محمد جواد لاریجانی مشاور قوه قضائیه در امور حقوق بشر چند ماه پیش در اجلاس حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو، در واکنش به انتقادات نمایندگان حاضر در جلسه نسبت به وضع غمانگیز حقوق بشر در ایران گفت: آنچه در ایران اتفاق میافتد مانند حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری 1388، زیر سر غربیهاست و من حتی میدانم چه کسی ندا آقاسلطان را در آن روزها کشت و میتوانم نام او را به شما بگویم «قاتل ندا از سوی سازمان اطلاعات و امنیت خارجی بریتانیا MI6 به ایران اعزام شده بود.»
هفته پیش نزدیک به 6 ماه بعد از اظهارات محمد جواد لاریجانی، صادق لاریجانی برادر او و رئیس قوه قضائیه که لابد سخنان برادرش را در اجلاس ژنو از یاد برده بود ضمن صحبت دربارۀ رویدادهای اخیر لندن گفت «شخصی در حوادث سال 88 کشته شد و رسانههای غربی هم درباره او سر و صدا کردند. امّا تا به آخر معلوم نشد این خانم به دست چه کسانی به قتل رسید.»
این اولین نمونه از آشفتهگوئی مسؤولان رژیم تهران نیست، آخرین آن هم نخواهد بود. در جریان رویدادهای لندن نیز مقامات جمهوری اسلامی خیلی زود «گز نکرده پاره کردند.»
آخوندهای حکومتی و امامان جماعت باوجود اینکه میدانند اینگونه اتفاقات بهخصوص در تابستان و ایام تعطیل مدارس و دانشگاهها در کشورهای آزاد امری است عادی، از حضور عدهای جوان بیکار عاصی و یاغی در خیابانهای لندن ذوقزده شدند و برای تصفیهحساب سعی کردند اوضاع سیاسی انگلستان را با ایران مقایسه کنند و چه بسا در بازجوییهایی که از دستگیرشدگان در حال انجام است، مسایلی از جمله دست داشتن رژیمهای تندرو مانند جمهوری اسلامی و توزیع پول در بین نوجوانان بیکار فاش شود. کسانی مانند برادران لاریجانی، سعیدی امام جمعه قم، جنتی، علمالهدی و چند امام جمعه دیگر هم این حوادث را دنباله انقلاب ایران و نشانه نزدیک بودن ظهور امام زمان دانستند.
آیتالله جنتی گفت وقایع لندن بهمعنای رسیدن موج بیداری اسلامی به اروپا است. جنتی در واقع بیداری اسلامی را تا حد ضرب و شتم و لخت کردن مردم، آتش زدن خانهها و چپاول مغازهها تنزل داد.
در این میان اتفاق جالب توجه، اظهارات مچگیرانۀ کاردار سفارت انگلیس در تهران بود. خانم کاردار پس از انتشار سخنان احمدینژاد و چند مقام دیگر رژیم در مورد لزوم اعزام نماینده کمیسیون حقوق بشر به لندن گفت: از این پیشنهاد استقبال میکنیم به شرط آنکه حکومت ایران هم به دکتر احمد شهید نماینده منتخب سازمان ملل برای بررسی وضع حقوق بشر در ایران اجازه بدهد به تهران سفر کند.
یک روز بعد خبرنگار روزنامه اعتماد از رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت خارجه پرسید واکنش وزارت خارجه به اظهارات خانم کاردار چیست؟ مهمانپرست که جواب این سؤال را فراتر از اختیاراتش میدانست پس از لحظهای سکوت گفت: پاسخ کاردار را در جلسه بعدی خواهم داد. اما جلسه بعدی هرگز فرا نرسید و سرانجام پس از یک هفته که مقامات رژیم برای پاسخگوئی به سؤال کاردار عقلهایشان را روی هم گذاشتند، تصمیم گرفتند توپ را به علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون خارجه و امنیت مجلس شورای اسلامی پاس بدهند تا بلکه او بتواند پاسخی برای سؤال کاردار پیدا کند. بروجردی که در ایام معاونت خود در وزارت خارجه مسؤول امور افغانستان بود و با عملکرد ناشیانه مشکلات زیادی در روابط دو کشور به وجود آورد، با اظهارات نسنجیده و خندهدار نه تنها نتوانست جواب بدرد خوری برای سؤال کاردار سفارت انگلیس پیدا کند، بلکه کار را بیشتر خراب کرد.
او گفت 60 درصد دانشجویان در ایران دختر هستند و در کابینه هم چند وزیر زن داریم. بنابراین وصله نقض حقوق بشر به ما نمیچسبد. و دلیلی ندارد نماینده سازمان ملل متحد را بپذیریم.
تازه در ایران خانمها رانندگی میکنند اما در عربستان به زنها اجازه رانندگی داده نمیشود. و اگر نمایندگان سازمان ملل به ایران بیایند، ما را تحسین خواهند کرد.
بعید نیست رئیس کمیسیون خارجه و امنیت ملی مجلس شورای اسلامی نداند که اولاً در دانشگاههای اتحاد جماهیر شوروی سابق و کشورهای اروپای شرقی، کره شمالی، کوبا، میانمار صدها هزار دختر دانشجو تحصیل میکردند و میکنند، بنابراین هیچگونه ارتباطی بین تعداد دانشجویان دختر و وجود آزادی و دمکراسی در یک کشور نمیتواند باشد. دیگر اینکه در حال حاضر 16 رئیس جمهوری و نخست وزیر زن و صدها وزیر و معاون وزیر، مدیرعامل و سفیر زن در کشورها مصدر کارند و وزیر کشور کنونی بریتانیا که بر پلیس آن کشور ریاست میکند، یک خانم است بنابراین آوردن این گونه مثالها از بیمایگی و چنته خالی و درماندگی در پاسخ به یک سؤال ساده از سوی یک مقام بیاختیار در یک رژیم دیکتاتوری حکایت دارد. این روزها در ایران که مهد تولید جوکهای مربوط به موضوعات روز است، دهها لطیفه در مورد فروپاشی رژیم ولایت فقیه پس از سقوط قذافی و بشار اسد و پیش از ظهور امام زمان ساخته شده است.
بهگفته تحلیلگران آشنا به اوضاع منطقه و با توجه به خیزش مردم بهویژه این بار طبقات متوسط و دانشگاهی در کشورهای مسلمان، بعد از متلاشی شدن حکومتهای استبدادی در کشورهای اسلامی، سقوط رژیم سرکوبگر ولایت فقیه حتمی است و به واقعیت پیوستن جوک سرنگونی نایب امام غایب قبل از ظهور خود او، امکانپذیر به نظر میرسد.
نکته دیگری که بروجردی در مصاحبهاش بر آن تأکید داشت، این بود که ما در حوادث سال 88 تظاهرات را سرکوب نکردیم، اما در حوادث لندن پلیس با اسب و سگ به مردم حمله کرد. و ما نمیتوانیم نسبت به این گونه رخدادها در هر کجای جهان بیتفاوت باشیم!
بروجردی در این مصاحبه از بازداشت شدگان، شکنجه شدهها و اعدام شدگان بیگناه حوادث سال 88 در ایران حرفی به میان نیاورد و نگفت که نگرانی رژیم این است که نماینده حقوق بشر سازمان ملل متحد هنگام سفر به ایران فهرستی از صدها زندانی سیاسی به همراه خواهد داشت و از او خواسته شده با تک تک این زندانیان به طور خصوصی به صحبت بنشیند و طبیعتاً کسانی مانند امینزاده، صفایی فراهانی، طبرزدی، دکتر خزعلی، زیدآبادی، باقی، رهنما، نظرآهاری، نبوی، نوریزاد، مومنی، باستانی، تاجرنیا و... حرفهایی برای گفتن دارند و دکتر احمد شهید با پرونده قطوری از رفتار وحشیانه بازجویان و شکنجهگران رژیم با زندانیان، ایران را ترک خواهد کرد.
محمدجواد لاریجانی در جلسات حقوق بشر سازمان ملل متحد همیشه ادعا میکند در ایران زندانی سیاسی نداریم. همان دروغی که برادرش علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی و سایر سران حکومت میگویند. اما صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه هفته پیش گاف دیگری کرد و گفت: به زندانیان سیاسی نباید مرخصی داد! پس اگر آن طور که احمدینژاد و دیگر مسؤولان رژیم ادعا میکنند در ایران کسی به خاطر داشتن افکار و عقاید متفاوت در زندان نیست، صادق لاریجانی از کدام زندانی سیاسی صحبت میکند؟
آیتالله جنتی رئیس شورای نگهبان که سال گذشته پس از اعدام سه زندانی سیاسی بیگناه در نماز جمعه گفت مخالفان سیاسی بیشتری را باید اعدام کرد، هفته گذشته گفت: شیپور بیداری در انگلستان در روزهای قدس، 22 بهمن و 9 دی نواخته شد. (بخوانید بیداری اسلامی از نوع جمهوری اسلامی و هوچیگری آخوندی.)
آنچه جنتی به جای این شعار بیمعنا باید میگفت این بود که شیپوری که آزادیخواهان در ایران، لیبی و سوریه در یک سال اخیر به صدا درآوردهاند به دیکتاتوری قذافی و بشار اسد که مورد علاقه حکومت ولایت فقیه است پایان داد و به قول معروف نوبتی هم که باشد اکنون نوبت ولی فقیه، برادران لاریجانی، آقازادهها، آخوندهای دولتی و امام جمعههاست که در کنار قذافی و بشار اسد در جایگاه متهمین در دادگاه جنایتکاران لاهه بنشینند.
رئیس کمیسیون خارجه و امنیت مجلس شورای اسلامی میگوید آنچه مقامات جمهوری اسلامی در مورد دولتهای خارجی میگویند دخالت نیست، اظهار نظر (بخوانید فضولی) است.
هفته پیش فسیل دیگری از آخوندهای دست دوم حکومتی، به نام حجتالاسلام پناهیان گفت باید برای بهم ریختن هر یک از شهرهای انگلستان برنامه داشته باشیم. او هم مانند بروجردی معتقد است ایجاد آشوب در کشورهایی که بیداری اسلام به آنجا رسیده دخالت نیست بلکه وظیفه شرعی است.
و دست آخر اینکه آنچه این روزها برای جمهوری اسلامی مزید بر علت شده، تنبیه جنبش حماس است. جمهوری اسلامی همیشه «حماس» را محصول یک انتخابات آزاد دانسته که با دمکراسی اداره میشود. اما وقتی همین حماس طرفدار دمکراسی از کشتار وحشیانه آزادیخواهان در سوریه حمایت نمیکند مقرری ماهانهاش قطع میشود.
سهشنبه هفته پیش وقتی سران رژیم جمهوری اسلامی از سقوط تریپولی پایتخت لیبی و پیروزی آزادیخواهان مطمئن شدند، به ناچار و برای جلوگیری از رسوایی بیشتر سعی کردند همرنگ جماعت شوند و با لب و لوچه آویزان پیروزی مخالفان معمر قذافی را به ملت لیبی تبریک گفتند و در عین حال به آنها سفارش کردند گول دنیای صنعتی و غرب را نخورند و پرس.تی.وی تلویزیون انگلیسی زبان رژیم هم که در تمام این ماهها اخبار مربوط به سوریه و لیبی را یا پخش نمیکرد و یا تحریف میکرد، شروع به پخش زنده آخرین ساعات رژیم قذافی کرد. اینک شعار دموکراسیخواهان در سراسر آفریقای شمالی و خاورمیانه این است: «بیداری انسانی، زوال دیکتاتورهای اسلامی را در پی دارد.».
محمدرضا حمیدی
کیهان لندن |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر