۱۳۹۰ مهر ۱۰, یکشنبه

مجتبی خامنه ای سخت می کوشد تا خود را در مرکزیت رهبری ِ بیمار نظام جمهوری اسلامی قرار دهد



احمد باطبی

من دو سال پیش مقاله ایی نوشتم در این مورد که چگونه مجتبی خامنه ای سخت می کوشد تا خود را در مرکزیت رهبری ِ بیمار نظام جمهوری اسلامی قرار دهد. مقاله ی حاضر به منظور به روزرسانی ِ نوشته ی پیشین تحریر شده است.
اینک ماه عسل میان مجتبی و احمدی نژاد به سر رسیده است. این دو بر علیه ی دشمنی مشترک – علی اکبر هاشمی رفسنجانی – با یکدیگر به همکاری پرداختند اما به محض آنکه نشانه های روشنی از افول قدرت  رفسنجانی در افق سیاسی ایران پدیدار شد ، مجتبی سر ناسازگاری و خصومت با احمدی نژاد برداشت. اکنون مجتبی موفق شده است که نمایندگان خود را (در کنار نمایندگان پدرش) در وزارتخانه های دولتی و دیگر ارگانهای مهم کشوری بگمارد. این شگرد مجتبی در نفوذ تدریجی به ارکان اجرایی ِ قدرت و اعمال نفوذ در لایه های دولتی به شیوه ی پدرش است و وی امیدوار است که چنین رهیافتی زمینه های لازم !
را برای رسیدن او به مقام رهبری نظام فراهم سازد. تا آنجا که به مجتبی مربوط می شود ، وی دیگر نیازی به احمدی نژاد ندارد و زمان دور خلاص شدن از شر او فرا رسیده است.
مجتبی پیشاپیش نفوذ فوق العاده ایی در بیت رهبری دارد. او  همراه با علی اصغر میر حجازی و احمد وحید حقانیان نقش نگهبان بارگاه ِ پدرش را ایفا می کند اما نسبت به آن دو از قدرتی به مراتب بیشتر برخوردار است به طوری که حجازی و وحید در واقع به عنوان  "بردگان مجتبی" شناخته می شوند. او همچنین رابطه ایی بسیار نزدیک تر و مهم تر با فرمانده ی حفاظت و اطلاعات سپاه پاسداران (حسین طائب) دارد که کاملاً به وی و پدرش (و نه به احمدی نژاد) وفادار است. این رابطه یک جای پای محکم و متحدی کلیدی برای مجتبی در سپاه فراهم آورده است که او را از وفاداری سپاه به خود در فردای جانشینی پد!
رش مطمئن می سازد. بعلاوه ، بسیاری از مردم اینک معتقدند که وزارت اطلاعات و امنیت نیز دستورات خود را مستقیماً از مجتبی می گیرد. شاید همین امر باعث شده بود که احمدی نژاد به فکر برکناری حیدر مصلحی (وزیر اطلاعات) افتاده بود. در صورت صحت این فرض ، عدم موفقیت احمدی نژاد در برکناری مصلحی نشان از گستره ی قدرت مجتبی دارد.



علیرغم این مسائل ، همه ی کارها هم به میل مجتبی پیش نمی رود. او از حمایت برخی علما و روحانیون با نفوذ در قم برخوردار است اما این حمایتی همه جانبه و یکدست نیست. وی در سفر اخیرش به قم از ترغیب علمای قم برای اعطای لقب آیت الله به خود ناکام ماند. مجتبی نیز مانند پدرش برای رسیدن به مقام رهبری نیازمند رسیدن به درجه ی آیت اللهی است. و درست همچون پدرش ، وی نیز احتمالاً این لقب را بدون داشتن استحقاق (و از طرق نامتعارف) کسب خواهد کرد.
به احتمال فراوان مجتبی خود اینک در این اندیشه است که آیا تا پایان رهبری پدرش دوام خواهد آورد. او نیز مانند دیگر ارباب قدرت در جمهوری اسلامی به اندازه ی کافی پول و سرمایه  برای روز مبادا و فردای فروپاشی اقتصاد ایران به خارج از کشور منتقل کرده است. او در همان حال که به همراه پدرش در پی گیری سیاستهای خصمانه خود به انزوای بیش از پیش ایران و ایرانیان دامن می زند بی شک به فراهم آوردن زمینه های یک راه فرار نیز می اندیشد تا در صورت لزوم از مهلکه بیرون بجهد. ما باید به جد از خود بپرسیم که آیا مجتبی (و رهبری اش) آینده ایست که برای کشورمان خواهانیم.             

احمد طباطبایی
سی ام شهریور ماه نود
رادیو آزادگان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر