1- آیت الله خامنه ای بعد از آنکه یک موضوع حساس مثل اختلاس 3 میلیارد دلاری اخیر را بعد از یک ماه از علنی و رسانه ای شدنش در جمعی غیرمرتبط و غیر اقتصادی و سیاسی و مسئول (دیدار آخوند های کاروان های حج) آن هم در حاشیه مطرح کرد؛ اینک یک موضوع سیاسی و فرعی و از دهان افتادۀ دیگری را در جلسه ای غیر همگون برای طرح ان مطرح کرده است. او در دیدار بزور و تهدید و تحبیب جمع دانشگاهیان کرمانشاه در نزد خودش وارد یک موضوع سیاست محض شده و از بازگشت نظام حکومتی ایران به نظام پارلمانی استقبال کرده است. چرا؟
2- خامنه ای مطلقاً جنون قدرت دارد. این جنون قدرت او حادث نیست و اخیراً بوجود نیامده است. بلکه قدیم است و جزو ذات شخصیت خامنه ای ایست زیرا:
الف- خامنه ای اولین روحانی است که بفکر تأسیس حزب افتاد در بوجود آوردن حزب جمهوری اسلامی برای کسب قدرت.
ب- خامنه ای اولین روحانی است که خط قرمز آیت الله خمینی را شکست در مورد منع ورود روحانیان به حوزه های اجرایی و اولین رییس جمهور آخوند جمهوری اسلامی شد.
پ- خامنه ای اولین آخوندی است که بر سر قدرت رودر روی آیت الله خمینی ایستاد در مخالفت با نخست وزیری میر حسین موسوی.
ت- خامنه ای اولین روحانی است که آرای آیت الله خمینی را تفسیر به رأی کرد در نماز جمعه و اخطار جدی گرفت.
ث- خامنه ای اولین روحانی است که باعث بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی شد برای تبدیل نظام پارلمانی به نظام ریاستی.
ج- خامنه ای اولین روحانی است که اصل "ولایت مطلقۀ فقیه" را که ناظر بر مطلقه بودن رأی و فتوای دینی فقیه جوان و مدیر و مدبر و سیاستمدار در امور متحدثه و راهگشایی تضاد های پررنگ "امر قدیم = احکام اولیه" با "امرجدید= مقتضیات دنیای مدرن" را به مطلقه بودن دیکتاتوری ولی فقیه در امور کشوری و قانونی مجریان امور تغییر و تحریف ماهوی داد. کما اینکه در همین سخنرانی کرمانشاه هم وقیحانه این رأی منحرف خودش از منظور قانونگذار و علت اصلی اضافه کردن کلمۀ "مطلقه" به پسوند ولایت فقیه تکرار کرده است.
چ- چند عامل مهم را از یادمانده هایم برشمردم و شما می توانید رد پای این جنون قدرت را در تک تک اعمال و رفتار سی وسه سالۀ خامنه ای رصد کنید.
3- بنابراین اینکه خامنه ای موافق تغییر مجدد نظام ریاستی به پارلمانی باشد موضوع تازه و تعجب آوری نیست. زیرا خامنه ای هنوز هم به قدرت مطلقی که در اختیار گرفته قانع نیست. و می خواهد یک "لویاتان" مُثُل بشود. اما چرا این موضوع را اینک و در جمعی نامربوط و زمانی بی زمان مطرح کرده است. در حالیکه طبیعی این بود که آنرا در جمعی محدود مثل همین جمع مسخرۀ "الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت" که قرار است بزودی جلسۀ دوم یا سومش را برگذار کند طرح می کرد. و یا حداقل در یک جمع پارلمانی و سیاسی به این مهم می پرداخت.
4- سابقۀ این تغییر مجدد سیستم از ریاستی به پارلمانی به یکی دو ماه پیش برمی گردد. که بگمانم این حمید رضا کاتوزیان نماینده مردم تهران در مجلس بود که آنرا مطرح و توصیه می کرد. طرح موضوع از سوی کاتوزیان اما قبل از اینکه گزاره ای جدی باشد. گزاره ای کنایی و از روی بغض بود خطاب به خود آیت الله خامنه ای. در حقیقت کاتوزیان می خواست این پالس را به خامنه ای و مهمتر از آن به مردم بفرستد که اگر قرار است خامنه ای همۀ قوا را تعطیل و از کارکرد قانونی و طبیعی تهی کند، بهتر این است که دولا دولا شتر سواری نکنیم و با حذف رییس جمهور همۀ اختیارات سیاسی و اجرایی را به خامنه ای بدهیم و کرکره را پایین بکشیم. حد اقل فایدۀ اینکار این خواهد بود که خامنه ای در حد شاه سابق هم شده احساس مسئولیت کرده و وادار و ناچار به پاسخگویی خواهد شد.
5- این موضوع وقتی مطرح شد و موج چند روزه ای رسانه ای را هم ایجاد کرد مرا راغب بورود نکرد. زیرا با اینکه می دانستم نهایت آرزوی آیت الله خامنه ای همین است. ولی چون در شرایط فعلی هرگونه شروعی برای تغییر در قانون اساسی ریسک وحشتناکی خواهد بود برای خامنه ای؛ آن را تعقیب نخواهد کرد و به آن تن نخواهد داد. زیرا طبق قانون اساسی فعلی هرنوع بازنگری در قانون اساسی از یک مکانیزم پیچیده ای برخوردار است که طی آن پروسه اول؛اً و مهمتر به رفراندوم گذاشتن نتیجۀ تغییرات ثانیاً؛ می تواند واکنش مرگباری را برای رژیم اسلامی ببار آورد.
6- و در نهایت اینکه چرا خامنه ای در مکان نامربوط و در جمع نامربوط و در زمانی که این شایعه مدت هاست از روی میز خبر و رسانه جمع شده است؛ وارد این بحث و تغییر نظام شده است:
الف- جمهوری اسلامی بشدت متزلزل و زیر ضرب است. با اینکه بنظر می رسد خامنه ای توانسته است سرکشی احمدی نژاد را خنثی کند و به ماجرای جریان انحرافی و مشاییسم نقطه پایان بگذارد. - مصادیق این پایان متعدد است و طرحش در اینحا تطویل کلام می شود -. اما هنوز با یک مشکل بزرگ داخلی و یک هجوم سهمگین خارجی در مقابله است. در داخل پشتیبانی الیگارشی در رأس مراجع و در بدنه طلاب جوان و همین طور جناح سنتی راست را از دست داده است. و یاران فدایی دیروز با وجود تبدیل کردن ولایت فقیه به لقلقۀ زبانی همیشگی اما در مصداق مناسب ترین بودن خامنه ای برای رهبری؛ به تشکیک های جدی دچار شده اند. در خارج اما همانطور که درپست های قبلی هم گفته ام کار بسیار وخیم تر وبعرنج شده است با تهدیدات جدید غرب حول محورهای تروریسم و حقوق بشر و پروندۀ هسته ای.
ب- آنچه که در بند الف مجمل گفتم و بسیاری را نگفتم و شما می دانید- بطور کلی مربوط می شود به هر آنچه بعد از انتخابات 88 دامنگیر نظام شده است - سبب یک اتفاق وحشتناک نهایی شده است برای خامنه ای: و آن این کابوس دایمی است که نه تنها همۀ مردم ایران مسئله دار شده اند بلکه فدائیان و هواداران جان برکف خامنه ای نیز بشدت دچار مشکل ذهنی شده و بشدت متفرق و بی تفاوت شده اند. بعبارت دیگر نه تنها بسیاری از ژنرال های حلقه بگوش از خامنه ای بریده اند بلکه مهمتر صفوف پیاده نظام او هم بدترین انسجام طول رهبریش را از سر می گذرانند.
7- در چنین صحنۀ بشدت ترسان و نگران کننده ای است که خامنه ای آمده و بحث احتمال تغییر سیستم را مطرح کرده است. و بویژه دقت کنیم که او از کلمۀ "احتمال دور در آینده" استفاده کرده است. لذا این طرح مبحث تغییر نظام بدون اینکه کمترین احتمال اجرایی شدن آن باشد - بدلیل ترس از نتایج رفراندوم اصلاحات قانون اساسی - فقط با قصد فرستادن پالس وحدت به بدنۀ حزب اللهی صادر شده است و حاوی مشخص این پیام ها است:
الف- من خوب و سالم و پر نشاطم.
ب- من به اوضاع کاملاً مسلطم.
پ- من نمی گذارم نظام پیر (بخوان حکومت مسئول) بشود و آن را کماکان جوان (بخوان انقلابی و سیال و روزمره) نگاه خواهم داشت.
ج- من از چیزی نمی ترسم و نه تنها در آیندۀ نزدیک بلکه افق دیدم به آیندۀ دوری است که بتوانم سیستم را تغییر و تسلطم را نهایی کنم.
چ- لذا عزیزان اراذل و اوباش و لاشخورم دغدغه بخود راه ندهید صفوف تان را محکم کنید و مصمم و بی رحم آمادۀ سرکوب مخالفانم باشید.
8- البته که واقعیت صحنه ترسناک تر و متزلزل تر از آن است که کسی - حتی - در بدنۀ حزب اللهی با این وعده ها خام شود. آیندۀ نزدیک واقعیت ها را از هضم رابع خامنه ای عبور خواهد داد. مطمئنیم. یا...هو
منبع:
وبلاگ دلقک ایرانی
http://dalghakirani.blogspot.com
2- خامنه ای مطلقاً جنون قدرت دارد. این جنون قدرت او حادث نیست و اخیراً بوجود نیامده است. بلکه قدیم است و جزو ذات شخصیت خامنه ای ایست زیرا:
الف- خامنه ای اولین روحانی است که بفکر تأسیس حزب افتاد در بوجود آوردن حزب جمهوری اسلامی برای کسب قدرت.
ب- خامنه ای اولین روحانی است که خط قرمز آیت الله خمینی را شکست در مورد منع ورود روحانیان به حوزه های اجرایی و اولین رییس جمهور آخوند جمهوری اسلامی شد.
پ- خامنه ای اولین آخوندی است که بر سر قدرت رودر روی آیت الله خمینی ایستاد در مخالفت با نخست وزیری میر حسین موسوی.
ت- خامنه ای اولین روحانی است که آرای آیت الله خمینی را تفسیر به رأی کرد در نماز جمعه و اخطار جدی گرفت.
ث- خامنه ای اولین روحانی است که باعث بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی شد برای تبدیل نظام پارلمانی به نظام ریاستی.
ج- خامنه ای اولین روحانی است که اصل "ولایت مطلقۀ فقیه" را که ناظر بر مطلقه بودن رأی و فتوای دینی فقیه جوان و مدیر و مدبر و سیاستمدار در امور متحدثه و راهگشایی تضاد های پررنگ "امر قدیم = احکام اولیه" با "امرجدید= مقتضیات دنیای مدرن" را به مطلقه بودن دیکتاتوری ولی فقیه در امور کشوری و قانونی مجریان امور تغییر و تحریف ماهوی داد. کما اینکه در همین سخنرانی کرمانشاه هم وقیحانه این رأی منحرف خودش از منظور قانونگذار و علت اصلی اضافه کردن کلمۀ "مطلقه" به پسوند ولایت فقیه تکرار کرده است.
چ- چند عامل مهم را از یادمانده هایم برشمردم و شما می توانید رد پای این جنون قدرت را در تک تک اعمال و رفتار سی وسه سالۀ خامنه ای رصد کنید.
3- بنابراین اینکه خامنه ای موافق تغییر مجدد نظام ریاستی به پارلمانی باشد موضوع تازه و تعجب آوری نیست. زیرا خامنه ای هنوز هم به قدرت مطلقی که در اختیار گرفته قانع نیست. و می خواهد یک "لویاتان" مُثُل بشود. اما چرا این موضوع را اینک و در جمعی نامربوط و زمانی بی زمان مطرح کرده است. در حالیکه طبیعی این بود که آنرا در جمعی محدود مثل همین جمع مسخرۀ "الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت" که قرار است بزودی جلسۀ دوم یا سومش را برگذار کند طرح می کرد. و یا حداقل در یک جمع پارلمانی و سیاسی به این مهم می پرداخت.
4- سابقۀ این تغییر مجدد سیستم از ریاستی به پارلمانی به یکی دو ماه پیش برمی گردد. که بگمانم این حمید رضا کاتوزیان نماینده مردم تهران در مجلس بود که آنرا مطرح و توصیه می کرد. طرح موضوع از سوی کاتوزیان اما قبل از اینکه گزاره ای جدی باشد. گزاره ای کنایی و از روی بغض بود خطاب به خود آیت الله خامنه ای. در حقیقت کاتوزیان می خواست این پالس را به خامنه ای و مهمتر از آن به مردم بفرستد که اگر قرار است خامنه ای همۀ قوا را تعطیل و از کارکرد قانونی و طبیعی تهی کند، بهتر این است که دولا دولا شتر سواری نکنیم و با حذف رییس جمهور همۀ اختیارات سیاسی و اجرایی را به خامنه ای بدهیم و کرکره را پایین بکشیم. حد اقل فایدۀ اینکار این خواهد بود که خامنه ای در حد شاه سابق هم شده احساس مسئولیت کرده و وادار و ناچار به پاسخگویی خواهد شد.
5- این موضوع وقتی مطرح شد و موج چند روزه ای رسانه ای را هم ایجاد کرد مرا راغب بورود نکرد. زیرا با اینکه می دانستم نهایت آرزوی آیت الله خامنه ای همین است. ولی چون در شرایط فعلی هرگونه شروعی برای تغییر در قانون اساسی ریسک وحشتناکی خواهد بود برای خامنه ای؛ آن را تعقیب نخواهد کرد و به آن تن نخواهد داد. زیرا طبق قانون اساسی فعلی هرنوع بازنگری در قانون اساسی از یک مکانیزم پیچیده ای برخوردار است که طی آن پروسه اول؛اً و مهمتر به رفراندوم گذاشتن نتیجۀ تغییرات ثانیاً؛ می تواند واکنش مرگباری را برای رژیم اسلامی ببار آورد.
6- و در نهایت اینکه چرا خامنه ای در مکان نامربوط و در جمع نامربوط و در زمانی که این شایعه مدت هاست از روی میز خبر و رسانه جمع شده است؛ وارد این بحث و تغییر نظام شده است:
الف- جمهوری اسلامی بشدت متزلزل و زیر ضرب است. با اینکه بنظر می رسد خامنه ای توانسته است سرکشی احمدی نژاد را خنثی کند و به ماجرای جریان انحرافی و مشاییسم نقطه پایان بگذارد. - مصادیق این پایان متعدد است و طرحش در اینحا تطویل کلام می شود -. اما هنوز با یک مشکل بزرگ داخلی و یک هجوم سهمگین خارجی در مقابله است. در داخل پشتیبانی الیگارشی در رأس مراجع و در بدنه طلاب جوان و همین طور جناح سنتی راست را از دست داده است. و یاران فدایی دیروز با وجود تبدیل کردن ولایت فقیه به لقلقۀ زبانی همیشگی اما در مصداق مناسب ترین بودن خامنه ای برای رهبری؛ به تشکیک های جدی دچار شده اند. در خارج اما همانطور که درپست های قبلی هم گفته ام کار بسیار وخیم تر وبعرنج شده است با تهدیدات جدید غرب حول محورهای تروریسم و حقوق بشر و پروندۀ هسته ای.
ب- آنچه که در بند الف مجمل گفتم و بسیاری را نگفتم و شما می دانید- بطور کلی مربوط می شود به هر آنچه بعد از انتخابات 88 دامنگیر نظام شده است - سبب یک اتفاق وحشتناک نهایی شده است برای خامنه ای: و آن این کابوس دایمی است که نه تنها همۀ مردم ایران مسئله دار شده اند بلکه فدائیان و هواداران جان برکف خامنه ای نیز بشدت دچار مشکل ذهنی شده و بشدت متفرق و بی تفاوت شده اند. بعبارت دیگر نه تنها بسیاری از ژنرال های حلقه بگوش از خامنه ای بریده اند بلکه مهمتر صفوف پیاده نظام او هم بدترین انسجام طول رهبریش را از سر می گذرانند.
7- در چنین صحنۀ بشدت ترسان و نگران کننده ای است که خامنه ای آمده و بحث احتمال تغییر سیستم را مطرح کرده است. و بویژه دقت کنیم که او از کلمۀ "احتمال دور در آینده" استفاده کرده است. لذا این طرح مبحث تغییر نظام بدون اینکه کمترین احتمال اجرایی شدن آن باشد - بدلیل ترس از نتایج رفراندوم اصلاحات قانون اساسی - فقط با قصد فرستادن پالس وحدت به بدنۀ حزب اللهی صادر شده است و حاوی مشخص این پیام ها است:
الف- من خوب و سالم و پر نشاطم.
ب- من به اوضاع کاملاً مسلطم.
پ- من نمی گذارم نظام پیر (بخوان حکومت مسئول) بشود و آن را کماکان جوان (بخوان انقلابی و سیال و روزمره) نگاه خواهم داشت.
ج- من از چیزی نمی ترسم و نه تنها در آیندۀ نزدیک بلکه افق دیدم به آیندۀ دوری است که بتوانم سیستم را تغییر و تسلطم را نهایی کنم.
چ- لذا عزیزان اراذل و اوباش و لاشخورم دغدغه بخود راه ندهید صفوف تان را محکم کنید و مصمم و بی رحم آمادۀ سرکوب مخالفانم باشید.
8- البته که واقعیت صحنه ترسناک تر و متزلزل تر از آن است که کسی - حتی - در بدنۀ حزب اللهی با این وعده ها خام شود. آیندۀ نزدیک واقعیت ها را از هضم رابع خامنه ای عبور خواهد داد. مطمئنیم. یا...هو
منبع:
وبلاگ دلقک ایرانی
http://dalghakirani.blogspot.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر