بازداشت روزنامهنگاران، خبری است که همواره تازهگی دارد و دولت جمهوری اسلامی ایران، با بازداشت روزنامهنگاران سعی در خاموش کردن اطلاعرسانی و فعالیتهایی دارد که همگام با اهداف خودش گام بر نمیدارد.
در هر دورهی حساس زمانی، روزنامهنگاران یکی از گروههایی بودهاند که بیشترین بازداشتها را داشتهاند. روزهای نزدیک به انتخابات سال ۱۳۸۸ بازداشت روزنامهنگاران شتاب بیشتری به خود گرفت تا جایی که برخی روزها، خبر بازداشت بیش از سه روزنامهنگار منتشر میشد.
همهگی این روزنامهنگاران دوران سختِ حبسهای انفرادی و طولانی مدت را به خود دیدهاند. برخی پس از گذشت مدتی با سپردن وثیقه و یا کفالت تا زمان تشکیل دادگاه و اجرای حکم آزاد شدند و برخی به صورت مداوم در زندان ماندند و هماکنون نیز در زندانهای سراسر ایران به سر میبرند و در حال سپری کردن دوران محکومیت خود هستند. دوران محکومیتی که برای برخی بیش ۱۰ سال رقم خورده و برای برخی دیگر با محرومیتهای بلند مدت از فعالیتهای رسانهیی و مطبوعاتی به همراه بوده است.
در این میان مسعود لواسانی، روزنامهنگار و وبلاگنویس که در تاریخ چهارم مهر ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بود و هماکنون با پایان دوران محکومیتاش، خارج از زندان به سر میبرد در مورد اتهاماتاش به «خانه حقوق بشر ایران» چنین میگوید: « اتهام نخست من «فعالیت تبلیغی علیه نظام» بود یعنی آن استدلالی که بخش سایبری سپاه، بازپرس شعبهی یک ویژهی امنیت دادگاه انقلاب را قانع کردند که حکم بازاشت من در ۴ مهر ۱۳۸۸ را صادر کند، مجموعهی فعالیت های من در فضای سایبر بود که شامل گزارشهایی از رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و… میشد که در وبلاگام منتشر شد، و این همه دلایل لازم را برای دستگیری من فراهم کرد.»
این در حالی است که وی سابقهی طولانی مدت در فعالیتهای رسانهیی در روزنامهها و خبرگزاریهای مختلف داشته است و در حوزهی ادبی و فرهنگی، روزنامهنگاری با سابقهی درخشان به حساب میآید که بارها مورد تقدیر از سوی نهادهای دولتی و غیردولتی قرار گرفته است.
حکم صادر شده در دادگاه بدوی برای این روزنامهنگار، هشت سال و نیم زندان بود که از این میزان یک سالاش مربوط به فعالیتهای سایبری او بوده است. اما هشت سال و نیم تمام حکم صادر شده برای وی را در بر نمیگرفت، بلکه حکمی نیز با عنوان «محرومیت از فعالیت مطبوعاتی» برای وی صادر شده بود.
به این صورت که در پایان کیفرخاستی که نماینده دادستان تهران برای او نوشته بود درخواست مجازات تتمیمی برای این روزنامه نگار نیز شده بود یعنی از نظر نماینده دادستان، همه ی این ۸ سال و نیم زندان و مجازات درخواست شده برایش کافی نبود و میبایست علاوه بر آن، حکم ۸ سال و نیم زندان به شکل شدیدتری نیز علیه او اعمال مجازات میشد.
لواسانی دربارهی صدور این حکم به “خانه”ی ما میگوید: «من هرگز نه حکم اولیهام را دیدم و نه موفق به ملاقات با وکیلام (جز یک بار در دادگاه) شدم. پس به صورت دقیق و مستند رای قاضی را نمیدانم که چرا من را از “کار مبطوعاتی” محروم کرد. فقط به صورت شفاهی و بدون ابلاغ کتبی، رای دادگاه تجدید نظر در زندان اوین به من اعلام شد که “برای ۱۰ سال از کار مطبوعاتی محروم ام”.»
این در حالی است که بر اساس گفتهی حقوقدانان «محرومیت از فعالیت مطبوعاتی» تناسبی با بخش دیگر از مجازات صادر شده ندارد و یا این که حداقل به استناد مادهی ۱۹ قانون مجازات، نمیتوان چنین حکمی صادر کرد.
آنها اعتقاد دارند : « روح مادهی ۱۹ قانون مجازات اسلامی به اعتقاد حقوقدانانی که من با ایشان مشورت کردهام، اشاره به تبعید و محکومیتهایی از این جنس دارد: ماده ی ۱۹ قانون مجازات چنین مضمونی دارد که دادگاه میتواند کسی را که به علت ارتکاب جرم عمدی به تعزیر یا مجازات محکوم کرده به عنوان تتمیم حکم از اقامت در نقطه یا نقاط معین ممنوع یا به اقامت در محل معین مجبور نماید.»
صدور حکمهای اینچنین در حالی در دادگاههای امنیتی رخ میدهد، که برای جرایم مطبوعاتی و سایبری، دادگاههای ویژه و با حضور هیات منصفه تشکیل میشود، اما برای مسعود لواسانی و تعداد زیادی از روزنامهنگارانی که با محرومیت از فعالیت رسانهیی روبهرو شدهاند، هیچگونه دادگاه مطبوعاتی شکل نگرفته است.
فعالین رسانه ای و مطبوعاتی در خصوص چنین احکامی این پرسش را مطرح می کنند که اگر اتهامات و دلایل دستگیری روزنامه نگاران، از نوع مطبوعاتی است پس باید آن را در دادگاه مطبوعات بررسی کرد. در شرایطی که در قوانی جاری کشور هم قانون جرایم سایبری وجود دارد و هم قانون مطبوعات.
صدور حکمهایی از این دست که برای احمد زیدآبادی، محرومیتی مادامالعمر از فعالیتهای رسانهیی به همراه دارد و برای ژیلا بنییعقوب، بدرالسادات مفیدی، کیوان صمیمی و … محرومیتهای بلند مدتی را در بر داشته، از آن رو است که حاکمیت به صورت کاملا آشکار و قابل مشاهده به سانسور دست میزند و در پی حذف صداهای مخالف است.
حذف آشکاری که پس از انتخابات سال ۸۸ اوج گرفت و باعث شد ایران به یکی از کشورهایی تبدیل شود که از آن با نام «زندان روزنامهنگاران» یاد میشود.
به گفتهی روزنامهنگارانی که پس از مدتی از زندان آزاده شدهاند، با وجود حضور تعداد زیادی از روزنامهنگاران درون زندانهای کشور، برگزاری کلاس های آموزش روزنامهنگاری، تهیهی روزنامه دیواری، برگزاری کلاسهای نقد ادبی و کتاب، رصد و دریافت اخبار روز کشور و … از فعالیتهایی است که نویسندهگان تحریریهها که اکنون پشت میلههای زندان به سر میبرند، انجام میدهند.
اما مسالهیی که باید به آن نیز پرداخت، فعالیت این دست از روزنامهنگاران، پس از اتمام دوران حبس است. فردی که سالها در تحریرههای مختلف، به فعالیت خبری و مطبوعاتی مشغول بوده است، چهگونه باید پس از زندان، شغل خود را تغییر دهد و به فعالیتهای دیگری بپردازد؟
مسعود لواسانی، روزنامهنگاری با بیش از ۱۰ سال سابقهی مطبوعاتی در رابطه با فعالیتاش پس از آزادی میگوید: « من هم اکنون بیکار هستم، طبعن برای کسی همچون من بسیار سخت است که از رسانه دور باشد.»
پیش از این نیز خانوادههای روزنامهنگاران زندانی با انتقاد از صدور حکمهایی چون محرومیت از فعالیتهای مطبوعاتی خاطر نشان کرده بودند که این روزنامهنگاران پس از آزادی از زندان، با وجود اینکه سالهای زیادی در حوزهی خبر فعالیت کردهاند، نمیتوانند به حرفههای دیگر دست بزنند و اگر هم بتوانند برای خود شغلی پیدا کنند، از علاقهی آنها فاصلهی زیادی خواهد داشت.
شیدا جهان بین
رهانا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر