش را هم حتا اعلام نکردهاند. پدر و مادر من از ناراحتی وضعیت بسیار بدی دارند و خانواده ما دارد رنج میکشد. ما میخواهیم که هر چه زودتر وضعیتش مشخص شود و آزاد شود. هیچ دلیلی برای بازداشت برادرم وجود ندارد. برادرم مبتلا به دیسک کمر شدید است. نمیتوانست بنشیند و خیلی سخت بود انجام کارها به خاطر مریضیاش. اما حالا مشخص نیست در بند ۲ الف زندان اوین چه وضعیتی دارد. ما نگرانش هستیم.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر