در خاطرات پدربزرگم آمده كه در دوران پيش از لوله كشي كردن آب شهر ، كنار هر آبريزگاه عمومي مردي مي نشسته كه مسوول پركردن آفتابه ها و تحويل آن به مراجعان بوده است . اين « مسوول محترم » گاهي چنان روزگار را پيش چشم مراجعه كننده تيره و تار مي كرد كه عاقل نشنود ، بي عقل نبيند . موضوع از اين قرار است كه اگر بخت برگشته اي بي خبر از همه جا مي آمد و بي اعتنا به جناب « مسوول محترم » دست دراز مي كرد تا آفتابه اي را چنگ بزند و خود را شتابان به « مبال » برساند ، ناگهان از عرش عظيم نعره اي بر مي خاست كه او را در جا ميخكوب مي كرد . نعره اي كه مي گفت : « آهاي عمو ! كجا ؟ » مراجعه كننده كه هاج و واج ِ خطاي ناكرده اش بود ، مي ماند كه چه بگويد . چون با خود فكر مي كرد: « خب معلومه كجا ! اينجا كه واسه عروسي نمي يان » ولي كار دست خودش مي داد اگر صدايش را بلند مي كرد تا پاسخ صاحب نعره را بدهد. پس ملتمسانه رو مي كرد به سوي « مسوول محترم » و منتظر توضيح بيشتر او مي شد . « مسوول محترم » هم بادي در غبغب مي انداخت و با ابرو اشاره مي كرد كه : « اين آفتابه نه ، اون آفتابه !» و گاهي هم اگر از نگاه هاي پرسشگرانه مراجعه كننده خوشش نمي آمد ، آفتابه سوم و چهارمي را نشانه مي رفت كه گرفتار ِ يك نياز طبيعي بشري را درسي جانانه داده باشد . مراجعه كننده هاي نابلد و بي خبر از حضور « مسوول محترم » ، همواره به خواست او تن مي دادند و چون و چرا نمي كردند . چون جر و بحث همان و كار خرابي همان . كنجكاو هم اگر مي شدند ، فرونشاندن عطش كنجكاوي را نگاه مي داشتند براي دقايق پس از رفع حاجت . آن جا بود كه « مسوول محترم » مكارانه توضيح مي داد كه اگر من نمي گفتم كدام آفتابه را برداري ، تو از كجا متوجه حضور من مي شدي ؟! دست به آفتابه مي چپيدي توي خلا و بعد هم كه كار ات تمام شد ، سرت را مي انداختي پايين و مي رفتي پي زندگيت . من آفتابه ها را نشان مي دهم تا تو بداني يكي مثل من نشسته اينجا كه كارش آفتابه داري است و از اين راه نان مي خورد ! پدربزرگ در پايان اين بخش نوشته : « برخي حرف نمي زنند كه سخن شان شنيده شود ، حرف مي زنند كه ديده شوند ! » اكنون حكايت برخي از « مسوولان » رژيم اسلامي و مديران بندها و قسمت هاي زهوار درفته اش ، از جمله گردانندگان پايگاه هاي مجازي آنان در اينترنت است . مسوولان و مديران و گردانندگاني كه آفتابه بازي مي كنند كه ديده شوند نه آن كه سخني براي گفتن دارند . اين است كه توجه به وراجي هاي آنان محلي از اِعراب ندارد . اينان خدمتگزاران به اَعراب هزار و چهارصد سال پيش اند و مردم مان مي دانند ديگر كاري ازشان ساخته نيست جز آفتابه داري و پوشاندن نجاسات دست اندركاران رژيم اسلامي ؛ و نيز زورگويي به مردم مستاصل و گرفتار در بند روضه خوان ها و ملايان و حمايل بندهاي كهريزك ساز . زورگويي تا آنجا كه اين ملت نفهمد در اين سي و دو سال چگونه نسل به نسل روزگارشان به تباهي گذشته و مي گذرد ! باري ، من يكي كه چندان دستم به قلم نمي رود براي نوشتن درباره مسوولان آفتابه دار رژيم بويناك اسلامي . ولي اتفاق جالبي افتاد كه نشد دو سه خطي ننويسم درباره آن . دوستي برايم لينك نوشته اي را فرستاد كه درآن آمده : « پيشنهادي كه سلطنت طلبان را به ... » . (منظور تیتر این رسانه ذوب شده در فقیه این خبر پارس دیلی نیوز است)سري به آدرس فرستاده شده زدم . واي كه چه بلاهتي مي بارد از اين سايت و لابد سايت هايي از اين دست . باور كنيد بايد كفاره داد به هنگام ديدن شان . نخست اين كه پيدا نيست چرا آفتابه داران نامحترم قياس به نفس كرده و گفته اند : « سلطنت طلبان » ؟ زيرا « سلطنت » از « سلطه » مي آيد كه اين امر فقط از عهده ملاعلي روضه خوان و امثال دين فروشاني چون او بر مي آيد و بس . « سلطه » از ويژگي هاي خدشه ناپذير حكومت هاي ايدئولوژيك است و چه حكومتي سلطه گرتر از يك رژيم مذهبي كه حتا با چگونگي مستراح رفتن افراد هم كار دارد ؟! آخوند و روضه خوان و اعوان و انصار و تفاله هايشان اگر با « سلطه » بر جا نمانند كه يك روزه سرنگون در فاضلاب تاريخ اند ! اكنون چه شده كه گشاده دستي مي كنند و صفات ناپسند و نكوهيده خود را اينگونه سخاوتمندانه به ديگران نسبت مي دهند ، بايد از نكته سنجان و طنزپردازان پرسيد ! اين آفتابه داران نمي دانند كه آنچه آتش به خرمن خود و نجاسات سازان رژيم اسلامي شان مي زند « پادشاهي خواه » بودن بخشي از مردم ايران است . اينان بالا بروند و پايين بيايند و خود را به در و ديوار بكوبند و آسمان و ريسمان ببافند و « رطب و يابس » سر هم كنند ، به هر روي بخشي از مردم ايران سيستم پادشاهي را ترجيح مي دهند . حتا اگر در سالهاي ِ نخست حمله تازي انديشان عصر كنوني به ايران – در سال هزار و سيصد و پنجاه و هفت خورشيدي – به سركردگي دجال بزرگ ، سيد روح الله هندي ، شمار مردمي كه سيستم پادشاهي را نمي خواستند به اندازه امروز نبود ، ولي به همت حضور رهبران و مسوولان بي لياقت دستاربند و وطن فروشي چكمه پوشان آخورپسند ، چنان شد كه بخش چشمگيري دريافتند چه كلاه عظيمي بر سرشان رفته كه بوي كشان در پي روح الله بويناك رفته اند و فريب خردباختگاني را خورده اند كه خود را روشنفكر مي ناميدند . از اين روست كه باز به اصل خويش بازگشته اند و سيستم پادشاهي پارلماني را در خواست مي كنند. آري ، آنچه بخشي از مردم ايران مي خواهند همانا نوع حكومتي است كه در بسياري از كشورهاي توسعه يافته و مدرن هم وجود دارد : كشورهايي همچون بلژيك ، هلند ، كشورهاي اسكانديناوي و انگليس و غيره . همه اين كشورها داراي حكومت پادشاهي اند . همين هم آتش به خرمن « سلطنت طلبان اسلامي » و «ريزه خواران روضه خوان ها » مي زند . نكته در خور توجه آن كه گردانندگان سايت مزبور چنان در ناداني غوته ورند كه به عنوان تصوير در كنار نوشته كپك زده شان ، آرم و نشانه سايت مورد انتقاد – در اينجا پارس ديلي نيوز – را گذاشته اند . يكي نيست به آنان بگويد : نادانان عصر دانايي و جا ماندگان در اعصار تاريك ! چه تبليغي بهتر از اين ؟ آيا دمي با خود نمي انديشيد كه كافيست مراجعه كنندگان به مطلب و نوشته شما، سري به سايت مورد انتقاد شما بزنند و پس از آشنايي با نوشته هاي خردورزانه سايت يا رسانه مغضوب شما ، براي هميشه پايگاه و دخمه تارعنكبوت گرفته تان را كنار بگذارند ؟ خيال مي كنيد اين اتفاق كم روي داده است ؟ افسوس كه در خواب اصحاب كهف فرو رفته ايد و هنگامي بيدار مي شويد كه سرود « اي ايران » را بر سر هر كوي و برزن جار مي زنند و پرچم بي همتاي شير و خورشيد نشان از فراز هر ساختمان و پنجره اي به اهتزار درآمده است ! صد افسوس برسرنوشت شما ! راستش هميشه با خود فكر مي كنم بازديد كنندگان گنداب هاي رژيم روضه خوان ها تا چه زمان مي توانند بوي ترشيدگي و تعفن اين پايگاه هاي جعلي و تقلبي رژيم اسلامي را تاب بياورند و احساس خفقان نكنند ؟ واي براين بازديد كنندگان . من كه آني به آنجا سرك كشيدم دچار اين دل آشوبي شدم كه احتمالا از قلمم هم پيداست . به راستي واي بر انديشه و ذهن و جان آناني كه به طور مستمر اين گنداب ها را بو مي كشند . بويي كه با هيچ عطر « شاه عبدالعظيمي » هم نمي شود آن را پوشاند و نابوييده انگاشت ! نوشته:كاوه روشنگر زاده | |
منبع:پارس دیلی نیوز | |
۱۳۹۰ مرداد ۲۱, جمعه
گنداب های بويناك رژيم اسلامی !
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر