در دو ماهی که از اعتصاب بازار تهران می گذرد، بازاریان صنف پاچه فروش ، به اشکال مختلف، ناخشنودی خود را نسبت به توقعات و نیز رفتار مسئولان دولتی نشان داده اند و این نارضائی از طریق بستن کامل مغازه ها، یا کرکره های نیمه افراشته و نیز چندین بار تجمعات و نیز راهپیمائی به نمایش در آمده است.
گر چه اعتصاب بزرگ بازار پاچه فروشان تهران، اینک به یک دوران طولانی دو ماهه نزدیک می شود، با این حال هیچ نشانه ای از فروکش کردن بحران و دستیابی به یک توافق مورد قبول دو طرف، در افق این کشاکش اجتماعی دیده نمی شود.
در دو ماهی که این حادثه پر سر و صدا پشت سر گذاشته است، بازاریان صنف پاچه فروش ، به اشکال مختلف، ناخشنودی خود را نسبت به توقعات و نیز رفتار مسئولان دولتی نشان داده اند و این نارضائی از طریق بستن کامل مغازه ها، یا کرکره های نیمه افراشته و نیز چندین بار تجمعات و نیز راهپیمائی به نمایش در آمده است.
شاید بتوان از پافشاری و سر سختی بازاریان اینطور فهمید که مطالبات پر اهمیتی دارند و نارضایتی اشان از وضع موجود بازار کار ، جدی و عمیق است. چرا که گفته می شود بستن معترضانه بازارهاخسارات فراوانی برای بازاریان صنف پارچه فروش بوجود اورده است.
این در حالی است که نشریات نزدیک به دولت با لحنی تند و گاه اهانت آمیز نسبت به این گروه از بازاریان داوری کرده و آنان را "سودجویانی" معرفی میکنندکه از پرداخت مالیات طفره می روند.
با توجه به اینکه پارچه فروشان بازار بلند گوئی برای توضیح مشکلات خود و توضیح علل این اعتصاب طولانی ندارند، بنظر می رسد که دولت یک طرفه به قاضی رفته و راضی بازگشته است.
نشریات دولتی بازاریان را به انواع رفتارهای ناسالم اجتماعی ، از جمله تقلب مالیاتی، عدم شفافیت و سودجوئی های غیر مسئولانه متهم میسازند.
در مجله رادیوئی" پژواک جامعه" از یکی از بازاریان صنف پارچه فروش تهران، آقای سعید حسینی ، دعوت کرده ایم ، تا از طریق یک گفتگوی تلفنی ، شنودگان ما بتوانند روایت اعتصاب کنندگان بازار را هم از چرائی این ناخشنودی ها بشنوند.
آقای سعید حسینی در این گفتگو بر رفتار تحریک آمیز ماموران دولتی انگشت می گذارد و از جمله تعریف می کند که چگونه یک روز ماموران آمده و گفته اند باید از این ببعد سه در صد ارزش افزوده به ما بدهید.
حسینی شرح میدهد که پس از اعتراض بازاریان به این دستور دولتی، بار دیگر کسانی از سوی دولت به محل تجمع بازاریان در "امامزاده زید"مراجعه کرده و اعلام می کنند حالا که ناراضی هستید پس چهار در صد بدهید. به روایت آقای حسینی مردم شلوغ کردند و شورش شد و تظاهرات شد و حتی شیشه های دو مغازه شکسته شد، و در نتیجه ماموران رفتند و قول دادند که دوباره این موضوع را بررسی خواهند کرد. ولی آنها برای بار سوم آمدند و گفتند باید پنج در صد بپردازید!
سعید حسینی می گوید در نتیجه این واکنش های تحریک آمیز، اعتصاب ادامه پیدا کرد و مغازه ها بسته ماند، و آقای رئیس جمهوری هم فرمودند عیبی ندارد. بگذارید خسته می شوند و خودشان بکار بر میگردند.
این پارچه فروش بازار تهران معتقد است که اگر دولت بتواند جواب چک های برگشتی ما را بدهد، و قوه قضائیه به ما کمک کند تا از کلاهبرداری های پی در پی جلوگیری شود و ما به مطالباتمان برسیم، البته ما هم حاضریم پنج در صد ارزش افزوده را بپردازیم.
حسینی گلایه می کند که بازاریان معمولی که به جائی وابسته نیستند، با یک رقابت ناعادلانه روبرو می شوند. او میگوید اشخاصی مثل ما که عام هستیم، وقتی جنس را وارد بازار می کنیم، می بینیم همان جنس را "ارگان ها"هم آورده اند و ما در رقابت با آنها باید به ضرر بفروشیم. او اضافه می کند که علاوه بر این حالا باید پنج در صد هم به دولت بدهیم. او در تشریح رقابت های غیر عادلانه توضیح میدهد که چگونه تولید کننده مثلاً نخ وارد می کند که پارچه تولید کند، بعد می بیند پارچه ای را که قرار است تولید کند، یک "ارگان" رفته و وارد کرده است و تولید کننده را دور زده است. حسینی می گوید پارچه ای که این ارگان ها وارد می کنند معمولاً ارزانتر هم برایشان در می آید چرا که نیروی کار مثلاً در چین ارزان تر از ایران است. بعقیده حسینی" این ها" دارند ما را فدای خواسته های کشور های دیگر می کنند |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر