سوم اردیبهشت ماه ۱۳۸۷، امیدرضا میرصیافی، وبلاگنویس که وبلاگ «روزنگار» را با محتوایی بیشتر فرهنگی و گاه سیاسی مینوشت، دستگیر شد. میرصیافی ۴۱ روز بعد از بازداشت، با وثیقهی ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. آبان ماه همان سال از سوی دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۶ ماه زندان، و به اتهام توهین به آیتالله خامنهای و آیتالله خمینی به دوسال حبس محکوم شد و برای اجرای حکم راهی زندان اوین شد.
نزدیک به چهارماه بعد، در ۲۸ اسفندماه ۱۳۸۷، امیدرضا میرصیافی در زندان اوین درگذشت و نام او در جهان به عنوان اولین وبلاگنویسی که در زندانهای نظامهای سرکوبگر جان خود را از دست داد، به ثبت رسید. امیدرضا میرصیافی هنگام مرگ، ۲۸ ساله بود و «مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» در گزارشی که از مرگ وی منتشر کرد، علت مرگ را «عدم دریافت کمکهای پزشکی لازم و فشارهای روانی زندان» اعلام کرد.
سازمان «گزارشگران بدون مرز» در بیانیهای که به دلیل مرگ میرصیافی منتشر کرد، نوشت:« با توجه به اطلاعاتی که ما در تحقیقات و گفتوگوهای خود با خانواده امیدرضا میرصیافی به دست آوردهایم، تناقضات و نشانههای اهمالکاری جدی میان اسناد رسمی بازداشتگاه اوین، بیمارستان لقمان حکیم و پزشکی قانونی درباره ساعت انتقال به بیمارستان و ساعت فوت امیدرضا میرصیافی وجود دارد.»
این سازمان مدافع حقوق روزنامهنگاران و وبنگاران در سراسر جهان، خواهان آن شده بود که گزارشگر ویژهی سازمان ملل به ایران اعزام شود و دربارهی پروندهی مرگ مشکوک میرصیافی تحقیق کند. خواستهای که مثل بسیاری دیگر از درخواستهای مشابه سازمانهای حقوق بشری از حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، نادیده گرفته شد.
«من امیدرضا میرصیافی هستم!»
نزدیک به چهارماه بعد، در ۲۸ اسفندماه ۱۳۸۷، امیدرضا میرصیافی در زندان اوین درگذشت و نام او در جهان به عنوان اولین وبلاگنویسی که در زندانهای نظامهای سرکوبگر جان خود را از دست داد، به ثبت رسید. امیدرضا میرصیافی هنگام مرگ، ۲۸ ساله بود و «مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» در گزارشی که از مرگ وی منتشر کرد، علت مرگ را «عدم دریافت کمکهای پزشکی لازم و فشارهای روانی زندان» اعلام کرد.
سازمان «گزارشگران بدون مرز» در بیانیهای که به دلیل مرگ میرصیافی منتشر کرد، نوشت:« با توجه به اطلاعاتی که ما در تحقیقات و گفتوگوهای خود با خانواده امیدرضا میرصیافی به دست آوردهایم، تناقضات و نشانههای اهمالکاری جدی میان اسناد رسمی بازداشتگاه اوین، بیمارستان لقمان حکیم و پزشکی قانونی درباره ساعت انتقال به بیمارستان و ساعت فوت امیدرضا میرصیافی وجود دارد.»
این سازمان مدافع حقوق روزنامهنگاران و وبنگاران در سراسر جهان، خواهان آن شده بود که گزارشگر ویژهی سازمان ملل به ایران اعزام شود و دربارهی پروندهی مرگ مشکوک میرصیافی تحقیق کند. خواستهای که مثل بسیاری دیگر از درخواستهای مشابه سازمانهای حقوق بشری از حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، نادیده گرفته شد.
«من امیدرضا میرصیافی هستم!»
اگر امیدرضا میرصیافی که بنا به گفتهی خانوادهاش سابقهی هیچگونه بیماری یا اعتیادی نداشت و بر روی جسدش کبودیهای متعدد و شکستگی جمجمه مشاهده میشد زنده بود، روز ۱۹ مرداد ۱۳۹۰ باید بعد از گذراندن دوران حبس از زندان آزاد میشد.
حالا بعضی از کاربران «فیسبوک» در یادبود خاطرهی امیدرضا میرصیافی که اولین وبلاگنویسی بود که در زندان کشته شد، صفحهای را در «فیسبوک» با نام «من امیدرضا میرصیافی هستم!» بهراه انداختهاند. صفحهای که بلافاصله بعد از افتتاح بارها در «فیس بوک» میان کاربران ایرانی همخوان شده و لایک میخورد.
گردانندگان این صفحهی «فیسبوکی» در بخش توضیح نوشتهاند:«اگر آن فاجعه رخ نداده بود، امروز امیدرضا میرصیافی بلاگری که در روز ۲۸ اسفندماه ۱۳۸۷ در زندان کشته شد، با پایان دوران حبس از زندان آزاد میشد. این صفحهای برای یادبود اوست که اگر بود شاید مثل همهی ما در فیسبوک صفحهای داشت.»
یکی از نزدیکان امیدرضا میرصیافی به مناسبت روزی که اگر امیدرضا زنده بود، روز آزادیاش محسوب میشد با گدانندگان صفحهی «من امیدرضا میرصیافی هستم» گفتوگو کرده و برای اولینبار جزئیات تکاندهندهای از مرگ این وبلاگنویس را آشکار کرده است.
مرگ بر اثر خونریزی مغزی
در گفتوگوی مفصلی که در صفحهی «فیسبوک» یادبود امیدرضا میرصیافی منتشر شده است، عضو نزدیک خانوادهی وی اعلام کرده است که صبح روز ۲۸ اسفندماه ۱۳۸۷، یعنی همان روزی که میرصیافی درگذشت، او در تماسی تلفنی با خانوادهاش اعلام کرده بود که حال جسمیاش بد است و قول داده بود سال تحویل دوباره با خانوادهاش تماس گیرد.
این عضو نزدیک به خانوادهی میرصیافی گفته است که خانواده خبر مرگ وی اولینبار در سایتهای اینترنتی دیدند. خبر مرگ این وبلاگنویس منتقد را اولینبار حسام فیروزی که پزشک و خود زندانی سیاسی بود، به اطلاع «صدای آمریکا» رسانده و خیلی زود در وبسایتها و دیگر رسانهها انعکاس یافت.
حالا بعضی از کاربران «فیسبوک» در یادبود خاطرهی امیدرضا میرصیافی که اولین وبلاگنویسی بود که در زندان کشته شد، صفحهای را در «فیسبوک» با نام «من امیدرضا میرصیافی هستم!» بهراه انداختهاند. صفحهای که بلافاصله بعد از افتتاح بارها در «فیس بوک» میان کاربران ایرانی همخوان شده و لایک میخورد.
گردانندگان این صفحهی «فیسبوکی» در بخش توضیح نوشتهاند:«اگر آن فاجعه رخ نداده بود، امروز امیدرضا میرصیافی بلاگری که در روز ۲۸ اسفندماه ۱۳۸۷ در زندان کشته شد، با پایان دوران حبس از زندان آزاد میشد. این صفحهای برای یادبود اوست که اگر بود شاید مثل همهی ما در فیسبوک صفحهای داشت.»
یکی از نزدیکان امیدرضا میرصیافی به مناسبت روزی که اگر امیدرضا زنده بود، روز آزادیاش محسوب میشد با گدانندگان صفحهی «من امیدرضا میرصیافی هستم» گفتوگو کرده و برای اولینبار جزئیات تکاندهندهای از مرگ این وبلاگنویس را آشکار کرده است.
مرگ بر اثر خونریزی مغزی
در گفتوگوی مفصلی که در صفحهی «فیسبوک» یادبود امیدرضا میرصیافی منتشر شده است، عضو نزدیک خانوادهی وی اعلام کرده است که صبح روز ۲۸ اسفندماه ۱۳۸۷، یعنی همان روزی که میرصیافی درگذشت، او در تماسی تلفنی با خانوادهاش اعلام کرده بود که حال جسمیاش بد است و قول داده بود سال تحویل دوباره با خانوادهاش تماس گیرد.
این عضو نزدیک به خانوادهی میرصیافی گفته است که خانواده خبر مرگ وی اولینبار در سایتهای اینترنتی دیدند. خبر مرگ این وبلاگنویس منتقد را اولینبار حسام فیروزی که پزشک و خود زندانی سیاسی بود، به اطلاع «صدای آمریکا» رسانده و خیلی زود در وبسایتها و دیگر رسانهها انعکاس یافت.
در عکسی که از جسد امیدرضا میرصیافی در صفحهی «فیسبوک» یادمانش منتشر شده است، آثار ضرب و جرح بر صورت و تن وی به روشنی پیداست. فرد نزدیک به خانوادهی میرصیافی در مصاحبهی خود با گردانندگان صفحهی یادبود میرصیافی گفته است:«مشاهدات ما نشان میداد که قسمت چپ سر و بالای گوش چپ امیدرضا دچار خونریزی و شکستگی بود. گوش چپ و بینی و دهان ایشان پر از لختههای خون بود و آثار کبودی و خراش در چهره و گردن وی مشاهده میشد.»
این آشنای نزدیک خانوادهی میرصیافی میگوید پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی کهریزک، کالبدشکافی کمتر از یک ساعت و نیم طول کشید و معلوم بود که این کالبدشکافی نیز نمایشی است، چرا که وقتی جسد را تحویل خانواده دادند، هیچ کجای بدن امیدرضا میرصیافی برای کالبدشکافی شکافته نشده بود.
گزارش رسمی زندان و پزشکی قانونی، علت مرگ امیدرضا میرصیافی، وبلاگنویس ۲۸ سالهی زندانی را خوردن تعداد زیادی قرص پراپانولول و افت ضربان قلب و نهایتا ایست قلبی اعلام کرده است. این درحالی است که در تصویر منتشر شده از جسد میرصیافی که برای اولینبار در صفحهی یادمان «فیسبوک» وی منتشر شده است، آثار خونریزی و شکستگی هویدا است. خانوادهی میرصیافی اعلام کردهاند که به زودی سندهای بیشتری از مرگ دلخراش این وبلاگنویس زندانی را منتشر خواهند کرد تا مردم خود دربارهی مرگ وی و ادعای مقامان دربارهی علت مرگ او قضاوت کنند.
تا ارائه جزئیات دقیقتر از مرگ این وبلاگنویس، عدهای از کاربران «فیسبوک» بیکار ننشسته و صفحهی یادمان او را لایک زده و همخوان میکنند تا یاد نویسندهی وبلاگ «روزگار» را دوباره زنده کنند. وبلاگنویسی که نه وبلاگش چندان شناختهشده بود و نه حتا فاجعهی مرگش به اندازهی مرگ زکریا العشیری، وبلاگنویس اهل بحرین که دومین وبلاگنویسی بود که در زندان یک نظام سرکوبگر جان باخت، سروصدای بینالمللی برپا کرد.
فرناز سیفی
تحریریهٰ: یلدا کیانی
دویچه وله
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر