می مکران ـ انتقادات مولوی عبدالحمید از عملکرد مقامات جمهوری اسلامی در حق اهل سنت، برای مقامات حکومتی استان و جریده های مبلغ شان گران تمام شده است. پیش از این نوشتیم که “زاهدان پرس” تحت عنوان نامه ی رسیده حملات خود علیه امام جمعه ی اهل سنت زاهدان را آغاز کرده است. حالا دبیر سیاسی این سایت خود قلم بدست گرفته است و زبان تهدید گشوده است. سردبیر این سایت به گونه ای سخن می گوید که گویا حاکمیت اسلامی باعث گسترش امنیت برای اهل سنت و مردم بلوچستان شده است اما غاقل از آن است که اصلی ترین عامل ناامنی و تهدید، عمده ترین عامل تبغیض ملی و مذهبی، و بزرگترین تهدید همبستگی مردم زحمتکشان در بلوچستان و سیستان، وجود حاکمیت مذهبی شیعه است. این حاکمیت اسلامی است که تلاش می کند جنگ شیعه و سنی راه بیاندازد. نفرت میان بلوچ و فارس، میان بلوچ و زابلی را دامن بزند. سیاست های این حاکمیت است که نمی خواهد همبستگی و زندگی مسالمت آمیز زحمتکشان استان چون گذشته جریان داشته باشد. و مبلغان چنین حاکمیتی بجای پاسخ به انتقادات، زبان به تهدید می گشایند.
یادداشت تحلیلی دبیر سیاسی زاهدان پرس
آیا مولوی عبدالحمید مانند یک عالم حنفی مذهب ایرانی سخن می گوید؟
یادداشت تحلیلی دبیر سیاسی زاهدان پرس
آیا مولوی عبدالحمید مانند یک عالم حنفی مذهب ایرانی سخن می گوید؟
در خطبه های نماز جمعه مسجد مکی زاهدان تاریخ 21/5/90 مطالبی توسط امام جماعت این مسجد عنوان شد که ویژگی خاصی داشت و بر همین اساس ما را بر این داشت کمی در این باره روشنگری کنیم. سخنان مولوی عبدالحمید در این هفته دارای تناقضات زیادی با عملکرد ایشان و مجموعه زیر نظر ایشان میباشد. در این وجیزه بر آنیم تا با نشان دادن تنها یکی از این تناقضات حقیقت گمشده این سخنان را آشکار کنیم.
یکی از سخنان قابل تامل مولوی عبدالحمید در این نماز جمعه مسجد مکی در باب شرکت اهل سنت عزیز ما در جبهههای حق علیه باطل در طول هشت سال دفاع مقدس و شهادت برادران بلوچ در راه دفاع از وطن اسلامی میباشد. در این مورد باید گفت که کسی منکر این امر نیست و اگر کسی بخواهد شهدای اهل سنت ما را به فراموشی بسپارد به خط امام (ره) خیانت بزرگی کرده است. اما باید گفت که رشادتهای مردم عزیز اهل سنت که برای حفظ و حراست از نظام جمهوری اسلامی بوده است چرا امروز برای سهم خواهی و ضربه زدن به نظام اسلامی توسط یک مرکز خاص استفاده میشود. مرکزی که سعی دارد با معرفی خود به عنوان نماینده سیاسی اهل سنت کل ایران، به مطامع سیاسی خود (که بعضی اوقات در خدمت بدخواهان داخلی و خارجی بوده است) دست یابد. البته باید گفت که ادعای شراکت ایشان در افتخار آفرینیهای اهل سنت در طول هشت سال دفاع مقدس ادعای مخدوشی نیز میباشد زیرا که این امر با عملکرد چند سال اخیر مرکز به اصطلاح مذهبی تحت مدیریت ایشان در تناقض است. برای روشن شدن این مسئله نظر شما را به خاطره دردناک یکی از معلمانی که در منطقه کورین مشغول به خدمت است جلب میکنم.
این معلم بزرگوار برای من از غم و تاثر شاگردانش در روز پس از اعدام صدام ملعون گفت که خود از شاگردان بلوچش شنیده بود که مولوی مسجد روستا گفته است که چون صدام اعدام شده است امروز روز عزا است. جالب است بدانید که مدرسه دینی اهل سنت منطقه کورین یکی از فعالترین مدارس دینی تحت مدیریت مسجد مکی است و با مردمی سروکار دارد که تنها در مساجد و از زبان امامان جماعت مساجد اخبار روز را میشنوند. البته اینجانب بعدها موارد دیگری را به خصوص در حاشیه شهر و از معلمان دیگر هم شنیدم.
حال چگونه بین این دو مطلب را باید جمع کرد که هم بسیجی بود و هم صدام را دوست داشت. البته بنده دوباره تاکید میکنم که نظرات و عمکلکرد ایشان را نباید به پای اهل سنت شریف و نجیب ما گذاشت زیرا که اگر برخی مردم اهل سنت ما در جایی هم از این اشتباهات میکنند به واسطه اشخاصی است چنین سخنانی را به این مردم عزیز القا میکنند تا به اهداف خود دست یابند.
همچنین یکی از سخنان قابل تامل مولوی عبدالحمید در نماز جمعه های قبلی مسجد مکی که به نوعی تعیین خط قرمز برای نظام اسلامی بوده است ؛ تکرار این جمله (نقل به مضمون) می باشد که برخی مواقع گفتنهاند؛ نظام اگر میخواهد ما خط قرمزهایش را رعایت کنیم باید خط قرمزهای ما را رعایت کند.
نکته جالب اینکه سخن از زبان کسی جاری میشود که مدعی است که یک عالم حنفی است در حالی که اگر کسی کمی از فقه حنفی اطلاع داشته باشد به راحتی متوجه میشود که سخن با مسلمات فقه حنفی در باب اطاعت از حاکم اسلامی در تناقض آشکار است. ایشان چگونه میخواهد به این تناقض پاسخ دهد در حالی که در اعتقادات ایشان از حاکم جبار به صرف اینکه حاکم بر مسلمانان است باید حتما اطاعت شود ولی برای نظامی که امنیت ایشان را تامین کرده و ایشان در پناه این نظام رشد کرده و مسئولین این نظام (بر خلاف نظام سلطنتی اموی) متعهد به شعائر دینیاند و در مقابل زورگویی مستکبران یک تنه ایستادهاند و برای تحقق خواسته های مسلمین تلاشی بینظیر را به نمایش گذاردهاند (هر چند کاستیهایی در این امر وجود دارد) گاهی هیچ حقی قائل نیستند و برای تمکین در برابر آن شرط و خط قرمز تعیین میکنند. البته همین پرگویی ایشان در مقابل نظام اسلامی نشان از رافت نظام اسلامی در برخورد با ایشان است. آیا ایشان برخی حاکمان ظالم که روزگاری بر جهان اسلام حکومت می کردند را مهربانتر و دیندارتر از مسئولین جمهوری اسلامی میدانند؟ اگر اینگونه است؛ صریحا اعلام کنند تا اهل سنت ما تکلیفشان را با ایشان بدانند؟ آیا ارتباطات سیاسی شما با بعضی کشورهای منطقه که سابقه دیرینه در دشمنی با مردم این آب و خاک دارند باعث شده است تا اعتقادات مردم اهل سنت را اینگونه به بازی بگیرید؟
شاید ارتباط ایشان با مراکز دینی افراطی در پاکستان و الگو برداری از این مراکز باعث شده است که فکر کنند، کشور مقتدر ایران هم به مثابه کشور جنگزده و چند حاکمیتی پاکستان است که در آن هر کس که احساس قدرت کرد و خود را صاحب فتوا دانست برای خود قانون و خطوط قرمز وضع کند و منطقه امن و حاکمیتی مستقل تعریف کند و در آن تاخت وتاز دهد. که اگر چنین بود باید امروز آبرو و نوامیس خود را از آمریکاییها و این حاکمان خودخواندهی حیوان صفت گدایی میکردیم. آیا ایشان به نتایج سخنان خود تا به حال فکر هم کردهاند؟
دبیر سیاسی زاهدان پرس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر