قصد پاسخ در خصوص نوشته آقای رضا نصری پيرامون
رسيدگی به پرونده جنايت عليه بشريت در شورای امنيت را نداشتم، اما چون گروه ها و افراد
مختلفي به دلايل وجود شرايط خاص مايل به طرح شکايت در شورای امنيت و محاکمه مسوولين
جمهوری اسلامی ايران هستند ناچار توجه خوانندگان محترم را به نکات ذیل جلب می کنم.
1- نبايد هرگز از ياد ببريم که حق گرفتنی است
و برای گرفتن حق می بايست از تمام راه کارهای موجود استفاده مطلوب کرد و با قدرت و
توان بالا برای احقاق آن تلاش کرد. بر بسياری از کسانی که از نزديک دستی بر آتش دارند
پوشيده نيست که اعمال ارتکابی توسط جمهوری اسلامی ايران به رهبری آقای سيد علی خامنه
ای جنايت عليه بشريت و نسل کشی است. تنها نمونهء بارز اين جنايت عليه بشريت و نيز نسل
کشی، صرف نظر از اعمالی که در اوايل انقلاب بر اعضای مجاهدين رفت، موضوع بهاييان و
دراويش است که به خودی خود و فی النفسه جنايت عليه بشريت محسوب مي گردد و همچنين عملکرد
مسوولين جمهوری اسلامی پس از انتخابات و سرکوب گروه های سياسی و نيز شهروندان ايرانی
از جمله موارد و مصاديق جنايت عليه بشريت است. مطمناً چنانچه دولتي يا شخصی به صورت
گسترده و سازمان يافته دست به جنايت بزند و ديگران تنها نظاره گر اينگونه جنايات باشند،
جنايتکار با اين انگيزه که عمل اش مشروع است، بر ادامهء جنايت خود مي افزايد. حکايت
جمهوری اسلامی ايران نيز به همين منوال است. اظهر من الشمس است که در اين حکومت جنايت
عليه بشريت و نسل کشی صورت می گيرد و در اين مورد هيچ بحثی وجود ندارد و گمان نمی کنم
که آقای نصری نيز منکر جنايت عليه بشريت شوند. اما اينکه در گوشه ای بنشينيم و دست
روی دست بگذاريم و جناياتی که بر هموطنانمان صورت مي گيرد را نظاره کنيم؛ مشخص است
که افرادی همچون خامنه ای و جنتی و مصباح و احمد خاتمی با قدرت بيشتری دستور جنايت
مي دهند و قانون و مقررات و موازين بشری را به تمسخر مي گيرند. بنابراين در اين دوره
حساس چنانچه علاقه به سرنوشت کشورمان داريم به جاي آنکه ساز مخالف بزنيم و نکم نکم
کنيم، به ديگران انگيزه و قدرت دهيم تا به دنبال احقاق حقوق هموطنان خود از هيچ کوششی
دريغ نورزند، احتمال دارد در اين راه حتی شکست بخورند. هيچ اشکالي ندارد،. مهم اين
است که تلاش خود را برای رسيدن به نتيجه انجام داده ايم.
2- مصاديق جنايت عليه بشريت واضح و روشن است
و اعمالی همچون نابودی گروهی و سازمان يافتهء اقليت های مذهبی، شکنجه، بازداشت هايی
خودسرانه، تبعيد و کوچاندن اجباری، آزار و اذيت گروه های سياسی و حذف محيطی و فيزيکی
افراد از گروه های سياسی از جمله مصاديق جنايت عليه بشريت و نسل کشی به حساب می آيد،
حال سوال اينجاست که واقعاً مسوولين جمهوری اسلامی به رهبری آقای خامنه ای مرتکب جنايت
عليه بشريت نشده اند؟
3- در گذشته افراد و گروه هائی بوده اند که
اعلام به شکايت عليه آقای خامنه ای و مسولين جمهوری اسلامی در شورای امنيت کرده اند
اما متاسفانه در عمل به دلايل مختلف، از جمله سنگ اندازی های برخی از مدافعين جمهوری
اسلامی، نتوانسته اند شکايت خود را مطرح کنند. اما حال شخص ديگری آمده و قصد دارد چنين
عمل بزرگ و مهمي را به انجام رساند. حال آيا انصاف است که سلاح مخالفت در دست بگيريم
و نگذاريم چنين شکايتی مطرح گردد؟ و آيا انصاف و عادلانه است که تنها دست روی دست بگذاريم
و اجازه دهيم که مسوولين جمهوری اسلامی هر جنايتی که مايل بودند مرتکب شوند؟ به نظر
مي رسد که آقای رضا پهلوی با وزنهء سياسی که دارند می توانند از لحاظ سياسی اين شکايت
را مطرح کرده و به نتايج مطلوبی دست يابند. در اين راه چنانچه ديگر گروه ها و افرادی
که دارای قدرت سياسی و حقوقی هستند حمايت کنند بری رسيدن به نتيجه راه کوتاه خواهد
شد.
4- از همان ابتدای مطرح کردن اين موضوع به
هيچ عنوان بحث دادگاه بين المللی کيفری مطرح نبود است که آقای رضا نصری نوشته اند که
مطرح کردن اين شکايت در دادگاه بين المللی کيفری قابليت طرح ندارد. اين شکايت در شورای
امنيت مطرح خواهد شد و تلاش هايی نيز صورت خواهد گرفت تا کشورهای عضو شورای امنيت به
شکايت مطرح شده توجه نمايند. اين عمل، حتی اگر به نتيجه هم نرسد، دارای ارزش است چرا
که توجه بسياری از کشورهای جهان را به موضوع حقوق بشر ايران جلب می گردد و اين عمل
باعث خواهد شد که کشورهای ديگری که مدافع حقوق بشر هستند، از شهروندان ايرانی بيش از
پيش حمايت کنند چرا که ادعای جنايت عليه بشريت به هيچ عنوان نه تبليغاتی است و نه بی
دليل و مدرک است. اين ادعا، ادعايی است قابل اثبات و با امکانات و ميزان نفوذی که ايرانيان
در صحنه بين الملی دارند کاملاً هم خوانی دارد..
5- نظر آقای نصری بر اين است که جناياتی که
جمهوری اسلامی انجام می دهد وجدان انسان را به درد نمي آورد؟ اين بي انصافی محض است.
آيا اعدام های فله ای و بی حساب و کتابی که انجام می شود وجدان انسان را به درد نمی
آورد؟ آيا بی حرمتی به زنان و دختران در خانه و خيابان و سرکوب گسترده فعالين حقوق
زنان وجدان انسان را به درد نمی آورد؟ آيا بازداشت های غير قانونی، شکنجه های سازمان
يافته و سلب حقوق بديهی و اوليه متهمين و تجاوزهای داخل زندان و بيرون زندان وجدان
انسان را به درد نمی آورد؟ و صدها و بلکه هزاران آيای ديگر. بياييد انصاف داشته باشيم
و به جای حمايت از جنايتکاران اينچنينی، کمی به فکر آينده فرزندان خود باشيم و لااقل
برای آنها تلاش کنيم که جامعه سالم و با نشاط توام با انسانيت و اخلاق داشته باشند.
6- نوشته ايد که اقدماتی که جمهوری اسلامی
انجام می دهد زنگ خطری در جامعهء جهانی نيست تا شورای امنيت مداخله کند. به نظر مي
رسد پروندهء حقوق بشر و جنايت عليه بشريت ايران اين قابليت را دارد که چنانچه مورد
حمايت جدی قرار گيرد به نتيجهء مطلوب برسد وضعيت حقوق بشر ايران از يک سو و دست يابی
ايران به سلاح اتمی از سوی ديگر زنگ خطری جدی برای جامعه جهانی است. افرادی که ابايی
از شکنجه، اعدام و قتل و غارت و بريدن دست و پای شهروندان خود نداشته باشند مطمن باشيد
که اگر به سلاح اتمي دست يابند ابايی از کشتن مردمان کشورهای ديگر هم ندارند. به خصوص
اينکه مرتکب، دارای ايدولوژی خاصی باشد که برای رسيدن به مقصودش هر جنايتی را مشروع
دانسته و از آن حمايت کند.
7- من وضعيت ايران را جدای از عربستان سعودی،
مناطق اشغال شده توسط اسراييل، کره شمالي و بسياری از کشورهای آسيای ميانه حتی چين
مي دانم چرا که ايرانيان دارای پتانسيل بسياری قوی به خصوص در خارج از کشور هستند.
فعاليت هايی که فعالين حقوق مدنی و سياسی در داخل و خارج از کشور انجام مي دهند قابل
تحسين است. ايرانيان اگر چه در داخل کشور از حداقل آزادی بيان برخوردار نيستند. اما
در خارج از کشور با ارتباطاتی که با داخل کشور دارند توانسته اند دلايل و مدارک بسيار
ارزنده ای از جنايت عليه بشريت تهيه کنند و به ياد داشته باشيد معنای جنايت عليه بشريت
صرفاً جنايات ظاهری و مستقيم را شامل نمي شود. جنايت عليه بشريت به هر نوع فعل يا ترک
فعلی گفته مي شود که در چارچوب مصاديقی که گفته شد به شهروندان يک کشور و يا گروه های
خاص لطمه وارد کند. بنابراين، اين اميد در ايرانيان وجود دارد تا بتوانند از مکانيزم
های بسيار خوبی که دارند بهترين استفاده را ببرند و اگر هم در اين راه به نتيجه نرسيدند
نبايد دست بردارند و بايد تلاش های خود را صد چندان کنند.
8- گزارشگر ويژهء حقوق بشر يک وظيفهء خاص دارد
و آن هم تهيه و تنظيم گزارش به سازمان ملل است. در اين گزارش به وضعيت حقوق بشر ايران
پرداخته می شود و به صورت ضمنی امکان دارد به موضوع جنايت عليه بشريت نيز پرداخته شود.
اما چنانچه گروه ها و افراد مختلف اسناد ديگری را ارايه دهند و اعضای شورای امنيت را
به موضوع مهم جنايت عليه بشريت در ايران آگاه کنند، و از سازمان ملل خواسته شود که
پروندهء حقوق بشر و شکاياتی که مطرح می شود را به شورای امنيت ارجاع کنند، می توانيم
اميدوار باشيم که موضوع جنايت عليه بشريت در دادگاه کيفری بين الملل مطرح گردد. اين
شکايت با موضوع پروندهء اتمي ايران متفاوت است. اين موضوع جنبه کيفری داشته و مرجع
رسيدگی به آن در نهايت پس از ارسال پرونده توسط شورای امنيت، دادگاه کيفری بين الملل
است.
به هر تقدير وظيفهء ما ايرانی هاست که تا
در توان داريم ياری گر و مدافع هموطنانمان باشيم و به همين دليل تلاش آقای پهلوی را
در اين مورد ارج مي نهم.
به اميد رسيدن به آزادی، دموکراسی و عدالت
واقعی
سکولارسیم نو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر