گیتی پورفاضل از پیشکسوتان وکلای مدافع حقوق بشر در ایران قبل و بعد از انقلاب است که پس از انقلاب سالهای متمادی از پروانه وکالت محروم بود. وی در سال ۸۵ موفق به اخذ دوباره پروانه وکالت کانون وکلای تهران گردیده و از همان ابتداء اخذ پروانه خود مجددا فعالیت های معطوف به دفاع از حقوق سیاسی-مدنی شهروندان را آغاز نمود. حاصل فعالیت های پورفاضل در طی سال های دهه ۸۰ دفاع از پرونده بیش از ۵۰ تن از متهمان سیاسی بویژه در مقطع پس از انتخابات ۸۸ است.
به گزارش هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، این وکیل سرشناس مدافع حقوق بشر که اخیرا توسط دادگاه انتظامی قضات جهت شرکت در انتخابات کانون وکلای مرکز رد صلاحیت گردیده و از شرکت در انتخابات توسط این نهاد قضائیه محروم شده طی نامهای اعتراضی خطاب به دادگاه انتظامی به این امر اعتراض نموده که در ادامه میآید.
گفتنی است در سالهای اخیر میزان مداخله در انتخابات کانون وکلا رو به فزونی بوده و در سال ۸۴ نیز عبدالفتاح سلطانی علیرغم انتخابش به عنوان عضو هیئت مدیره کانون به همین نحو رد صلاحیت گردیده و از عضویت در هیئت مدیده محروم گردیده بود.
گیتی پورفاضل تاریخ
وکیل پایه یک دادگستری
بنام خدا
۱۳۹۰/۱۱/۲۶
شماره پروانه ۳۸۲۱
ریاست محترم دادگاه عالی انتظامی قضات
نظر به اینکه در لیست ارسالی به کانون وکلا در خصوص نامزدان انتخابات هیات مدیره کانون نام بیست و هشت تن از وکلا نیآمده است، چنین مینماید که تایید صلاحیت نشدهاند و این روندیست که پیوسته هر دوسال یکبار ازسوی این دادگاه ازسال ۱۳۷۶ که نخستین انتخابات پس از انقلاب درکانونی که پس از زمان درازی سترون نگهداشته شده بود برگزار گردید مشاهده میشود و هربار نیز بر شمار تایید صلاحیت نشدگان افزوده میگردد تا نتوانند در انتخابات کانون شرکت کنند، بایسته است به استحضار برسانم با آنکه تایید نشدگان یکدست نیستند و هر یک با روش و باورهایی متفاوت از دیگری مسئولیتی را که بردوش داشته و دارند انجام میدهند و تنها در برخی از موارد اتفاق نظر دارند که یکی از آنها استقلال کانونهای وکلاست لذا ازآنجا که نمیدانم هریک ازایشان به چه دلیل تایید نشده اندلازم میدانم درخصوص خویش باب سخن را بازکنم وبگویم که من درکسوت وکالت تابع قانون بوده وهستم هرچند که گاه در پیرامونم میبینم برخی گامهایی فراتر از قانون برمیدارند و یا نسبت به آن بیاعتنا هستند، و نیز بر این باورم که یکی از خویشکاریهای وکلا اینست که در صدد تغییر قوانینی باشند که میبینند به نفع جامعه نیست و این تغییر را با نوشتن دلایل خویش در مطبوعات یا سخن گفتن در همایشها و مصاحبهها از طریق رسانههای گروهی قانونگذاران را وادار به بررسی کرده و تغییر را خواستار شوند.
من تایید خویش را هرگز با دریوزگی نمیخواهم تاخدای ناکرده مبادا باهر تحمیلی از سوی ارگان یا ارگانهایی بخواهم یک صندلی در هیات مدیره بدست آورم که داشتن آن کرسی نه به شخصیت من میافزاید و نه نداشتنش میکاهد، من در پیشه وکالت تا آنجا که توانستهام به مردم جامعه خویش خدمت کردهام پروندهای رایگان من در دادگاههای انقلاب و یاوریهای به موقع به مردم بر کسی پوشیده نیست هرگزبه تفتیش عقاید موکلانم نپرداختهام تنها باین امر توجه داشتهام که چه حقی از ایشان ضایع شده تا آنرا بستانم اگرچه حتی اندیشههایشان در راستای باورهایم نباشد، در هر کجا که مسئولیتی را به عهده داشتهام با همه توانم انجام وظیفه کردهام، از آنجا که تقیه را گونهای ریا میدانم که افراد در سایهاش دزدانه گام بر می دارند تا با ننمایاندن رنگ اصلی خود بتوانند بمنافع نامشروع جامه عمل بپوشانند از این روی دردرازای زندگیم پیوسته هر آنچه مینمایم بوده و هستم و برای جلب منافع و جذب ناحق هرگز خود را به صفت نامیمون تقیه نیاراستهام ریگی هم به کفش ندارم تا لنگ بزنم، ارزشهای انسانی و اخلاقی جامعه را گرامی میدارم و خویش را تنها ملزم به تبعیت ازآنها میدانم و لاغیر، بجوانان نیزآنراگوشزد میکنم که راستی و پاکی را پیوسته ارج بنهند هرچند درجامعهای زندگی میکنیم که ارزشهای حقیقی بیرنگ وگاه گمشدهاند ودو رویی و دو رنگی پر رنگ و جایگزین گشتهاند و رویدادهای ناگوار را هم کسی پاسخگوی نیست هر چند سئوال برانگیز باشد.
این نوشته لایحه دفاعیه نیست که بخواهم ازاتهامهای انتسابی برائت جسته یا از جرم تفهیم نشده ایراد بگیرم زیرا نمیدانم کیفرخواست بنا به چه دلایلی صادرگشته که مجازاتش عدم تایید صلاحیت است، من ملزم برعایت چه چیزی بودهام که غفلت شده و یا چه فعل یا ترک فعلی سبب ساز بوده، به هرجهت هرچه بوده یا هست بیگمان چیزی را دگرگون نخواهد کرد زیرامن ازخط مشی خویش هرگزعدول نکرده ونخواهم کرد ازاین روی نه پوزش ونه توزشی درکاراست که بخواهد کیفرخواست را تغییر دهد، شاید عشق به سرزمینم وبه فرهنگِ پُربارنیاکان خردوزرم که پند نامههایی گرانبها از خویش بجای گذاشتهاند بزهکارم کرده زیرا این عشق ممنوع درباورشماری گناهی نابخشودنی مینماید که سزاوار کیفراست و شاید هم بخاطر دفاع از مظلومانی است که درچنبره قوانینیگاه ناعادلانه گرفتار آمدهاند و کسانی که دوست ندارند وکلایی مانند من درآن پروندهها مداخله داشته باشند.
بهر روی هرچه بوده یا باشد نتیجهای که گرفته شده نمایان و دامنگیر گشته است و روشن نیست این روندی را که دادگاه عالی انتظامی قضات د ر پیش گرفته تا به کی ادامه خواهد داشت.
با این سروده حافظ سخن را به پایان میبرم وازخداوند میخواهم که مرا درکمک به مردم میهنم یاور باشد.
جای آنست که خون موج زند در دلِ لعل زین تغابن که خزف میشکند بازارش
با احترام
گیتی پورفاضل
هرانا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر