هفده تن از فعالین دانشجویی دانشگاه علم و صنعت تهران روز یکشنبه پنجم دی ماه، در نامه ای به دکتر محمد سعید جبل عاملی، ریاست این دانشگاه، ضمن انتقاد نسبت به عملکرد شش ساله ی مدیریتی ایشان، خواهان حضور و پاسخگویی وی در جمع دانشجویان شدند.
به گزارش خبرنامه از دانشجونیوز، از جمله مواردی که در این نامه منتشر شده است می توان به تلاش برای تغییر نام پارک آسا (که از سوی دانشجویان برای زنده نگه داشتن یاد کیانوش آسا، دانشجوی علم و صنعت و از شهدای پس از انتخابات، نامگذاری شده بود)، عدم پذیرش دانشجویان دختر در مقطع کارشناسی ارشد بر خلاف قول قبلی، منشور اخلاقی و گشت های حراست در دانشگاه، تعطیل کردن شورای صنفی، فشار به کانون های فرهنگی و هنری و … اشاره کرد.
همچنین رونوشت این نامه به دانشجویان، که در سطح گسترده در صحن دانشگاه پخش شده بود موجب استقبال و حمایت های بسیاری در میان اساتید و دانشجویان دانشگاه شده است.
متن کامل این نامه بدین شرح است:
بسمه تعالیحضرت علی (ع):هیچ خردمندی از مشورت بی نیاز نیست.جناب آقای دکتر محمدسعید جبل عاملیریاست محترم دانشگاه علم و صنعت ایراندانشگاه علم و صنعت ایران به عنوان یکی از قطبهای علمی کشور و با صرف سرمایه های ملی بسیار، همواره سهم بسزایی در تعیین سرنوشت کشور ایفا کرده است. بی شک در این مسیر هشتاد و چند ساله مردان و زنان بسیاری بوده اند که نام هر یک به فراخور کردارشان بر تارک علم و صنعت به نیکی خواهد ماند. جنابعالی نیز از کسانی هستید که به تناسب دورانی که بیشترافراد کابینه ی دولت در پیوند با دانشگاه بوده اند و علم و صنعت به گونه ای بی سابقه از اعتبارات و امتیازات گوناگون برخورداربوده است، تاثیرچشم گیری بر سرنوشت دانشگاه گذاشته اید و نامتان به نامهایی که در اذهان خواهد ماند اضافه میشود. اما آیا نام شما نیز به زمره ی نیکان اضافه خواهد شد؟!اکنون که حدود شش سال از انتصاب جنابعالی به مقام ریاست دانشگاه میگذرد، ما علم و صنعتیها شما و مدیرانتان را نیک شناخته ایم، با نحوه ی مدیریت و تصمیم گیری هایتان به خوبی آشنا شده ایم و به تجربه دریافته ایم که کمتر انتقادی را برنمی تابید. اما باز هم از سر خیرخواهی و دغدغه ی دانشجویی نکاتی چند را به عرض می رسانیم که حرف دل بسیاری از دانشجویان علم و صنعت است.جناب آقای رییسخود می دانید که در کارنامه ی ریاست جنابعالی نقاط کوری وجود دارد که واکنش شما به آن ها هرگز جز سکوت و فرار از پاسخگویی نبوده است.در بایگانی خبرگزاری ها و نشریات هنوز این عنوان باقی است که:“دیوان عدالت اداری،در حکمی محمد سعیدجبل عاملی رییس دانشگاه علم وصنعت ایران را به یک سال انفصال از خدمات دولتی محکوم کرد.”
چه شد آن حکم؟ مگر بالاترین مرجع قضایی اداری کشور آن را صادر نکرده بود؟ چرا وزیرعلوم وقت در مورد حکم مرجعی بالاتر از خود تا آن حد غیرمنطقی به نفع شما موضع داشت؟ چرا وزیر علوم تنها برای شما ریش سفیدی کرد؟ اظهارات قائم مقام وزیر را که حتماً به خاطر دارید؟قائم مقام وزیر علوم وقت: “وزیر علوم نشست هایی با مسئولان قضایی کشور داشته و پیش از این نیز نشست هایی در این زمینه برگزار شده است که چنین مسائلی در درون دانشگاه و ساختار آموزش عالی مرتفع شود و وارد دستگاه قضایی کشور نشوداین حکم در دادگاه تجدید نظر بررسی میشود و امیدواریم لغو شود.”چه شد که پس از ابقاء بر منصب ریاست اخلاقیاتتان دگرگون شد؟ یادتان هست در همان ایام انتخابات شورای صنفی دانشجویان -تنها نهاد دانشجویی دانشگاه- را بدون دلیل قانونی باطل اعلام کردید؟ یادتان هست که گفتید دبیر منتخب شورای صنفی را به رسمیت نمیشناسید؟ شما که هیچ پشتوانه ای جز حکم انتصابی خود نداشتید چگونه فردی را که پشتوانه ی رأی چهارهزار نفری داشت به رسمیّت نشناختید؟چهار ماه بعد از ابقای بر منصبتان را به خاطر دارید؟ یادتان هست خوابگاه دختران طعمه ی حریق شد؟ یادتان هست برای این که نشان بدهید که چه قدر پیگیر مسائل آن هستید، دفتر کارتان را به خوابگاه دختران منتقل کردید؟ چرا بعد از آن که مدیریت خوابگاه را به افراد امنیتی و حراستی سپردید و به اتاق کار سابق تان بازگشتید، دیگر برایتان مهم نبود که آن شب چه روی داد؟ چه کشیدند آن دخترانی که هنگام آتش سوزی سرشان را از پنجره ها بیرون کرده بودند و طلب کمک می کردند؟ آن قولهایی که برای پیگیری عوامل آتش سوزی دادید چه شد؟یادتان هست یک شبه به این نتیجه رسیدید که نباید در مقطع کارشناسی ارشد دانشجوی دختر بگیرید؟ و بعد از آن در روز حضور رییس مجلس وقت در دانشگاه از ترس اعتراض دانشجویان برای اولین و آخرین بار درتجمع دانشجویان حاضر شدید و حرف خود را پس گرفتید و گفتید اشتباه شده است ، نمی¬شود دانشجوی دختر نگرفت. قول دادید ظرف چند ماه برای دختران خوابگاه بخرید. چهار سال گذشت و خوابگاه که نخریدید هیچ، به خیال خودتمام روزنه های انتقاد و اعتراض را مسدود کردید و دیگر دانشجوی دختر هم نگرفتید.نام خانم “میترا رضایی” را که به یاد دارید؟ در نهایت چه کسی مسئول حادثه ی منجر به فوت ایشان شد؟ یادتان هست به بهانه حوادث پس از انتخابات آن فاجعه را موضوعی امنیتی جلوه داده و روی آن سرپوش گذاشتید؟ آیا مضحک نبود که به جای پاسخگویی در قبال آن فاجعه مصاحبه کردید و برای فرافکنی گفتید او با کامیونت کشته شده نه با کامیون؟ میخواستید دانشکدهای نو بسازید که دانشجویی بیگناه توسط وسائط ساخت و ساز آن کشته شد؛ و شما تنها سکوت کردید. کاش با همان دانشکدههای قدیمی جان تازهای به دانشجویان میدادیم نه این که برای نو کردنِ آنها جان دانشجو را میگرفتیم.آیا غره شدن به حکمی انتصابی و توانایی دوستانتان در بازگرداندنِ حکم دیوان عدالت اداری آنقدر در شما ریشه دوانده بود که خود را در قبال مرگ دانشجوها مسئول نداسته و تنها به گفتن مطالبی بیربط اکتفا کردید؟امسال اعلام کردید که بنا دارید “بوستان یزدانپرست” را افتتاح کنید. برایمان جالب بود که بدانیم این بوستان کجای دانشگاه قرار دارد. کمی بعد مشخص شد می خواهید پارکی را بازافتتاح کنید که نزدیک به چهل سال است در دانشگاه بوده و درتیر ماه سال ۱۳۸۸ از سوی دانشجویان به نام همکلاسی نخبه و مظلومشان، جانفدا “کیانوش آسا” نامگذاری شد. کیانوشی که در مورد آن گفته اید: “در راه تحصیل علم تا آخرین لحظه کوشا بود.”آقای دکتر محمد سعید جبل عاملیپارکی که سالها مورد استفاده بود را چگونه افتتاح می کنید؟ اگر اینگونه است بد نیست هر روز صبح سر دردانشگاه را نیز افتتاح کنید! چرا پارکی شناخته شده به نام “کیانوس آسا” را برگزیدید؟ راستی شما را با یزدانپرست چه نسبتی است؟ شنیده اید در سالهایی که شما پی “دکتر” شدن بودید یزدانپرست همرزم آوینی بود و به دنبال گمنامان میگشت تا فتحشان را روایت کند؟ شنیده اید که یزدانپرست در جستجوی نشانی از نام های گمشده به ابدیت شتافت؟ آیا روا ست که نام او را برای گمنام کردن کیانوش عزیز برگزینید؟ آیا روا میدارید که در راه رسیدن به مطامع خود هر نام مقدسی را خرج کنید؟ از معصیت سوء استفاده از شهدا نمی ترسید؟ از شهدا شرم ندارید؟مطمئن باشید هرچه تلاش کنید دانشجویان،آن پارک را “پارک آسا” می نامند. چه نام کیانوش آسا را احساسات پاک دانشجویان آرمان خواه بر جای جای آن مکان حک کرده است و نام اخیر را شما در پی مطامعتان روی تابلوهای آن نوشته اید. صلاح را آن میدانیم که برای احترام به روح بلند هر دوی این جوانان برومند میهن مکان دیگری مانند پارک روبروی دانشکده عمران را به نام یزدانپرست عزیز بنامیم.رییس دانشگاه علم و صنعتدر طول مدیریت خوداز هیچ تلاش و فرصتی در جهت تضعیف تشکلهایی که پشتوانه ی دانشجویی داشتند دریغ نکردید و در پایان شورای صنفی را به تعطیلی کشاندید، نشریات را یکی یکی با تهدید و به بهانه های شگفت به تعطیلی کشاندید و با کانون های فرهنگی و هنری دانشگاه برخوردی غیر قانونی را اتخاذ کردید. باید از شما پرسید فرهنگ را چه میدانید که هنر و موسیقی در آن نمیگنجد و به این بهانه در انتخابات کانونها دست اندازی کردید؟ زیر دستانتان میگویند که در سه ماه اخیر جلسه شورای فرهنگی دانشگاه یا تشکیل نشده یا اگر شده تعداد اعضا آنقدر کم بوده است که مسائل پیش پا افتاده مورد بحث قرار گرفته است. گفتند چون شما برای عبادت به سفر حج تشریف برده اید جلسه تشکیل نشده است.جنابعالی رییس دانشگاهید و موظفید که در چهارچوب آیین نامه ها به همه ی وظایف خود عمل کنید . در بیشتر رفتارهای مدیریتی شما و منصوبانتان نمونه های بسیاری از عدم رعایت قانون بوده و هست. صواب شما را در آن می بینیم که لجاجت را کنار گذاشته و دانشجویان را از رجوع به مراجع قانونی چون وزارت علوم، دیوان عدالت اداری و… بازدارید. چرا شورای تعامل دانشجو و دانشگاه را از دانشجویان دور نگاه داشته اید؛ تا نکند با دانشجویی رو در رو شوید که مجبور به پاسخگویی به او باشید؟ بی شک بازسازی نهاد هایی چون انجمن اسلامی، شورای صنفی و … ارمغانی است برای شما، که از مشارکت فکر خلاق دانشجو خود را بهره مند سازید.خیرِ شما را در آن میدانیم که در هر قالبی حتی کرسی های آزاد اندیشی در جلسه ای با دانشجویان به گفتگو بنشینید و به سوالات به حق دانشجویان پاسخ دهید.جناب آقای رییسچندی است که بازی کودکانه ای تحت عنوان “منشوراخلاقی” طرح ریزی کرده و همگان را درگیر هیچ کرده اید که در این میان بیش از همه رسانه های بیگانه برای ساختن چهره ای متحجر از حکومت ایران این اعمال شما را جدی گرفته اند. آیا وقتی منشور به اصطلاح اخلاقی دانشگاه را تنظیم میکردید لحظه ای به رضایتمندی دانشجویان اندیشید؟ آیا وقتی بودجه ی اجرای این طرح عجیب را با استخدام چندین نفر مأمور حقوق بگیر از بیت المال تصویب میکردید ذره ای به رضای خدا اندیشیدید؟ آیا خشنودی عده ای قلیل، نام نیکو را نیز برای شما به ارمغان خواهد آورد؟به آگاهیتان میرسانیم که این منشور تا امروز جز ترویج بی اخلاقی راهی از پیش نبرده است. کرامت و شخصیت دانشجو را بی حد و مرز به سخره ی مامورانی سپرده اید که در ارایه ی گزارش مکتوب به مافوق خود ناتوانند و ضعف انشا دارند. ازکشیک هایی که استخدام کرده اید الفاظی شنیده ایم و حرکاتی دیده ایم که بازگو کردن آن در این مقال مایه ی شرم است،اما اگر مشتاق باشید همه را با شاهد و ادله به استحضار میرسانیم. طنز ماجرا تا به جایی رسیده است که دربانها وکشیکهای دانشگاه دانشجویان را به تعلیق و اخراج تهدید میکنند! در کدام قانون این اختیارات را به این افراد داده اند؟گرچه ما دانشجویان هر چه می کشیم از فراموشیِ حقوقی است که داریم و چهارچوب هایی نیز بیرون از دانشگاه موجودند که می توانیم علیه همه ی این بی قانونی ها و خودسری های جناب شما و دیگر مدیران دانشگاه به بهترین نحو دادخواهی کنیم. کدخدایانی که برای خود حکومت دانشکده ای و کمیته ای و مدیریتی قایلند و بدون کوچک ترین اعتنا به آیین نامه ها و مصوبات وزارت علوم برای خود حدود و اختیارات تعیین کرده اند هر چه می خواهند میکنند. یادتان باشد، شما رارییس کرده اند اما ما خود دانشجو شده ایم؛ حق ما از دانشگاه به مراتب اصیل تر از شماست.جناب آقای رییس بی صبرانه منتظر پاسخ شما هستیم و امیدواریم این بار پاسخی جز شانه خالی کردن یا تهدید داشته باشید. همان طور که گفتیم حاضریم به هر شکل با شما به گفتگو بنشینیم و شما را در رفع این عمده نواقصتان یاری کنیم.اگرچه حدس میزنیم شما و مجموعه ی مدیریتیتان، مطالبنامه و مقاصد امضاءکنندگان این نامه را سیاسی جلوه داده و تصمیم به اتخاذ برخوردهای امنیتی بگیرید. بار دیگر اعلام میکنیم که هیچ قصدی جز اصلاح امور نیست. اما امیدواریم این بار نهاد های امنیتی فریب شما را نخورند و این معضلات را که بخش کوچکی از نامدیریتی جناب عالی بر دانشگاه بوده به یاری یکدیگر در داخل دانشگاه رفع کنیم.فرشید رزاقیان – ٨۶۴٨١٣١٩علی صباغ نیا – ٨٧۴٧٢٠١١محمدحسین منصوری – ٨٨۵۴٢۴٣١بهمرد سبزی پور – ٨۶۴٨٢٠٠۴صابر صفری – ٨٧۵۵۵١۶۶شاهین قلی – ٨٨۴٧٨١٣٣محمدامین نصیری – ٨۶۴٣٢٢۵۶مجتبی ملکی – ٨٧۴٨٢۴٢۶نواب رحیمی پور – ٨٨۵۵۶٢۶۴روح الله صحرائی – ٨۶۴٣٣١۶۴محمدرضا شیرکوند – ٨٧۴٨١٣۵٨علی لطفی – ٨٨۴٧٢٢٩١محمد عواطف رستمی – ٨۶۴٣١١۶١احمدرضا بابلی – ٨٧۴٧٢١۶٣طاهر طهماسبی – ٨٨۴١١۴۵٧رضا لنگرودی – ٨۵۴٧٣۵٢٨حمید فلاح – ٨٩۵٢١٠٣۵
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر