الف - مقدمه: روز بيست و ششم آذرماه سال ۱۳۹۰ وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران، طي اطلاعيه اي از شناسايي و دستگيري يک جاسوس! سازمان سيا در ايران خبر داد. در اين اطلاعيه که تقريبا در تمام خبرگزاري هاي ايران منتشر گرديد و بازتاب بسيار گسترده اي در رسانه هاي ايراني و حتي خارجي داشت آمده بود؛ سازمان سياي آمريکا با «سرمايهگذاري سنگين و طراحي پيچيده و گستردهاي» با هدف «نفوذ در تشکيلات اطلاعاتي جمهوري اسلامي» به امير ميرزايي حکمتي مأموريت محول کرده و او را عازم ايران کرده بود. اين شخص «سوابقي همچون فعاليت در واحدهاي اطلاعاتي ارتش آمريکا و حضور در پايگاه نظامي اين کشور در افغانستان و عراق دارد.» اطلاعيه وزارت اطلاعات اين مأمور را «ايراني تبار» ناميده و افزوده است که وي «پس از گذراندن آموزشهاي پيچيده اطلاعاتي در چند مرحله و ورود به منطقه ... مأموريت خود را آغاز کرد» اما به محض «ورود به پايگاه بگرام افغانستان مورد شناسايي قرار گرفت و جاسوسي نامبرده و مأموريتهاي محوله به وي آشکار شد». وزارت اطلاعات مينويسد که مأموران اطلاعاتي ايران اين شخص را پس از شناسايي و ورود به خاک ايران تحت نظر قرار داده و «همزمان با آغاز مأموريتش» وي را دستگير کردند. البته بعدها مشخص مي گردد که در حقيقت امير ميرزايي حکمتي شخصاخود را به مامورين وزارت اطلاعات معرفي کرده است و به گونه اي نبوده است که ماموران وزارت اطلاعات وي را تحت نظر داشته باشند و جالب تر اينکه امير حکمتي قصد همکاري با جمهوري اسلامي را داشته است نه جاسوسي براي امريکا .... روز بيست و هشتم آذر ماه خانواده امير حکمتي براي اولين بار پس از انتشار خبر بازداشت امير بيانيه اي صادر کرده و اتهام جاسوسي را رد کرده و اعلام نمودند که امير بي گناه است. آنها در بيانيه خود نوشته اند: "از آخرين باري که با پسر و برادر خود صحبت کرده ايم بيش از ۱۰۰ روز مي گذرد. امير حکمتي روز ۱۴ اوت ۲۰۱۱ به ايران سفر کرد. امير براي اولين بار به ايران سفر مي کرد تا با مادربزرگ پير و اقوامش ديدار کند. در ادامه اين بيانيه آمده است: "امير از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ در سپاه تفنگداران دريايي (آمريکا) خدمت مي کرد. امير با اجازه دفتر حافظ منافع ايران در واشگتن دي سي به اين کشور رفت. دولت ايران امير را روز ۲۹ اوت ۲۰۱۱ بدون اتهام بازداشت کرد و خانواده ما را با اين قول که او نهايتا آزاد خواهد شد ترغيب کرد سکوت اختيار کند." آنها گزارش اخير تلويزيون ايران که در آن "اعترافات" امير حکمتي پخش شد را تکان دهنده خواندند و گفتند که اين اعترافات "اجباري" و اطلاعات ارائه شده در آن را "نادرست" بوده است. خانواده حکمتي در مورد ادعاي دولت ايران داير بر همکاري امير حکمتي با سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا نوشتند: "امير هرگز هيچ همکاري اي با سي آي اي نداشته است، و اين ادعاها نادرست است. خانواده امير اميدوار است که بتوان اين سوءتفاهم را به طور مسالمت آميز با ايران حل کرد، و امير بتواند به خانواده و دوستانش در آمريکا که شديدا براي او دلتنگ هستند بپيوندد و براي بازگشت او در سلامت دعا مي کنند." ويکتوريا نولاند سخنگوي وزارت خارجه آمريکا هم گفت که اين کشور خواستار دسترسي به امير ميرزاي حکمتي از طريق سفارت سوئيس شده است. در غياب روابط ديپلماتيک ميان ايران و آمريکا، سوئيس به امور ديپلماتيک واشنگتن رسيدگي مي کند. او گفت: "ما از دولت ايران مي خواهيم به سوئيس که حافظ منافع ماست اجازه دسترسي فوري به او را بدهد و بدون معطلي او را آزاد کند." خانم نولاند گفت که خانواده حکمتي ابتدا بازداشت او را در ماه سپتامبر گزارش کردند و وزارت خارجه به بستگان او کمک کنسولي ارائه کرده است. او روز سه شنبه گفت که آمريکا اتهامات عليه امير حکمتي را نادرست مي داند و تاکيد کرد که ايران هنوز اجازه دسترسي کنسولي به او را نداده است. تلويزيون دولتي ايران نيز در ادامه اطلاعيه منتشر شده، ويديوي موسوم به "اعترافات" امير ميرزاي حکمتي است پخش کرد. در گزارش تلويزيون ايران آمده بود که آقاي حکمتي در سال ۲۰۰۱ به ارتش آمريکا پيوست و پيش از ورود به ايران آموزش هاي ويژه دريافت کرد. تلويزيون ايران گفت که امير ميرزاي حکمتي قصد داشت با نفوذ به وزارت اطلاعات ايران، اطلاعات غلط در اختيار مقام هاي ايران قرار دهد. دادسراي شهيد مقدس مستقر در زندان اوين تهران، که قضات آن تحت نظر وزارت اطلاعات، سپاه و بيت رهبري فعاليت مي کنند، پس از گذشت حدود چهار ماه از بازداشت امير حکمتي به اتهام همکاري با دولت متخاصم ماده ۵۰۸ قانون مجازات اسلامي و اقدم عليه امنيت ملي ماده ۵۰۲ همان قانون قرار مجرميت و کيفرخواست صادر و پرونده طبق معمول هميشگي جهت صدور حکم محکوميت به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامي که اين شهبه هم زير نظر دستگاههاي امنيتي است، ارجاع گرديد و در نهايت روز ششم دي ماه جلسه رسيدگي به اين پرونده به رياست آقاي صلواتي برگزار شد. ب - جلسه رسيدگي به پرونده امير حکمتي پس از برگزاري جلسه رسيدگي به پرونده امير حکمتي، گزارشي تهيه و عينا همين گزارش در خبرگزاري هاي مختلف منتشر شد، تجزيه و تحليل حقوقي فوق صرفا بر اساس اخبار و گزارش هاي منتشر شده، در خبرگزاري هاست و بديهي است دسترسي به پرونده ما را با واقعيت هاي ديگري که پشت پرده رخ داده است آشنا مي کند و چون اين امکان به دليل امنيتي بودن پرونده حتي بر وکلاي دادگستري شاغل در داخل ايران ميسور نيست، مي توان از روح کيفرخواست و اظهارات متهم در پرونده و دفاعيات وکيل ايشان و انطباق آنها با قانون کنوني جمهوري اسلامي، به واقعيت هايي دست يافت. در زير به قسمت هايي از کيفرخواست، اظهارات متهم، دفاعيات وکيل مدافع متهم و انگيزه جرم، نحوه بازداشت متهم اشاره نموده و سپس به بررسي قانوني موضوع مي پردازم. ۱- قسمتي از کيفرخواست؛ کيفرخواست صادر شده عليه امير حکمتي متکي به گزارش مديرکل حقوقي قضايي معاونت جاسوسي وزارت اطلاعات است. در کيفرخواست که بدون استدلال هاي حقوقي و قانوني صادر شده و جنبه سياسي - امنيتي دارد؛ آمده است: حکمتي با هدف نفوذ اطلاعاتي به سيستم اطلاعاتي کشور وارد ايران شده و با بررسي دقيقتر مشخص شد که هدف وي متهم سازي ايران به دست داشتن در تروريسم است. در اين کيفرخواست همچنين آمده است که متهم از ماه مي 2009 ميلادي توسط سازمان جاسوسي آمريکا CIA استخدام شده و مأموريتهايي را براي جاسوسي در ايران داشته است. در اين کيفرخواست با اشاره به اعزام حکمتي به پادگان بگرام افغانستان و دسترسي وي به اسناد سري و سپس اخذ مأموريت براي حضور در ايران و سپس مراجعه به وزارت اطلاعات و برقراري رابطه با کارشناسان اين وزارت به عنوان مراحل انجام مأموريت متهم ، آمده است. اقرار صريح و مقرون به واقع متهم، ارتباط با سازمان سيا و اقدام عليه امنيت کشور بوده و انگيزههاي همکاري با سيا محرز است؛ از اين رو تقاضاي اشد مجازات براي متهم امير حکمتي شده است. توضيح: در کيفرخواست خوانده شده عنوان مجرمانه و ماده قانوني به صورت منجز مشخص نيست. اما ادعاهاي مطرح شده، حکايت از استناد دادستان به مواد ۵۰۲ و ۵۰۸ قانون مجازات اسلامي دارد و علت اصلي عدم ذکر مواد قانوني به دليل آن است که صغري و کبري موضوعات و مسايل بيان شده تحت الشعاع مواد قانوني قرار گرفته و ذهن ها به موضوعات انحرافي جلب گردد. ۲- دفاعيات امير حکمتي: پس از اينکه کيفرخواست توسط نماينده دادستان خوانده شد، آقاي امير حکمتي ۲۸ ساله در دفاع از خود گفت: سال 2001 براي تأمين هزينههاي دانشگاه وارد ارتش آمريکا شدم و قصدداشتم چندسال سربازي کنم تا هزينههاي دانشگاهم فراهم شود چراکه پدرم نميتوانست هزينههاي دانشگاهم را پرداخت کند. من ۴سال سرباز بودم و ۹ ماه در عراق حضور داشتم. بعداز سربازي در يک سازمان پژوهشي براي وزارت دفاع آمريکا استخدام شدم که کارم ترجمه و پژوهش فرهنگ و زبان عربي بود. بعداز آن براي يک شرکت به منظور آموزش زبان و فرهنگ عربي و اسلامي استخدام شدم. من به سربازان آمريکايي ياد ميدادم که چطور با مردم عرب رفتار کنند ضمن اينکه يکسري تاکتيکهاي سربازي را نيز به آنها آموزش ميدادم. سال 2009 مصاحبهاي با سازمان جاسوسي آمريکا CIA داشتم؛ بعداز اين مصاحبه به من زنگ زدند و گفتند که ميخواهيم رزومه شما را ببينيم؛ بعد از ارائه رزومه و چند مصاحبه ديگر با من تماس گرفتند و من براي همکاري با DAE درنظر گرفته شدم که در اين شرکت ۵ماه آموزش اطلاعاتي داشتم و پس از آن به عراق رفتم و ۹ ماه آنجا بودم؛ در اين مدت کارم اين بود که نحوه رفتار با سربازان عراقي را به سربازان آمريکايي ياد ميدادم. بعداز عراق به مدت دو سه ماه در پادگان بادران افغانستان به عنوان تحليلگر اطلاعات مشغول شدم. به من گفتند يکسري اطلاعات را به ايران ببر و به وزارت اطلاعات بده و پول هم بگير. اين اطلاعات البته اطلاعات درستي بود. من هم فکر کردم که هيچ ضرري به ايران از اين ناحيه وارد نميشود و من نيز قصد نداشتم که ضرر بزنم. من فريب خوردم و قصد خودم اين بود که در ايران زندگي کنم و به آمريکا برنگردم. قاضي صلواتي از متهم پرسيد: ميزان حقوق دريافتي شما از ارتش آمريکا چقدر بود؟ متهم گفت: مبلغ دوهزار دلار در ماه حکمتي ادامه داد: در واشنگتن در مصاحبهاي که با مأمور CIA داشتم به بنده آموزش دادند که از کجا و چگونه وارد ايران شوم و چه اطلاعاتي بدهم و چگونه فعاليت کنم. قاضي صلواتي به متهم گفت که به شما نقشه وزارت اطلاعات و خيابانهاي اطراف آن و همچنين نحوه برخورد با کارشناسان وزارت اطلاعات را نيز آموزش داده بودند که حکمتي پاسخ داد: به من نقشه اي که گفتيد را نشان داده بودند و گفته بودند که از دبي با هواپيما به ايران بيايم و اطلاعاتي که داده بودند را به مأموران وزارت اطلاعات ايران تحويل دهم. توضيح: اين سوال کاملا تلقيني بوده و نشان مي دهد متهم سوالاتي که از پيش تنظيم شده است را بنا به نظر کارشناس ضد جاسوسي پاسخ مي دهد! حکمتي د رپاسخ به سؤال قاضي صلواتي مبني بر مدت حضورش در بگرام افغانستان ، مدت زمان دو ماه حدواسط ژوئن 2001 تا آگوست 2001 را ميزان اقامتش در بگرام افغانستان ذکر کرد و در پاسخ به اين سؤال که در بگرام چه ميکردي؟ گفت: من تحليلگر اطلاعات بودم و تخصصم طالبان بود. بيشتر گزارش ميخواندم و مينوشتم و خودم نيز به گزارشهاي جاسوسي درباره ايران دسترسي داشتم. متهم در پاسخ به اين سؤال که آيا شما به اطلاعات محرمانه درباره ايران دسترسي داشتيد، با تأييد اين موضوع گفت: از طريق سيستم محرمانهاي که وجود دارد ميتوانستم درباره تمام کشورهاي دنيا گزارشهاي سري را بخوانم. يکي از منابع اين سيستم سازمان CIA بود همچنين از طريق منبع NSA شماره تلفنهايي که شنود ميشوند را ميتوانستم مکالماتشان را بخوانم؛ بيشتر از منبع NSA و CIA گزارشات را ميخواندم و يادداشت ميکردم و بخشي از آنها را به ايران آوردم. حکمتي همچنين گفت: قبل از استخدام در سازمان CIA سه مصاحبه داشتم که اولين آنها با آقاي مارک بود که درباره شخصيتم و علاقهام به کار اطلاعاتي پرسيد؛ مصاحبه دومم در واشنگتن بود که به دروغ سنج نيز متصل شدم و از نظر رواني من را آزمايش کردند؛ مصاحبه سومم نيز در واشنگتن بود که درباره کار در CIA و حقوق و بيمه و مزاياي کارمندان آن با من صحبت شد. متهم همچنين در پاسخ به سؤال قاضي صلواتي مبني بر اينکه طبق گزارشات و اسناد شما با شرکت پژوهشي اطلاعاتي کوبيک CUBIC از سال 2008 تا 2010 همکاري داشته و سالانه 85هزار دلار دريافت کردهاي، گفت: شرکت کوبيک يک شرکت خصوصي دفاعي است. من کارم در اين شرکت معلمي آموزشي براي سربازان آمريکايي بود که خود اين سربازان مربي سربازان عراقي و افغاني ميشدند. مسئوليت من اين بود که از نظر فرهنگي و زباني به آنها آموزش دهم که چطور با سربازان عراقي و افغاني ارتباط برقرار کنم. قاضي صلواتي به متهم گفت که شما در شرکت باي سيستم(BAESYSTEMS) انگليسي نيز دوره ۵ماهه آموزشي طي کردي؛ حکمتي جواب داد: من ۵ ماه دوره آموزشي در شعبه آمريکايي اين شرکت داشتم. کسي که تجربهاي در تحليلگري اطلاعات ندارد اين دره را مي گذراند و من نيز در اين دوره ياد گرفتام که چگونه با سيستمهاي محرمانه کار کنم و چگونه گزارش بنويسم و تخليه اطلاعاتي کنم. حکمتي در پاسخ به اين سؤال که در اين شرکت چه آموزش هايي در رابطه با ايران به شما داده شد گفت: درباره ايران هيچ آموزشي در اين شرکت نداشتم و فقط يک دوره تحليلگري گذراندم؛ بعد از اتمام اين دوره آموزشي ۹ ماه به عراق رفتم و در آنجا کارم تحليلگري و مصاحبه با سربازان عراقي بود. متهم همچنين در پاسخ به اين گفته قاضي صلواتي که شما به دستور CIA در شرکت X3 که در ساخت تجهيزات نظامي فعاليت دارد استخدام شدي، گفت: اين شرکت يک شرکت خصوصي دفاعي است که با نيروهاي آمريکايي در افغانستان قرارداد دارد و خدمات اطلاعاتي به آنها ارائه ميدهد و من نيز به عنوان تحليلگر در اين شرکت استخدام شدم. حکمتي در پاسخ به اين سؤال که از چه زمان مأموريت ايران به شما داده شد گفت: وقتي از عراق برگشتم از CIA با من تماس گرفتند و گفتند که به هتلي در واشنگتن ميرود تا با آنها ملاقاتي داشته باشم؛ در اين هتل بامأموران CIA سه روز جلسه داشتم و هر جلسه چندين ساعت طول کشيد. آنها به من گفتند که ميخواهيم شما بروي در بگرام اطلاعات جمع کني و سپس به ايران رفته و آنها را به وزارت اطلاعات بدهي و پول هم بگيري و وقتي برگشتي بيشتر توضيح ميدهيم و مأموريت ديگري ميسپاريم. ۴- انگيزه متهم وقتي قاضي صلواتي پرسيد انگيزه شما از اين مأموريت و اقدام عليه مملکت خودت چه بود؟ حکمتي پاسخ داد: من نميخواستم کاري عليه ايران انجام ميدهم؛ من نياز به کار داشتم؛ آنها به من گفتند برو اطلاعات بده و من هم ديدم اين چيزي نيست که به ايران ضرر بزند ضمن اينکه پول هم ميگيرم. البته قصدم اين بود که در ايران ادامه زندگي بدهم و به آمريکا برنگردم چرا که من ايران را دوست دارم. اگر به من ميگفتند مثلا برو و يک نفر را در ايران ترور کن هيچ وقت اين کار را نميکردم. حکمتي در پاسخ به اين سؤال که در قبال اين مأموريت چقدر پول به شما پيشنهاد شد گفت: 500 هزار دلار به من پيشنهاد کردند اما گفتند اين پول را موقع برگشتن به من ميدهند. متهم در پاسخ به سوال قاضي صلواتي مبني بر اينکه در قبال اطلاعات چقدر از مأموران وزارت اطلاعات پول درخواست کرده بودي؟ گفت: من اول نصف مدارک را دادم و گفتم پول نميخواهم. اگر راضي بوديد بقيه را هم ميدهم و ۵۰۰هزار دلار ميگيرم اما اگر هم پولي به من نميدادند مشکلي نبود چرا که هدفم نبود. خودم قصدم اين بود که پول در ايران بماند و خودم هم در ايران بمانم و برنگردم. متهم در پاسخ به اين گفته قاضي صلواتي مبني بر اينکه اگر دستگير نميشدي همه مراحل مأموريتت را انجام ميدادي؛ گفت: اگر دستگير نميشدم يک پولي ميگرفتم و در ايران زندگي ميکردم. ۵- سووالات غير قانوني و القايي قاضي صلواتي امير حکمتي در پاسخ به اين سؤال قاضي صلواتي مبني بر اينکه آيا قرار بود در ازاي پولي که از وزارت اطلاعات دريافت ميکني مدرکي هم بگيري تا پس از آن هيئت حاکمه آمريکا از اين مدارک عليه ايران استفاده و جو سنگيني عليه کشورمان راه بيندازند و ايران را به ارتباط با تروريسم متهم کنند گفت: قرار بود در ازاي اين کارم صورتحسابي از وزارت اطلاعات دريافت کنم. اگر دقت نماييد ملاحظه خواهيد فرمود که بسياري از سوالاتي که از متهم پرسيده مي شود تلقيني است... ۶- نحوه بازداشت امير حکمتي حکمتي در پاسخ به اين سؤال که چند جلسه با مأموران وزارت اطلاعات داشتي گفت: سه جلسه با مأموران وزارت اطلاعات برقرار کردم در اولين جلسه يکسري اطلاعات دادم؛ در جلسه دوم از من يکسري سؤال پرسيدند که از کجا آمدهام و چه کسي هستم و من گفتم که رزومه ارائه کنم. در جلسه سوم به من گفتند رزومه خود را بنويس و امضا بده و پس از اينکه امضا دادم از آنجا که متوجه مأموريت من شده بودند گفتند يا صادقانه با ما همکاري کن يا مي فرستيمت زندان. حکمتي برخلاف اطلاعيه هايي که از سوي وزارت اطلاعات صادر شده بود، با شناسايي ماموران و از طريق تجسس هاي پليسي و امنيتي و قضايي بازداشت نشده بود و ايشان شخصا خود را در معرض خطر و همکاري با جمهوري اسلامي قرار داده بودند. ۷- دفاع وکيل مدافع اينکه وکيل مدافع امير حکمتي را خودش انتخاب کرده است يا اينکه وکيل دولتي است، مشخص نيست. اما دفاع ايشان از موکلشان نشان مي دهد که وکيل وابستگي خاصي به حکومت داشته و در کنار اينکه از موکلشان دفاع ناشيانه و برخلاف اخلاق حرفه اي مي کرده است، منافع حکومت و به صورت خاص وزارت اطلاعات را هم به خوبي تامين کرده است، ايشان در دفاعيات خود مي گويند: شنيده دارم که شيطان دشمن قسم خوردهاي است براي اغواي انسان و در محضر رب العالمين قسم خورده به عزت و جلالش که همه را فريب ميدهد مگر عدهاي خاص که مخلص هستند و الا هيچ انساني از وسوسههاي شيطان نميتواند دوري کند. امام خميني (ره) در يک کلام زيبا ، ظريف و بيبديل گفتند که آمريکا شيطان بزرگ است. آمريکا ، اين روباه مکار و اين عقرب جرار، فريب ميدهد و موکل من هم ميگويد که فريب خوردهام. الان هم جايي نيست که بخواهد حقايق را کتمان کند؛ اينجا محضر دادگاه عدل اسلامي است و همه چيز بر مبناي موازين قانوني و اصول است. امثال موکل من را آمريکايي ها به دام مي اندازند اما وقتي پرنده تيزپرواز هزارچشم هزار گوش مستور و پوشيده از انظار را مأموران ما ، جوانان ما و چشم و گوش هاي ما صيد ميکنند آمريکا در تلاش براي چه چيزي است؟ جايي که عقاب پر بريزد، از پشه لاغري چه خيزد؟ موکل من چطور ميتوانسته در سيستمي نفوذ کند که هيچ احدي راه به آنجا ندارد. ميکده حمام نيست، سرزده وارد نشو. اين جملات بيش از هر چيز به مثابه کيفرخواست عليه متهم مي متند تا دفاع از يک موکلي که هيچ پشت و پناهي به غير از وکيل ندارد و حال تصور کنيد وکيلي را که کار دادستان را مي کند و به جاي لايحه دفاعيه، کيفرخواست مي نويسد و مي خواند. اين گونه اعمال بدترين نوع خيانت به موکل است. آقاي وکيل در ادامه براي اينکه نشان دهد نقش وکيل را هم ايفا کرده است مي گويد: در گزارش وزارت اطلاعات ميگويد حکمتي جاسوسي آمريکاست که با قصد نفوذ در سيستم اطلاعاتي کشور و با هدايت مستقيم CIA وارد ايران شده است. در بحث اقرار قابليت تجزيه وجود ندارد نميشود آنچه به نفع متهم است را رها کنيم و آنجا که عليه اش است را بچسبيم. متهم ميگويد اصل مأموريتش نفوذ در سيستم اطلاعاتي ايران و تبديل شدن به منبع اطلاعاتي CIA بوده و انگيزهاش اين بوده که پول بگيرد تا بتواند زندگي کند. صمدي با طرح اين پرسش که آيا قصد جرم ، جرم است؟ گفت: اگر تهيه مقدماتي انجام داد براي اينکه موصله متصله به ارکان جرم باشد، آيا ميتواند جرم تلقي شود؟ خيلي ها خيلي قصد ميکنند اما در اينجا قصد ايشان براي نفوذ در وزارت اطلاعات، جرم محال است؛ او تنها چند جمله براي دفاع از موکلش مي گويد و باز در ادامه کيفرخواست خود مي گويد< مگر ميشود در وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران که مأموران زبده و کارشناسان ورزيده دارد نفوذ کرد؟ وزارت اطلاعات ايران هزاران فيلتر دارد وگرنه با اين سيستمهاي متخاصم در جهان اساس کشور بر باد ميرفت. در هرکجا جنبدهاي عليه نظام جمهوري اسلامي وجود دارد و توطئه ميکند توسط سربازان و جان برکفان خوشنام پوشيده مرام بسيار خوش مرام کشف ميشود. لذا آيا ميتوان در چنين سيستمي نفوذ کرد؟ و باز از موکل دفاع مي کند و مي گويد: لذا اينجا فقط صرف قصد جرم مطرح است و ارتکاب اين جرم به نظر من جرم محال است. آموزش هايي که موکلم ديده نيز جرم نيست؛ آيا ميتوان آموزش ديدن براي جرم را جرم تلقي کرد؟ موکل من غافل از اين بوده که از بدو ورود تحت نظر بوده و شناسايي شده بود. طبق تبصره يک ماده ۲۴۱ مجرد قصد ارتکاب جرم و عمليات اقدام که فقط مقدمه جرم است و ارتباط مستيم با وقوع جرم نداشته جرم نيست. وقتي هنوز نفوذ نشده و قط با کارشناسان حرف زده شده اين شروع جرم نيست. وي با بيان اينکه آمريکايي ها موکل من را فريب دادهاند و خود او را قرباني و نابود کردهاند اظهار داشت: موکلم ده ها بار گفته فريب خوردهام و اظهار ندامت و توبه کرده و ماده قانوني 508 هيچگونه تطابق و تناسبي با اعمال موکلم ندارد. وکيل محترم چنان ترس و واهمه از دستگاه امنيتي دارد که جرات دفاع از موکل خود را ندارد. او با ترس و لرز دفاع مي کند و نمي داند چه بگويد و چه کند که به مامورين امنيت و قاضي برنخورد که اگر چنان شد احتمال بازداشت خودش نيز وجود دارد! ۸- حاشيه دادگاه تقريبا در تمام خبرگزاري ها بدون تغيير خاصي گزارش واحدي از دادگاه منتشر شده است و جالب اينکه در انتهاي گزارش آمده است: قاضي صلوتي در انتهاي اين دادگاه گفت: برخود لازم ميدانم که از زحمات و تيزهوشيهاي سربازان گمنام امام زمان بويژه معاونت ضدجاسوسي وزارت اطلاعات تشکر کنم. همانطور که مرقوم نمودم و دلايل و شواهد نشان مي دهد ماموران وزارت اطلاعات کوچکترين تلاشي براي تجسس از متهم پيش از اينکه ايشان خود را معرفي و رزومه خود را ارايه دهند نکرده بودند و بنابريان نيازي هم به تشکر و سپاس و... نبود. گفتني است، در پايان اين دادگاه، وکيل مدافع متهم از قاضي صلواتي به دليل آزادي کامل در دادگاه براي ايراد دفاعيات تشکر و همچنين امير ميرزايي حکمتي نيز از دفاعايت وکيل ابراز رضايت کرد. متهم بي چاره در اصل نمي داند که در دامي ناخواسته گير افتاده و بي گناه است و براي خلاصي از اين وضعيت حاضر است، ناخواسته ابراز رضايت کند. ج- بررسي حقوقي محاکمه و حواشي آن ۱- در روزهاي گذشته به صورت گسترده اي رسانه هاي حکومتي به انعکاس اين خبر پرداختند. اعلام شد که سربازان گمنام امام زمان با تيزهوشي و دقت يک جاسوس آمريکايي را که براي جاسوسي به ايران آمده بود را بازداشت کردند. غافل از اينکه همانطور که مرقوم گرديد و حال تاکيد مي شود؛ امير حکمتي که جواني بيست و هشت ساله است، خود براي اينکه اطلاعاتي را به وزارت اطلاعات بدهد، وارد اين ماجرا شده و نه تنها قصدش جاسوسي براي آمريکا نبوده است بلکه مي خواسته اطلاعاتي از محل خدمت خود به وزارت اطلاعات ايران بدهد و در قبالش مبلغي وجه دريافت کند. او در وضعيت مالي خوبي نبوده و گمان مي کرده که مي تواند از فرصتي که برايش پيش آمده و در ايران است استفاده کند و اطلاعاتي را در قبال تحصيل مبلغي واگذار کند. به همين دليل سه بار با ماموران وزارت اطلاعات ملاقات نموده و مامورين براي تخليه اطلاعات بيش تر او را بازداشت نموده و مدت يکصد روز در سلول انفرادي و تحت شکنجه قرار داده و در نهايت هم از اين جوان سو استفاده کرده و استفاده ابزاري در سطح بين الملل مي نمايد هر چند اين سرباز و کارمند آمريکايي هيچ اطلاعات محرمانه اي هم نداشته است که ارايه دهد والا حتما کميته ضد جاسوسي براي رسوايي آمريکا هم شده از آن استفاده مي کرد. ۲- در کيفرخواست تنظيم شده، دو عنوان مجرمانه مطرح شده است که هيچ کدام از عناوين ياد شده با آنچه در شکل و محتواي رسيدگي قضايي به پرونده، با وجود فشارهايي که بر متهم وارد شده است مطابقت نمي کند و البته جاي تعجب است که چرا بايد اين جوان مورد عفو و رحمت قرار گيرد در حالي که مرتکب هيچ جرمي نشده است. ماده ۵۰۲ قانون مجازات اسلامي مقرر مي دارد: هر کس به نفع يک دولت بيگانه و به ضرر دولت بيگانه ديگر در قلمرو ايران مرتکب يکي از جرايم جاسوسي شود به يک تا پنج سال حبس محکوم خواهد شد. توضيح اينکه: جرم جاسوسي يک جرم سازمان يافته و فراملي است که هر کس مرتکب اين جرم شود، اطلاعات مهم، حساس و حياطي يک کشور در زمينه هاي امنيتي، نظامي و سياسي از طريق يک نظام سازمان يافته و با استفاده از نيروي انساني در اختيار يک کشور يا کشورهاي ديگر قرار مي گيرد، به عبارت ديگر اگر فردي به کشورش طبق آنچه مرقوم گرديد خيانت کند، جاسوس به حساب مي آيد. جاسوسي داراي مصاديق احصا شده در قوانين جمهوري اسلامي است از جمله؛ مطلع کردن اشخاص فاقد صلاحيت از اسرار، ورود به اماکن ممنوعه جهت کسب اطلاعات، جمع آوري اطلاعات، بي مبالاتي در حفظ اطلاعات طبقه بندي شده از مصاديق جاسوسي است. امير حکمتي از بدو دستگيري تا زمان محاکمه اعلام و اظهار کرده است که قصد داشته اطلاعاتي را به دولت ايران دهد و قصد کسب اطلاع و جمع آوري اطلاعات نداشته است. مضاف به اينکه قيد صدمه به امنيت ملي در اين ماده قانوني حکايت از آن دارد که چنانچه صدمه به امنيت ملي احراز نگردد، اين جرم نيز تحقق نخواهد يافت. نه در کيفرخواست تنظيمي و نه در اظهارات متهم، نشاني از ورود صدمه به کشور وجود ندارد و مهم اينکه امير حکمتي در اصل مي خواسته که به نفع کشور عملي را انجام دهد نه به زيان کشور جمهوري اسلامي. بنابراين از اين لحاظ به هيچ عنوان نمي توانيم عنوان جاسوسي را به اين جوان منتسب نماييم چرا که نه عنصر مادي جرم و نه عنصر معنوي جرم جاسوسي در خصوص پرونده امير حکمتي وجود ندارد. ماده ۵۰۸ قانون مجازات اسلامي مقرر مي دارد: هر کس يا گروهي با دول متخاصم به هر نحوي عليه جمهوري اسلامي ايران همکاري نمايد، در صورتي که محارب شناخته نشود به يک تا ده سال حبس محکوم مي گردد. در اين خصوص لازم به ذکر است: اولا- اولا تعجب مي کنم از وکيل مدافع آقاي امير حکمتي که برخلاف نظر قضات دادگاه تجديدنظر استان تهران، به زيان موکل خود آمريکا را در دادگاه دولتي متخاصم معرفي مي کند و قسمت عمده دفاعيات خود را به موضوعات بي ربط اختصاص مي دهد و مي گويد: شنيده دارم که شيطان دشمن قسم خوردهاي است براي اغواي انسان و در محضر رب العالمين قسم خورده به عزت و جلالش که همه را فريب ميدهد مگر عدهاي خاص که مخلص هستند و الا هيچ انساني از وسوسههاي شيطان نميتواند دوري کند. امام خميني (ره) در يک کلام زيبا ، ظريف و بيبديل گفتند که آمريکا شيطان بزرگ است. آمريکا ، اين روباه مکار و اين عقرب جرار، فريب ميدهد و موکل من هم ميگويد که فريب خوردهام. الان هم جايي نيست که بخواهد حقايق را کتمان کند؛ اينجا محضر دادگاه عدل اسلامي است و همه چيز بر مبناي موازين قانوني و اصول است. امثال موکل من را آمريکايي ها به دام مي اندازند اما وقتي پرنده تيزپرواز هزارچشم هزار گوش مستور و پوشيده از انظار را مأموران ما ، جوانان ما و چشم و گوش هاي ما صيد ميکنند آمريکا در تلاش براي چه چيزي است؟ جايي که عقاب پر بريزد، از پشه لاغري چه خيزد؟ بيان اينگونه موارد و تجزيه و تحليل کينه جويانه از يک کشور زماني که به نفع موکل نباشد، نياز به بيانش در دادگاه نيست. اگر به ياد داشته باشيد در پرونده رکسانا صابري دو عنوان مجرمانه امنيتي و جاسوسي به وي منتسب شد. آقاي صالح نيک بخت به عنوان وکيل رکسانا دلايل بسياري قوي در رد اتهام موکلشان ارايه داده و اثبات نمودند که دولت امريکا دولت متخاصم نيست. ايشان در مورد دفاعيات ارائه شده در دادگاه تجديد نظر به دويچهوله گفتند: « اعلام کردم که اولا هيچ دليلي وجود ندارد که خانم صابري با دولت آمريکا همکاري کرده باشد. دوما در حکم اوليه، دولت آمريکا متخاصم معرفي شده، اما چنين چيزي در عرف بينالملل وجود ندارد. در دادگاه گفتم که آقايان عباس عبدي و حسين قاضيان هم در پروندهي موسوم به “نظرسنجي”، به اتهام همکاري با دولت متخاصم محکوم شده بودند، اما از طرف ديوانعالي کشور حکم آنها نقض شد. هم رونوشت حکم آنها را ارائه کردم و هم رونوشت نامهي وزارت خارجه را که اعلام شده بود به هيچ وجه ايران با هيچ کشوري در حالت مخاصمه نيست. وزارت خارجه هم اين را دوباره تاييد کرد که ايران و آمريکا دو دولت متخاصم به معناي متعارف در حقوق بينالملل نيستند. زيرا دولت متخاصم به دولتهايي گفته مي شوند که يا در حال جنگ، يا در مرحلهي توقف جنگ باشند.» حال اين سووال مطرح مي گردد که آيا وکيل به جاي اين همه گفتار به زيان موکل خود نمي توانست به پرونده هاي ياد شده به نفع موکلش استناد کرده و دفاعي در خور يک وکيل مدافع نمايد؟ ثانيا- حتي اگر فرض را هم بر متخاصم بودن دولت امريکا بگيريم که نيست، بر اساس ماده قانوني فوق متهم مي بايست عليه دولت جمهوري اسلامي ايران يا دولت متخاصم همکاري کند در حالي که در اين پرونده، امير حکمتي به نفع دولت جمهوي اسلامي ايران همکاري کرده است نه عليه اين دولت! دولت جمهوري اسلامي به جاي آنکه اين فرد را بازداشت و محاکمه کند مي بايست به او پاداش هم بدهد که اطلاعاتي از ارتش امريکا و موضوعات امنيتي امريکا در اختيار جمهوري اسلامي ايران قرار داده است. امير حکمتي زماني مستحق مجازات مي گردد که عليه جمهوري اسلامي با دولت متخاصم همکاري کند، در حالي که محرز و مسلم است، نه هنگامي که در خارج از کشور بود عليه جمهوري اسلامي اقدامي نموده است و نه زماني که داخل بود دست به چنين عمل مجرمانه اي زده است. پرونده امير حکمتي روشن و واضح است و انتشار محاکمه ايشان جاي هيچ ترديدي براي بي گناهي وي نمي گذارد. ثالثا- ملاحظه مي نماييد که آقاي امير حکمتي مرتکب هيچ جرمي نشده و بي گناه است، صرف نظر از اين موضوع با توجه به اينکه ايشان متهم به محاربه نشده اند و تنها به اتهام اقدام عليه امنيت کشو و جاسوسي بازداشت هستند مي بايست براي وي قرار تامين کيفري مناسبي صادر گردد که بتوانند تا تصميم دادگاه خارج از زندان باشند. نه اينکه ايشان را با قرار بازداشت موقت در بازداشت نگه داشته و او را تحت شکنجه قرار دهند. ۳- هدف اصلي از بازداشت و محاکمه امير حکمتي، صرفا سو استفاده سياسي بوده است چرا که از لحاظ حقوقي و قانوني امير حکمت بر اساس آنچه مرقوم گرديد حتي اگر تمام مطالبي که ايشان عنوان کردند صحت داشته باشد، عنوان مجرمانه اي براي عملکرد ايشان که به نفع دولت ايران کار کرده است نمي توان يافت. اينکه گفته مي شود اگر ايشان به امريکا بر مي گشت قصد جو سازي به زيان ايران را داشته است و مي خواسته جمهوري اسلامي را تروريست معرفي کند. نيز اظهاري بي پايه و اساس است چرا که در مواد قانوني ياد شده، نتيجه مجرمانه شرط تحقق جرم است و نمي توان با احتمال، حکم به محکوميت يک فرد داد. اينگونه اظهارنظر ها از مقام قضايي که واقف مي بايست واقف و مسلط به قانون باشد بعيد و بلکه بچه گانه است. به هر تقدير آقاي امير حکمتي در حال حاضر همچون بسياري از بازداشت شدگان ديگر در بازداشتگاه امنيتي زندان اوين هستند و اميدوارم که روزي دادگاههاي ايران منافع افراد ديگر را فداي عدالت نکرده و به نوعي مبادرت به صدور راي و محکوميت افراد کنند که مستند به دلايل محکمه پسند و قانوني باشد نه متکي به سفارش و منافع سياسي.... محمد مصطفایی ،وکیل دادگستری http://parsdailynews.com/94547.htm | |
محمد مصطفایی ،وکیل دادگستری | |
۱۳۹۰ دی ۷, چهارشنبه
اثبات بی گناهی متهم پرونده موسوم به جاسوس آمريکايی ( امير ميرزايی حکمتی )
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر