آقای رضا خاتمی! شما هم نمیتوانید با این نامه، برادر خاتمی را از منجلاب (وسط بازی) و لاس با ولایت فقیه بیرون بکشید! خواهشمند است کمک فنر برادر خاتمی نشوید و حرف خود را بزنید!.
ضربهٔ مجتبی واحدی حسابی گیجتان کرده و خواستید جواب این ضربه را با ضربه بدهید!؟ اما بدانید که ضربهٔ مجتبی واحدی به پیکرهٔ فرسودهٔ اصلاح طلبان ضربهِ واقعی بود و ضربهٔ شما انتزاعی و خالی از محتوا.
البته حرف خود را زدید، آن هم اینکه میخواهید انتخابات آزاد برقرار بشود، یعنی همان حرف برادر خاتمی را زدهاید! شما هم مثل کبک سرهایتان را کردهاید در زیر برف! چرا زورتان به ضحاک نمیرسد! افتادید به جان مار هایش!؟
آیا فکر میکنید که ملت ایران آنقدر بیشعور میباشند! به جای دفاع از وسط بازی برادرتان از مردم ایران و حق آنها دفاع کنید. آن ذکاوت و هوش اصلاح طلبی یتان واقعا کم آورده که چنین آب را گل آلود میکنید!؟، گویا این مرض وسط بازی به جان شما هم افتاده است. این رژیم اصلاح نمیشود و انتخابات آزاد در این رژیم غیر ممکن است.
ضربهٔ مجتبی واحدی حسابی گیجتان کرده و خواستید جواب این ضربه را با ضربه بدهید!؟ اما بدانید که ضربهٔ مجتبی واحدی به پیکرهٔ فرسودهٔ اصلاح طلبان ضربهِ واقعی بود و ضربهٔ شما انتزاعی و خالی از محتوا.
این بچه بازی هارا بگذارید کنار و ملت را احمق ندانید. اگر راست میگوید به رهبرتان نامه بنویسید تا ببینیم چقدر شجاعت دارید.
برگرفته از وبلاگ:
مسعود اسماعیل لؤ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر